فضای حاکم بر تئاتر ما با مدیریت ناشیانه، نابخردانه و نالایق برخی مدیران به اصطلاح فرهنگی که نه از هنر سررشته‌ای داشتند و نه به آن مؤمن بودند، به سمتی پیش رفت که رفتاری تعارف‌گونه به یک اصل ارزشی و اخلاقی! در تئاتر و اساسا هنر بدل شود. این اصلِ بی‌اصالت باعث شد که مهم‌ترین دغدغه‌ها، مشکلات، کاستی‌های مخاطبان، هنرمندان و اهالی فرهنگ در زیر انبوه لایه‌های عوام‌فریبانه و پوپولیستی حاد مدیریتی پنهان باقی بماند و به جایش روشنفکرنمایی قلابی و مذهبی‌نمایی شارلاتانی به منصه ظهور برسد. اساس این حرکت از صداوسیما آغاز شد و کم‌کم جامعه را به سمت تک‌صدایی شدن پیش برد. در این شرایط نقد صریح تبدیل به عنصری ضداخلاق و ضدارزش‌های انقلابی معرفی شده و همه این تفکرات مسموم به صحنه تئاتر ایران کشیده شد.

 

پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت- مجید اصغری:  در این روزها که تئاتر ما شرم‌آورترین روزهای حیات خویش را تجربه می‌کند، صحبت به میان آوردن از نقش و جایگاه نقد و منتقد در فضای تئاتر بسی روح‌نواز و نویدبخش است. امیدوارمان می‌کند که هنوز هم می‌شود از کج‌رویها و سست‌پنداری‌ها کناره گرفت و تغییری اساسی در نظامِ بی‌نظم و مرده‌ی تئاتر امروز پدید آورد. برای حقیر که به واسطه نقد با اقشار مختلف جامعه تئاتر به ویژه دانشجویان در ارتباط هستم، با پوست و گوشت و خونم احساس می‌کنم تمام بی‌عدالتی‌ها و قساوت‌هایی که در حق این نسل جوان تئاتر ما صورت می‌گیرد. نسلی که رفته‌رفته به قهقرا می‌رود، نمایش‌هایش هر روز زردتر از دیروز می‌شود و آثارش زیر بار کوچک‌ترین مسئولیت‌ها کمر خم می‌کند.

به واقع چه کسی مسئول این مصیبت است که شاید صدای واویلای عزایش در یک دهه دیگر دربیاید؛ آن زمان که این کسالتِ بیمارگونه‌ی عاری از ذوق و خلاقیت و آفرینش به بدنه تئاتر سرایت کند که دیگر نه علاجی بر آن کارساز شود و نه طبیبی مسئولیتش را برعهده گیرد. نسلی که خسته است از نظام پوسیده‌ی آموزشی، از تبعیضات جنسیتی، از پشت صف ایستادن‌های طولانی برای دریافت سالن، از شهریه‌های بالا که خودش هم نمی‌داند در کجا مصرف می‌شود، از لابی‌های استاد شاگردی در جشنواره‌های پفکی، از نیمچه دکترها و اساتیدی که تنها افتخارشان فخرفروشی و ارائه مدرک فرنگستانی‌شان به این و آن است اما به اندازه ارزن میزانسن نمی‌فهمند و شعور تئاتری ندارند. امروز نسل جوان و دانشجوی خلاق ما در کمال بی‌توجهی در حال دفن شدن است و چیزی که از آن می‌ماند جز بی‌حالی و بی‌انگیزگی نیست.

