لوون را به خاک سپردیم و برگشتیم. دیگر رفتن اش را باور کرده ام اما نبودن اش را هرگز.


پایگاه خبری تئاتر: در نیمه دوم دهه شصت تا جایی که به یاد دارم تنها چهار دانشجوی مسیحی در رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا درس میخواندند؛ دو دختر آسوری و دو پسر ارمنی؛ ژاکلین اوراحی «طراحی صحنه»، نرگس سونیا گواهی «ادبیات نمایشی؟»، نورایر نازاریان «طراحی صحنه» و لوون خانگلدیان هفتوان «بازیگری».

در سال های بعدتر این چهار نفر همه از ایران مهاجرت کردند؛ ژاکلین و نرگس و نورایر به آمریکا و لوون پس از سرگردانی و فراز و نشیبهای بسیار به کانادا که خیلی از ما گوشه هایی  از سرنوشت او را می دانیم و نمی دانیم.

سه نفر اول پس از فارغ التحصیلی، از کار اجرایی تئاتر فاصله گرفتند اما لوون در هر حالت که بود و در هر شرایطی که پیدا کرد، تئاتر را رها نکرد؛ در هر رنج و سختی و به هر قدر و قیمت.

در همان اولین برخوردهایی که با لوون داشتم، از میزان شناخت و اطلاعات هنری او تعجب کردم. به نسبت یک دانشجوی بیست و دو سه ساله، لوون شناخت گستردهای از تئاتر، متنهای نمایشی و ادبیات روز ایران و جهان داشت. هنگام تحلیل و کارگردانی تلاش میکرد تا هر متنی را با نگاهی تازه و غیرکلیشه ای روایت کند. ساده اما عمیق و دقیق بود و به شکلی درونی و نهادینه شده از هر نوع ابتذال و یا هنرنمایی های تصنعی به دور بود. او چه با ضعف هایش و چه با توانایی هایش همیشه خودش بود و هرگز به چیزی تظاهر نمی کرد. ابراز فروتنی نمی کرد، واقعاً فروتن بود. اظهار فضل نمی کرد که دانایی و شناخت را یک ویژگی می دانست تا یک امتیاز. فراتر از اینها لوون برای من یک حلقه ارتباط با فرهنگی غنی و کم شناخته بود. او بی آن که تلاش خاصی بکند، معرف ادبیات، موسیقی، هنر و فرهنگ غنی ارامنه بود. من شناخت نسبی و علاقه و احترام عمیق ام به ارامنه را وامدار لوون هستم.

 



پیش و بیش از تمام این ها لوون بازیگری به معنای واقعی کلمه غریزی بود که برای "رسیدن" به نقش نیاز چندانی به تمرین، ممارست و کشف و شهود نداشت و با همین ویژگی، بینظمی ها و تمرین نکردن های خود را جبران می کرد! او معمولاً تا چند روز و گاهی حتا چند ساعت به اجرا مانده متن را حفظ نکرده بود و به میزانسن ها و هماهنگی های نور و صوت صحنه اشراف نداشت اما با تکیه به حافظه استثنایی و "هوش نمایشی" خود از همه تمرین کرده ها مسلط تر و موثرتر در صحنه حاضر می شد.

من در دو نمایش گوئرنیکا «آرابال» و عاشقانه هایی از شکسپیر «طرحی از خود لوون» برای او بازی کردم که هیچ یک مجوز اجرا نگرفت، در دو اجرای عمومی با او همبازی بودم؛ شحنه «مروژک به کارگردانی محمدمهدی موحدی» و بازرس وارد می شود «پریستلی به کارگردانی محمد طاهریراد». همچنین پایان نامه بازیگری او را کارگردانی کردم «اسب نوشته محمد چرمشیر». با تکیه بر شناخت ام از لوون، باور داشتم که آینده ای درخشان در انتظار اوست. پس از دانشگاه و در بهترین زمان برای پیوستن به دنیای بازیگری حرفه ای، ناگهان لوون از ایران رفت. رفتن اش هم بهانه ای نمایشی داشت، برای اجرایی از شاهنامه فردوسی به زبان ارمنی در سفری به جمهوری ارمنستان اتحاد جماهیر شوروی.

لوون همواره در مرز قرار و بی قراری، ثبات و بی ثباتی در نوسان بود، میان ماندن و رفتن، میان "بودن یا نبودن". به باور من او هرگز طرح و نقشه ای برای آینده دور و نزدیک خود نداشت و با بی تفاوتی خونسردانه ای نسبت به پیش آمدها، تهدیدها و فرصت های زندگی واکنش نشان می داد. تصویر ذهنی من از از لوون، مردی لمیده بر مبلی بزرگ بود که در دریایی بی انتها خود را با تلاطم ها و هجوم موجها هماهنگ می کرد. لوون با دریا نمی جنگید اما به هر قیمتی شده بر روی آن شناور می ماند، چه در زمانه ای اندک آرامش و سکون و چه در توفان ها و زیرو رو شدن های بسیار دریا. او با تکیه بر مبل بزرگ خود که چیزی جز همان تئاتر نبود بارها غوطه خورد و به زیر رفت اما هرگز غرق نشد. لوون حتا در اوج دربدری و به تعبیر خودش "له شدن ها" تئاتر را رها نکرد. دو سه سال دندانپزشکی خواند! اما بار دیگر به تحصیل تئاتر روی آورد، این بار در مسکو. در جست و جوی تقدیر خود در ارمنستان و اوکراین و روسیه و دانمارک قرار نگرفت تا این که به کانادا رسید، با دستی خالی و بسته، و جانی رنجور و خسته.

