چارسو پرس: محسن امیری درباره نمایش هادی مرزبان که پس از یکی دو روز اجرا در تئاتر شهرزاد متوقف شد، اظهار کرد: مطابق پروانه صادرشده برای نمایش «بنگاه تئاترال» قرار شده بود این نمایش از ششم اسفند ماه در پردیس تئاتر شهرزاد اجرا شود.
او افزود: این مسئله را هم سالن محل اجرا پیگیری کرده بود و هم گروه اجرایی و کارگردان از آن مطلع بودند، اما از اواخر بهمن‌ماه و اگر اشتباه نکنم بیست و دوم بهمن بود که مطلع شدیم تماشاخانه بدون رعایت تاریخ درج‌شده در پروانه اجرای نمایش را آغاز کرده؛ در حالی که بدیهی است پس از رعایت اصلاحاتی که توسط شورای ارزشیابی و نظارت به گروه اعلام شده، نمایش می‌تواند مطابق پروانه، اجرای خود را از ششم اسفندماه آغاز کند.
او در پاسخ به اینکه ایام فاطمیه دوم اسفندماه به پایان خواهد رسید و چرا مجوز از ششم صادر شده است، گفت: این نمایش کمدی است و همیشه اداره کل هنرهای نمایشی در تاریخ صدور پروانه تفاوت این‌گونه آثار با نمایش‌های غیرکمدی را در ایام مناسبت‌ها مد نظر قرار می‌دهد.
این اثر به نویسندگی علی نصیریان و کارگردانی هادی مرزبان هر شب ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۷ اسفندماه روی صحنه تئاتر شهرزاد می‌رود. این نمایش با حضور مجید مظفری، رسول نجفیان، فرزانه کابلی، داوود فتحعلی‌بیگی، داود داداشی، مجید غفاری و همچنین با هنرمندی امین زندگانی و میرطاهر مظلومی، نقش‌آفرینی سامان تیرانداز، فائقه شلالوند، آیه قبادیان، حاتم میرزایی و هچنین بازی‌سازانی چون فواد منیرزاده، محمد کمانی، سجاد احمدی‌نیا، نوشین نامی، ثمینه حسینی ، سید شهاب حسینی، علی یارلو، شقایق جلینی، سایه شیرزاد، پرستو فوقی، مسعود مرادیان، فائزه زکاوتی ، الهه نورمحمدیان، رویا علیزاده، فائزه راد، اکرم حاج حسینی، حسن عسگری و پریسا کاویانی اجرا می‌شود.
از دیگر عوامل این نمایش می‌توان به مدیر اجرایی: محمد وفایی، دستیاران کارگردان: مجید غفاری، مهری آسایش، طراح صحنه: رضا مهدی‌زاده، طراح لباس: صدف شجاعی، طراح گریم: فریبا نور شعاع حسینی، طراح گرافیک و مدیا: محمد وفایی، آهنگ‌پرداز: علی المعی، خواننده: محمد حشمتی، ترومپت: عباس حیدری، تار: پیام امیر باهنر، کمانچه: سپهر رضایی، ادوات و دیجیریدو: احسان ملول، سازهای کوبه‌ای: علی المعی، منشی صحنه: اکرم حاج حسینی، مدیر صحنه: حسن عسگری و دستیار صحنه: حمیدرضا ژاله اشاره کرد.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: پهلوان جوانی به سحر و دام افسون جادوگری به نام "وروره جادو" اسیر شده. دختر قصه که بسیار به او علاقه‌مند است، سعی در نجات و رهایی وی دارد و همچنین یک مرد جوان که خواهر وی به نام نوش‌آفرین به دام وروره جادو اسیر است برای نجات خواهرش از طلسم او دست به دامن یک پهلوان کهنه‌کار به نام "پهلوان کچل" می‌شود که در این مسیر پهلوان و همراه وی سیاه در جنگ با وروره جادو با مسائلی روبه‌رو می‌شوند.