صاحب‌عزای این مراسم نه اساتید و مدیران دانشگاه‌ها هستند و نه مسئولان ارشاد و اعضا محترم انجمن خانه تئاتر، بلکه مخاطب فهیم است که باید به پای هزاران نابلدی و ندانم‌کاری حضرات بسوزد و باز هم مثل همیشه صبوری کرده و از چیزی شکوه و گلایه نکند. با این حال «امید» تنها دارایی و سرمایه‌ی ماست. در این شرایط بحرانی که بر کسی پوشیده نیست، منتقد اصیل و مستقل است که بذر امید در این برهوت خشک می‌کارد و خونی تازه و گرم بر رگ‌های تن نحیف تئاتر می‌ریزد. اوست که مانند یک جراح زبردست، غده‌های سرطانی را شناسایی کرده و در جهت از بین بردن آنها تلاش و کوشش می‌کند. اوست که نقش روابط عمومی بازی نمی‌کند، اهل رفیق‌بازی‌های هنری نیست  و خودفروشی نمی‌کند. اوست که بی‌واسطه با اثر مواجه می‌شود، سره از ناسره‌اش را سوا می‌کند و با احدی نسیه کار نمی‌کند حتی با دوستان عزیزتر از جانش. منتقدی که وابسته به هیچ نهاد و ارگانی نیست، سیستماتیک نمی‌نویسد، صحبت‌هایش صداقت محض است و تلخ‌زبانی‌اش از سرِ نفرت و عداوت‌های شخصی نیست.

فقدان حضور چنین منتقدانی مهمترین خلاء امروز تئاتر ماست که در صورت تحمل و پذیرش وی می‌توان فضای چند صدایی در مباحث نظری و تئوری هنر نمایش را در کنار یکدیگر تجربه کرد. فضای حاکم بر تئاتر ما  با مدیریت ناشیانه، نابخردانه و نالایق برخی مدیران به اصطلاح فرهنگی که نه از هنر سررشته‌ای داشتند و نه به آن مؤمن بودند، به سمتی پیش رفت که رفتاری تعارف‌گونه به یک اصل ارزشی و اخلاقی! در تئاتر و اساسا هنر بدل شود. این اصلِ بی‌اصالت باعث شد که مهم‌ترین دغدغه‌ها، مشکلات، کاستی‌های مخاطبان، هنرمندان و اهالی فرهنگ در زیر انبوه لایه‌های عوام‌فریبانه و پوپولیستی حاد مدیریتی پنهان باقی بماند و به جایش روشنفکرنمایی قلابی و مذهبی‌نمایی شارلاتانی به منصه ظهور برسد. اساس این حرکت از صداوسیما آغاز شد و کم‌کم جامعه را به سمت تک‌صدایی شدن پیش برد. در این شرایط نقد صریح تبدیل به عنصری ضداخلاق و ضدارزش‌های انقلابی معرفی شده و همه این تفکرات مسموم به صحنه تئاتر ایران کشیده شد.

در طی این سال‌ها هنرمندان و دانشجویانی که با نقد و منتقد سروکاری نداشته‌اند، اینک از زبان حقیقت‌گوی وی واهمه دارند و ایشان را برنمی‌تابند. البته که ایرادی بر این جماعت وارد نیست چرا که ایشان اساسا از تربیت نقدپذیری بی‌بهره‌اند و خود را خدای بری از ایراد صحنه می‌پندارند. کیست که نداند فاصله میان نقد و هنرمند باعث عدم شکوفایی تفکر و خرد شده و هنر و فرهنگ جامعه به سمت تک‌بعدی بودن سوق پیدا می‌کند. کیست که نداند اگر نقد مکمل اثر هنری قرار نگیرد، نمایش برای همیشه در صحنه مانده و اساسا فضایی برای برقراری دیالوگ شکل نخواهد گرفت. منتقد متعهد و به ارزش‌های مخاطب فهیم با موشکافی دقیق اوضاع و احوال تئاتر کشور، از جمله کسانی است که می‌تواند این فضای آرامش دروغین در حوزه فرهنگ را تغییر داده و با صراحت بیان و تسلط خود بر دستاوردهای تکنیکی و فرمی، افراد خلاق را شناسایی کرده وعرصه را برای این قشر از مظلومان هنر بازتر کند. با همه این حرف‌ها منتقدان تئاتر نه تریبون درست و حسابی در دست دارند و نه حمایت معنوی شایسته‌ای از آنان صورت می‌گیرد.