 

 


در تورنتو تنگناهای زندگی و مشکلات شخصی، لوون را در سال های آغازین به کارهایی کشاند که تناسبی با جثه و توان او و نیز با روح و جان فرهنگی او نداشت. ولی در همین حال بار دیگر زندگی تئاتری خود را آغاز کرد و رفته رفته گسترش داد. ماهی از خشکی به آب رسیده بود. کارهای او از دورخوانی ها و جلسه های اولیه به اجراهای خصوصی و محدود و بعدتر اجراهای عمومی و وسیع تر رسید. ارتباط گسترده ای با جامعه فرهنگی و هنری تورنتو برقرار کرد و این در حالی بود که از جریان ها و پشامدهای ایران نیز بی خبر نبود، همان طور که ما نیز جسته و گریخته توسط مسافران و دوستان مشترک و یا با فرستادن کارت و نامه –در دوره ای که اینترنت و ایمیل وجود نداشت- از حال و موقعیت او باخبر می شدیم.

همانطور که از رفتن ناگهانی اش تعجب نکرده بودم، از برگشتن غیرمنتظره اش هم تعجب نکردم. از کشف شدن و چهره شدن دیرهنگام اش نیز متعجب نشدم چرا که از توانایی و تسلط او به خوبی باخبر بودم حتا حالا که دیگر به میانسالی رسیده بود. لوون پخته تر، آرامتر، تا حد زیادی بابرنامه و منظم تر از قبل شده بود. به سرعت نه تنها دوستان قدیم که ده ها و صدها دوست جدید را به دور خود جمع کرد، باز هم بی هیچ تلاش و ابراز وجود خاصی. با این همه اما همچنان در میان قرار و بیقراری در نوسان بود، در مرز باریک رفتن و ماندن. هنگام هر بار رسیدن به ایران و هر بار رفتناش به دوستان خود زنگ می زد یا برای آنها پیامک می فرستاد تا در جریان زمان رفت و برگشت او قرار بگیرند، شاید به خاطر نگرانی از دست دادن دوباره دوستی ها و ارتباط ها و یا شاید تاکیدی بر این که حتمن به وطن باز خواهد گشت، به وطنی که داشت و نداشت.

بیشتر عمر لوون در نفی و اثبات گذشت. حکایت رفتن ها و برگشتن ها، داشتن ها و نداشتن ها، عشق و جدایی ها، پیروزی ها و شکست ها...

چه کسی باور می کرد دست سرنوشت، مسیحیِ سرگردان ما را پس از نوزده سال از تورنتو در باختر سرد و برفی به تهران بکشاند تا برای همیشه در قبرستانی خشک و دورافتاده در جاده خاوران آرام بگیرد؟ در خاکی که مال او بود و نبود و در حسرت ابدی فرزندی که داشت و نداشت.


بهرام عظیمپور

بیست و دوم اسفند نود و شش




 

«خواستگاری مهری‌ناز شاهدخت دیار سختستان» در سنلگج

معاون هنری با محمدعلی کشاورز دیدار کرد/ رونمایی از سالنامه تئاتر

«بدن دیوانه» در همایش اجتماعی جهان شرکت کرد

اختتامیه هجدهمین جشنواره تئاتر تجربه برگزار شد

لغو نمایشنامه‌خوانی «افرا» با یک تلفن

مقالات برتر نمایش درمانی معرفی شدند

امضای نامه به وزیر به مرز ۳ هزار نفر رسید

اجرای یک نمایش کودک پایان فعالیت های سال 96 تئاتر مولوی

«زهرماری» از فروردین ۹۷ در پالیز

لوون هفتوان بازیگر سینما و تئاتر درگذشت

پری صابری «کوروش» را به وحدت می‌برد

پنجمین همایش رادی‌شناسی برگزیدگانش را شناخت

سالنامه ۱۳۹۷ تئاتر ایران منتشر شد

آثار برگزیده انتخاب متون و طرح های نمایشی بخش بزرگسال اعلام شد

آثار برگزیده مرحله ارزیابی متون بخش کودک و نوجوان معرفی شد

هیات مدیره جدید کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر معرفی شدند

بازیگری که شب‌ها در خیابان می‌خوابد

حمید پورآذری برای «آمادئوس» طراحی می‌کند

رحمت امینی جعفرخان را به سنگلج برمی‌برد

«مکبث زار» در مسکو به صحنه می‌رود

برنامه های نمایشی روز ملی هنرهای نمایشی در 33 منطقه استانی اعلام شد

نتایج فراخوان اجرا در سال ۹۷ تالار هنر اعلام شد

بهرام بیضایی «چهارراه» را روی صحنه می‌برد

اسامی بازیگران «دپوتات» اعلام شد

«سال ثانیه» در هامبورگ روی صحنه می رود

نمایش های شش کارگردان تئاتر ایران در بلژیک

چاپ ۷ اثر منتشرنشدۀ اکبر رادی
 

صفحه رسمی سایت خبری تئاتر در تلگرام

https://telegram.me/onlytheater