نمایش «آنتی‌گون» به کارگردانی علی راضی، نگاه محدود و کم‌سویی نسبت به رویکرد فلسفی وجودشناختی منتسب به جهان «آنتیگون» ژان آنوی دارد. پروتاگونیست نمایش راضی، فاقد شوریدگی تراژیک و مبارزه‌طلبی یک آرمان‌گرای سازش‌ناپذیر است و در عین‌حال از ویژگی‌های اگزیستانسیالیستی قهرمانی که نسبت به امیدهای واهی زندگی بدبین است و بار انتخاب و طغیان‌اش را بر دوش می‌کشد، کم بهره است.

پایگاه خبری تئاتر- گروه تئاتر اگزیت- اردشیر شیرخدایی:

ارزش‌گذاری منتقد: یک‌ونیم ستاره - قابل تأمل

نگاه آزاد به نمایش آنوی منجر به خلق و معرفی شکل دیگری از مناسبات و یا تغییر و تحول شخصیت‌های آنتیگون، نشده است بلکه اتفاقا آنان را با نوعی میانجی یا فاصله، بی‌تاثیر و کم‌رمق‌تر ارائه و تکرار می‌نماید.

«آنتی‌گون» راضی، طراحی‌های زیبا و پردقتی دارد و به نوعی در سودای شاعرانگی است. اما چینش‌ها، حرکت‌ها و اصوات بیشتر جنبه دکوراتیو و ادایی دارند تا اینکه واقعا متضمن نشانه‌شناختی رسانا و تاویل‌پذیری باشند.

آنتیگون، از مهمترین آثار نمایش‌نامه‌نویس شهیر فرانسوی، ژان آنوی است که در تاریک‌ترین دوره تاریخی معاصر فرانسه، یعنی زمان اشغال آن کشور توسط آلمان نازی در سال ۱۹۴۳ نگاشته شد.

«اساس نوشته آنوی در آنتیگون، سوفوکل است. او داستان را تغییر نداده و فقط برخی از شخصیت‌ها را حذف کرده و به نوعی روایت امروزین از این اسطوره به دست داده است.. جدال آنتیگون با کرئون بر سر اجرای قانون خدایان (تدفین مرده) را به جدال زمینی با صاحب قدرت امروزی و بالاتر از آن انتخابی میان مرگ و زندگی تغییر داده..»

تفاسیر و نظرهای متناقض و متفاوتی از این نمایش آنوی وجود دارد که ناشی از ماهیت و شکل نگاه درون متنی و چه‌بسا موضع‌گیری مبهم سیاسی مولف اثر است. عده‌ای معتقدند، آنتیگون، در اعتراض به مارشال پتن (رییس جمهور دولت ویشی در فرانسه تحت اشغال آلمان نازی) است. آنتیگون طاغی در برابر کرئون، قدرت مطلق می‌ایستد.. مقاومت در برابر قدرت ظالم و مستبد.. روایتی معتقد است آنوی، آنتیگون را براساس الگوی رزمندگان فرانسوی در درون سرزمین اشغالی، آفریده است.
منتقدانی نیز باور دارند، آنوی چهره‌ی زیبایی از کرئون نشان داده و اعمال نازی‌ها را بدین وسیله تطهیر و توجیه کرده است. اساسا اجازه اجرای نمایش آنتیگون توسط نازی‌ها بدون سانسور در دوران اشغال فرانسه، این گمانه را تقویت می‌کند.

ژان آنوی در زمان اشغال در پاریس اقامت داشت. البته با نازی‌ها همکاری نکرد اما به نهضت مقاومت هم نپیوست و بعد از جنگ به بی‌تعهدی نسبت به وضعیت بحرانی و حتی سمپاتی به نازی‌ها متهم شد.

جدای از خوانش تاریخی نمایش در دوران نگارش آن، اهمیت آنتیگون، با توجه به تعمیم‌پذیری‌اش به وضعیت کلی انسانی قابل ملاحظه است. طغیان انسان دربرابر ظلم، ارزش‌گذاری دائمی بین آرمان‌گرایی و عمل‌گرایی، سازش‌پذیری در برابر سلطه‌ستیزی، توجیه اخلاقی قدرت استبدادی ، مقاومت در حالی‌که شکست و مرگ محرز است و... همگی از مفاهیم و مباحث  مهم گفتمان سیاسی در جوامع انسانی خصوصا تحت انقیاد است.  

نمایش آنتی‌گون علی راضی، در قبال قدرت و امر سیاسی حتی در مقایسه با متن اصلی چندان واضح و معترض نیست و با ملاحظه‌کاری به اشاراتی بسنده می‌کند و از این حیطه درمی‌گذرد. از طرفی از مهمترین مضامین آنتیگون آنوی، رویکرد اگزیستانسیالیستی، مساله پذیرش بار مسئولیت انتخاب فردی است و شک به امید واهی در زیست حقیرانه‌ی تحت سلطه حاکم مستبد که در خوانش راضی بسیار کم‌رنگ شده است.

نمایش آنتی‌گون، با روایت ایسمن و درد دل او شروع می‌شود. ایسمن می‌گوید، در کودکی (به دلایلی که مشخص نیست!) از خواهر و خانواده‌اش جدا شده و در سرزمین دیگری مسکن گزیده است و حتی در تکلم زبان مادری چندان سلیس نیست. اگرچه هر سال برای دیدن خانواده به وطن بازگشته اما چون در خارج زندگی می‌کند کسی عقاید و نظراتش را درباره مشکلات داخلی جدی نمی‌گیرد چون معتقدند، به دلیل عدم حضورش درک درستی از مشکلات ندارد. حالا ایسمن به دلیل مرگ برادران دوباره به وطن بازگشته است و در کنار آنتیگون است. در ابتدا اینطور تصور می‌شود که شاید قرار است با خوانش و روایت تازه‌ای از نگاه ایسمن به تراژدی آنتیگون روبرو باشیم و یا حتی این نگاه حدیث نفس خود کارگردانی باشد که دور از وطن کار و زندگی می‌کند... اما به زودی می‌فهمیم این توضیحات ساده‌انگارانه و سرسری برای توجیه انتخاب بازیگر فرانسوی (ناتالی متی) درنقش ایسمن است که فارسی را با لهجه غلیظ صحبت می‌کند و تاثیر نامطلوبی هم بر اجرای نقشش می‌گذارد..  

صحنه نمایش سه قسمتی است. قسمت انتهایی صحنه که با پرده‌ی توری شفافی از مابقی قسمت‌ها جدا شده، اندرونی و خانه آنتیگون و ایسمن است. ایسمن کنار اجاق ایستاده است احتمالا سرگرم درست‌کردن حلوای عزا است و می‌گوید اجازه عزاداری هم ندارند. آنتیگون که تارهایی از موهای سیاهش سپید شده، گلدان شمعدانی را روی میز می‌گذارد. او حتی فریاد نمی‌کشد. بیشتر نزار به نظر می‌رسد تا شوریده و طغیان‌گر...

میانه صحنه، جایگاه قدرت و نزاع است. سکویی، مانند خرک ژیمناستیک آنجا است. کرئون صبحگاه پودر آردمانند به دستانش می‌زند، ردای سرخ برتن می‌کند تا بر سریر قدرتش نمایش دهد. در عین حال این سکو برای همون، پسرش و جایگاهی است که آنتیگون از آنجا خود را به اعماق آب فرو می‌اندازد.

کرئون و همون را صابر ابر، بازی می‌کند. این یکی‌انگاری و تبدیل کرئون، حاکم مستبد و عامل اصلی مرگ آنتیگون به پسرش همون، جوانی که بدون عشق آنتیگون ادامه زندگی برایش میسر نیست، یک انگاره مردسالارانه، دال بر نفی عشق ابدی مردانه است.

در بخشی از قسمت جلویی صحنه، در قاب گور مانند، خاک ریخته‌اند و سطل‌های حلبی آب به ردیف چیده شده است. اما از پیکر درحال زوال برادر خبری نیست. نشانه‌ای از بدن برملاکننده حقایق وجود ندارد. آنتیگون بر خاک خالی بی‌جنازه، خونسرد و سنگین چنگ می‌اندازد.

آنتی‌گون علی راضی نمایش بلاتکلیفی است. چیزی مابین تراژدی و درام است یا هیچکدام... آنوی در متن آنتیگون درباره تراژدی و درام، از زبان همسرایان چنین می‌گوید:«در تراژدی راحتیم. اول اینکه همه مثل همیم. در واقع همه بی‌گناهیم. دلیلش این نیست که یک نفر می‌کشد و دیگری کشته می‌شود. این مساله تقسیم نقش‌ها است.. تراژدی آرامش‌بخش است. چون دیگر می‌دانیم هیچ امیدی وجود ندارد. این امید کثافت؛» و ادامه می‌دهد:«در درام شخصیت‌ها دست و پا می‌زنند به این امید که رهایی یابند. این ‌کار شرم‌آور و منفعت‌جویانه است. در تراژدی منفعت‌طلبی در میان نیست و همه‌چیز بلاعوض و در خور شاهان است. و بالاخره هر کوششی بی‌فایده است.»

این نگاه البته واجد رویکرد منفعلانه و غیرانقلابی و تثبیت‌کننده وضع موجود و به نفع آن است. که به نوعی آنوی به آن متهم شده است. کرئون می‌گوید: «من سرباز شما هستم.... و تصمیم گرفتم نیروم رو صرف کاستن از نامعقولی نظام این جهان  کنم..» و در دیالوگی کلیدی اذعان می‌دارد: « من قبل از قانون فرمانروا هستم. نه دیگه بعدش» .. حاکمیت مطلق قانون!
در واقع این دیالوگ‌ها است که به نوعی در تایید عملکرد کرئون به نظر می‌رسد و در برداشت  نمایش، آنتی‌گون، نیز به نوعی مستقیم و خونسرد، بازتاب یافته است.

جعل فاصله‌گذاری برشتی
در میانه اجرای آنتی‌گون، بازیگران با متنی در دست رو به تماشاگران می‌ایستند و وانمود به روخوانی می‌کنند. قطعه انتخاب شده، از مکالمه بین کرئون و آنتیگون است. آنتیگون به جدال و نافرنانی از کرئون ایستاده است و همزمان حقیقتی افشاگرانه را از حاکم می‌شنود. اینکه در جنگ میان برادران برادرکش‌اش، چهره‌شان از بین رفته و قابل بازشناسی نبوده. و بنابر مصلحت، یکی از اجساد، تصادفی به عنوان پولینیس، خائن به وطن معرفی شده! اینجا است که بازی شیادانه‌ی قدرت دروغین و پوک‌تر جلوه می‌کند.

آیا تمهید نخ‌نما و ناهماهنگ به اصطلاح فاصله‌گذاری در این نمایش به منظور قطع حسی مخاطبان از نمایش و جایگزینی رابطه فکری و عقلانی با آن صورت گرفته است؟ آیا واقعا چنین کارکردی به واسطه نحوه‌ی اجرا و رویکرد کارگردانی، در این نمایش متصور است؟ این قطعه (زیرعنوان آشنایی‌زدایی) وصله ناجور و در عین حال کلیشه‌ای از تصور تئوریک مفهوم فاصله گذاری تلقی می‌شود و آن را به نوعی جعل می‌کند و فاقد کارکرد اثربخش است.

نمایش قبلی علی راضی در تهران، «بازگشت پسر نافرمان»، در اسفند ۱۳۹۲، با موضوع مهاجرت و مفاهیمی مانند وطن و غربت، اجرای تاثیرگذاری داشت و اگرچه متن، نگاه عرفی و سنتی نسبت به موضوع مورد پرداخت داشت اما درک درست و همدلانه از مضامین طرح شده، طراحی منسجم، کارآمد و زیبا به همراه بازی‌های خوب هدایت شده، نمایش مذکور را به اجرایی موفق و به یادماندنی بدل کرد. (دو بازیگر زن نمایش آنتی‌گون در آن نمایش هم حضور داشتند.)

در آنتی‌گون، خوانش ملال‌انگیز و مبهم، نمایش را به اثری غیرموثر و در کلیتش معناگریز و حتی مصالحه‌گر بدل نموده است. نمایش واجد زیبایی مرموز اما تصنعی است. هرچند که راضی، در بوروشور نمایش متذکرشده:«در روزگار تراژیک، تراژدی - به مثابه درام- ضرورت و اضطرار بیشتری پیدا می‌کند.» و «تراژدی، معرفت است». اما آنتی‌گون، فاقد شوریدگی و خلوص تراژیک است و در انتقال معرفت بر رنج‌هایمان در این روزگار، چندان توانمند به نظر نمی‌رسد.   


منابع:
-ژان آنوی، آنتیگون، احمد پرهیزی، نشر نی ۱۳۸۸
-گاردین





 

انتقاد یک بازیگر به عملکرد خانه تئاتر/ خانه ای که امن نیست

تصویب یک جایزه ویژه برای تئاترهای عروسکی/ برگزیده های جشن عروسکی شناخته شدند

سومین یادمان استادمحمد برگزار می شود/ چاپ ۱۴ نمایشنامه در ۶ مجلد

از لزوم بازنگری در اساسنامه خانه تئاتر تا یک میل مبهم

سمندریان چگونه ترجمه می کرد؟

مجید گیاه‌چی: اساسنامه خانه تئاتر پس از 18 سال نیاز به تغییر دارد

مراسم بزرگداشت مهرداد ابروان برگزار شد/ مردی که با مرگ شوخی کرد

جوایز تونی نامزدهایش را شناخت/ معرفی برترین‌های نمایش آمریکا

ساخت یک سالن تئاتر با بامبو + عکس

حدود 3 میلیارد تومان مطالبات تئاتر استان‌ها

تئاتر؛ به معنای واقعی کلمه

مه‌آلودگی روابط آدم‌ها یا برزخی بودن یک زن

«در ستایش یا نکوهش میانمایگی؟»

نظام آباد؛ پازل ناتورالیستی تلخ

حذف مدرسان و بازگشت به تئاتر دانشجویی

«زهرماری»/ همچون یک میراث شوم خانوادگی

اتوبان نواب، خیانت جامعه تحصیل‌کرده ما به شهر تهران است

امیر دژاکام: کارگر درد مشترک مردم است اما نمایش از آن دور افتاده

حالا ستاره‌هاي تئاتري پرفروش شده‌اند

چراغ خطر نمايشي‌ها سريع روشن مي‌شود

«خرده‌ روایت‌های مچاله‌شده» منتشر شد

بهناز جعفری به خانواده شاه لیر پیوست

«نمی‌تونیم راجع بهش حرف بزنیم» به مالزی می‌رود

هوشنگ آزادی‌ور درگذشت

«ترمینال ۱۷» رونمایی می‌شود

«دانشگاه شریف» در اداره تئاتر

«دیابولیک، رومئو و ژولیت» رکورددار تماشاخانه ایرانشهر شد

تئاتر خصوصی جای تئاتر جریان‌ساز را می‌گیرد!

«تقدیربازان» به نمایشگاه کتاب می‌آید

حضور "من یه زنم صدامو میشنوین؟" در جشنواره‌ آلمان

تئاتر فجر دارای آیین نامه شد

کتاب «تئاتر، ایران و غرب» منتشر شد