اگر نقش روابط عمومی نمایش‌ها را در قالب منتقد به عهده گیرند، جایشان بالای مجلس در کنار بزرگان است اما اگر خود واقعی‌شان نسبت به اثر را به روی کاغذ آورده و هنگام نگارش نقد حقوق مخاطبان را در نظر داشته باشند، معمولا از جوامع و مجالس هنری طرد شده و گاه مورد تعرض زبانی و نفرت واقع می‌شوند.

اینک بعد از گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی ایران و امتحان پس دادن روش‌های مختلف مدیریتی با رویکردهای متفاوت و سلیقه‌ای در حوزه فرهنگ و هنر، بهتر نیست به جای جدی گرفتن برخی جشنواره‌ها که معلوم نیست از برای چه پدید آمده‌اند فضای نقد را گسترش داده و منتقدان را دشمن خونی و پدری خود نپنداریم؟! بهتر نیست از آمال و آرزوهای دریافت تندیس‌های پوک و قلابی جشنوارها دست کشیده، توهم وانهیم و حقیقتِ کشف چیزهای نو و تازه را از درون نقد پویا جست‌وجو کنیم؟! بهتر نیست از این پس برای هر نمایش «حداقل برای یک شب» کرسی نقد گذاشته و رابطه مثلث‌گونه هنرمند-منتقد-مخاطب را از نو در این خانه احیا کنیم؟ آیا بهتر نیست معیار ارزش یک نمایش را نه بر اساس حضور ستاره‌ها و فروش بالایش، بلکه بر اساس میزان نقدهایی که دریافت کرده و حرمتی که برای مخاطب خود و نقد قائل می‌شود، تعیین کنیم؟! نقد تجلی روح هنر در خودآگاه مخاطب است و باعث ماندگاری آن در اذهان. منتقدان پاسبان این حریم هستند. از آنها نترسیم، آنها گازمان نمی‌گیرند.




 

«خواستگاری مهری‌ناز شاهدخت دیار سختستان» در سنلگج

معاون هنری با محمدعلی کشاورز دیدار کرد/ رونمایی از سالنامه تئاتر

«بدن دیوانه» در همایش اجتماعی جهان شرکت کرد

اختتامیه هجدهمین جشنواره تئاتر تجربه برگزار شد

لغو نمایشنامه‌خوانی «افرا» با یک تلفن

مقالات برتر نمایش درمانی معرفی شدند

امضای نامه به وزیر به مرز ۳ هزار نفر رسید

اجرای یک نمایش کودک پایان فعالیت های سال 96 تئاتر مولوی

«زهرماری» از فروردین ۹۷ در پالیز

لوون هفتوان بازیگر سینما و تئاتر درگذشت

پری صابری «کوروش» را به وحدت می‌برد

پنجمین همایش رادی‌شناسی برگزیدگانش را شناخت

سالنامه ۱۳۹۷ تئاتر ایران منتشر شد

آثار برگزیده انتخاب متون و طرح های نمایشی بخش بزرگسال اعلام شد

آثار برگزیده مرحله ارزیابی متون بخش کودک و نوجوان معرفی شد

هیات مدیره جدید کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر معرفی شدند

بازیگری که شب‌ها در خیابان می‌خوابد

حمید پورآذری برای «آمادئوس» طراحی می‌کند

رحمت امینی جعفرخان را به سنگلج برمی‌برد

«مکبث زار» در مسکو به صحنه می‌رود

برنامه های نمایشی روز ملی هنرهای نمایشی در 33 منطقه استانی اعلام شد

نتایج فراخوان اجرا در سال ۹۷ تالار هنر اعلام شد

بهرام بیضایی «چهارراه» را روی صحنه می‌برد

اسامی بازیگران «دپوتات» اعلام شد

«سال ثانیه» در هامبورگ روی صحنه می رود

نمایش های شش کارگردان تئاتر ایران در بلژیک

چاپ ۷ اثر منتشرنشدۀ اکبر رادی
 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater