وحید صداقت و تهمینه منزوی، زوج جوانی هستند که با تکیه بر زاویه دید هنرمندانه خاص خود، مکمل یکدیگر شده و نگاهی چندبعدی به سوژه مورد بحث خود در فیلم «درباره فروشنده» داشته‌اند. مستندی که به چگونگی شکل گرفتن هفتمین فیلم کارنامه فیلم‌ساز برجسته ایرانی، اصغر فرهادی، می‌پردازد
پایگاه خبری تئاتر: پروژه «درباره فروشنده» طی چه روندی شکل گرفت و تقدم و تاخر آن نسبت به فیلم «فروشنده» به چه شکل بود؟ وحید صداقت: شهریورماه سال ۹۴ هم‌زمان با شروع پیش‌تولید فیلم «فروشنده» این مستند هم وارد پروسه تولید شد.   خودتان تصمیم به ساخت این مستند داشتید، یا از طرف پروژه این پیشنهاد به شما داده شد؟ صداقت: ما از قبل با آقای اصغر فرهادی آشنایی داشتیم و مایل بودیم چنین کاری را انجام دهیم. ایشان هم می‌دانستند که ما دوست داریم در پشت صحنه فیلم جدیدشان حضور داشته باشیم و مستندی در مورد آن بسازیم. همان‌طور که می‌دانید، فیلم «فروشنده» سه ماه پیش‌تولید و سه ماه فیلم‌برداری داشت. ما در تمام طول این شش ماه در کنار گروه تولید در پشت صحنه حضور داشتیم و تصویر می‌گرفتیم. هم‌زمان به ایده‌های مختلفی فکر کرده و در روند کار، تم‌ها و ساختارهای مختلفی را بررسی می‌کردیم. با این‌که پشت صحنه‌ها را خودمان گرفته بودیم، اما سعی کردیم در ساخت این فیلم مستند چندان هم به آن‌ها وابسته نباشیم. درواقع تصمیم گرفتیم یک تم تحلیلی وارد این مستند کنیم، که همین تم باعث شد از یک فیلمِ پشتِ صحنه صرف خارج شده و تبدیل به فیلمی درباره نحوه ساخت و تحلیل «فروشنده» شود.   خانم منزوی، همکاری شما قبل از این پروژه، با آقای صداقت چگونه شکل گرفت؟ تهمینه منزوی: خب ما زن و شوهریم! قبل از ازدواج هم با هم دوست بودیم؛ من عکاسی می‌کردم و وحید هم با من همکاری می‌کرد. ما در یکی از ورک‌شاپ‌های مستندسازی آقای فرهادی شرکت کردیم و همان‌جا با ایشان آشنا شدیم. البته قبل‌تر از آن هم آشنایی دورادور از طریق دستیارانشان با ما داشتند. ما برای وارد شدن به این ورک‌شاپ باید فیلمی از کارهای قبلی‌مان ارائه می‌کردیم که ایشان کار من را هم دیدند و ارتباط بیشتری بینمان برقرار شد. ارتباط کاری من و وحید هم در این ورک‌شاپ‌ بیشتر شد، تا این‌که پروژه سینمایی آقای فرهادی شروع شد و قرار شد ما در پشت صحنه این فیلم حضور داشته باشیم. با وحید به این فکر افتادیم که یک مستند مستقل از این ماجرا بسازیم. ایده مستند از این‌جا آمد که آقای فرهادی برای فراخوان بازیگری از طریق تلگرام اقدام کردند و سوژه‌های جالبی در ویدیوهایی که مردم می‌فرستادند، دیده می‌شد. اول به این فکر کردیم که از ویدیوهایی که فرستاده شد، ایده بگیریم، اما به‌تدریج که جلوتر رفتیم، روند کارمان عوض شد و به این‌جا رسیدیم.   درواقع این فیلم اولین پروژه مشترک مستندسازی شماست؟ منزوی: بله.   جالب است که مستند «از ایران؛ یک جدایی» هم که درباره جایزه اسکار آقای اصغر فرهادی برای «جدایی نادر از سیمین» است، توسط یک خانم و آقا ساخته شده! صداقت: جالب است بگویم ما با این‌که در پشت صحنه «جدایی نادر از سیمین» حضور نداشتیم، اما با راش‌های آن یک مستند ساختیم که قرار بود قبل از «درباره فروشنده» اکران شود، اما شرایطش مهیا نشد. امیدوارم بعد از اکران این فیلم، مستند قبلی ما که «صحنه‌هایی از یک جدایی» نام دارد، در همین گروه هنر و تجربه به نمایش دربیاید. منزوی: آن مستند بیشتر جنبه  آموزشی- تحلیلی دارد و با صحبت‌هایی از آقای ابراهیم گلستان، مایک لی و ژان کلود کریر همراه است.    در مورد فیلمهای مهم این دیدگاه وجود دارد که به علت جایگاهشان، وقتی مستندی درباره آنها ساخته میشود، به شکلی ناخواسته زیر سایه اثر اولیه باقی میماند. اما دیدگاه دیگری هم وجود دارد که به استقلال نگاه مستندساز تاکید دارد و اصالت را به زاویه نگاه منحصربهفرد او میدهد ورای اثر اولیه. شما موقع ساخت «درباره فروشنده» با توجه به جایگاه منحصربهفرد «فروشنده» در سینمای ایران، قائل به کدامیک از این دو نگاه بودید؟ صداقت: قاعدتا دوست داشتیم فیلم خودمان را کار کنیم و چون فیلم «فروشنده» را دوست داشتیم، تصمیم به ساخت مستندی درباره آن گرفتیم. اما به‌هرحال چون این مستند تماما به فیلم اصلی ارجاع داده شده و به پشت صحنه آن می‌پردازد، روی مرز باریکی بین مستقل بودن و وام‌دار بودن به فیلم اصلی حرکت می‌کند. جالب است بگویم برخی از افرادی که فیلم ما را دیده‌اند، گفته‌اند کاملا مستقل بوده و برخی دیگر کاملا برعکس این نظر را داشتند. به همین دلیل نمی‌توانم دقیقا بگویم نگاهمان به کدام سمت بوده است. ما می‌خواستیم این مستند صرفا یک فیلم پشت صحنه نباشد و نگاهی از بیرون به فیلم «فروشنده» داشته باشیم. منزوی: اگر بخواهیم واقعی نگاه کنیم، به نظرم مستند ما وابسته به «فروشنده» است. اگر «فروشنده» نبود، فیلم ما هم نبود. فکر می‌کنم مستند ما در خدمت «فروشنده» بوده است. به نظرم در چنین موقعیتی حتی اگر فیلم‌ساز نگاه مستقلی داشته باشد، نمی‌تواند اثری جدا از فیلم اصلی بسازد.   در فیلم با اینکه از مصاحبه و نقد و تحلیل منتقدان ایرانی و خارجی استفاده کردهاید، اما نگاه منحصربهفرد شما در این چینش و انتخاب نقاط ملتهب و سوالبرانگیز «فروشنده» است که امتیازی برای فیلم شمرده میشد. از ابتدا چه فرمی را برای کار در نظر داشتید و ساختار فعلی طی چه روندی شکل گرفت؟ صداقت: به‌هرحال مصاحبه برای بعضی‌ها خسته‌کننده است و یک فرمول ثابت در فیلم‌های مستند شمرده می‌شود. برخی وقتی می‌خواهند یک کار متفاوت ارائه بدهند، یا از انجام مصاحبه فرار می‌کنند، یا مصاحبه را به شکل خاصی ارائه می‌دهند تا متفاوت باشد. اما من فکر می‌کردم حرف‌ها و صحبت‌هایی که در این مورد می‌شود، اهمیت دارد و نمی‌توانم چیزی را جایگزین این صحبت‌ها کنم. عقیده‌ام این بود که تماشاگر بیشتر می‌خواهد صحبت‌هایی را در مورد این فیلم بشنود. حتی خیلی از جاها روی صحبت‌ها، تصاویر فیلم را می‌بینیم که مصداق پیدا می‌کند و خود منتقد یا فردی را که با او گفت‌وگو می‌کنیم، در نماهای کمتری می‌بینیم. این روندی بود که به فیلم ریتم می‌داد و باعث پویایی بیشتر فیلم می‌شد. خیلی از کسانی که فیلم ما را می‌بینند، حرف‌های منتقدان خارجی برایشان تازگی دارد؛ از این جهت که نکته‌های جالبی را متوجه شده‌اند و این‌که آن‌ها چقدر با فرهنگ ما آشنایی دارند. بخش جالب ماجرا این بود که ما از منتقدان خارجی حرف‌های عجیب‌ و غریبی نمی‌شنویم و نظراتشان با نظرات منتقدان داخلی هم‌سویی دارد.   تصاویر پشت صحنه را در طول فیلمبرداری گرفتید و بعد به انتخاب افراد مصاحبهشونده رسیدید؟ صداقت: بله. حتی فیلم «فروشنده» اکران شد و مطالبی در موردش نوشته شد و بعد ما این افراد را انتخاب کردیم.   گفتوگو با آقای فرهادی را هم بعد از اکران «فروشنده» انجام دادید؟ صداقت: بله، بعد از اکران.   صحنههایی وجود دارد که به نظرم رسید از ایشان بازی گرفتهاید و خوب هم از کار درآمده. مثل جایی که آقای فرهادی در ایوان ایستاده و فکر میکند و شما از زاویهای دور ایشان را در کادر دارید. منزوی: زمان ثبت این صحنه‌ها با صحنه‌های مصاحبه‌ یکی نیست. این صحنه‌ای که شما می‌گویید، در پیش‌تولید گرفته شده که ایشان مشغول بازنویسی نهایی فیلمنامه بودند. درواقع خودشان مشغول فکر کردن بودند که ما فیلم گرفتیم. این صحنه‌ها کاملا مستند هستند و ما از دور شکارشان می‌کردیم. گفت‌وگو با آقای فرهادی هم بعد از مراسم اسکار انجام شد.   صحبتهای منتقدان خارجی برای من هم جذاب بود. به قول شما تحلیلهایشان به نقدها و تحلیلهای ما نزدیک است، اما جزئینگری و حساسیت و هیجان ویژهای که دارند، به نقطه نظراتشان جذابیت مضاعفی میدهد. نظرات منتقدان ایرانی هم با توجه به اینکه به اشکال مختلف در رسانههای مختلف منعکس شده، بهدرستی حجم کمتری دارد. صداقت: ما خیلی به تفکیک منتقدان ایرانی و خارجی فکر نکردیم. منتقدان خارجی هم از کشورهای مختلف بودند؛ برخی انگلیسی‌زبان و برخی هم فرانسوی‌زبان بودند.   قبلا یادداشتها و نظرات منتقدان خارجی را خوانده بودید و بر اساس میزان ارتباطشان با فیلم آنها را انتخاب کردید؟ صداقت: معیارمان برای انتخاب منتقد این بود که با کسانی صحبت کنیم که بتوانند فیلم را به‌خوبی تحلیل کنند و قاعدتا منتقدانی که فیلم را دوست داشتند، بیشتر می‌توانستند در جهت تحلیل فیلم به ما کمک کنند. البته ما صرفا دنبال منتقدانی نرفتیم که شیفته فیلم بودند، حتی امتیازهایی که برخی از این منتقدان خارجی در سایت‌های جهانی به فیلم داده بودند، ۱۰۰ نبود. آقای پیتر بردشاو که منتقد گاردین است، به «فروشنده» امتیاز ۶۰ از ۱۰۰ داده بود. زمانی هم که با ایشان مصاحبه کردیم، حدود یک سال از اکران «فروشنده» در جشنواره کن می‌گذشت و قطعا در این مدت فیلم‌های زیادی دیده بود. اما طوری با هیجان درباره فیلم صحبت می‌کرد که انگار همین دیروز «فروشنده» را دیده است.   به نظرم فضای فیلم کمی مردانه است و از خانمها کمتر استفاده کردهاید. منزوی: من خودم روی این موضوع حساسیت زیادی دارم، اما تا قبل از این‌که شما اشاره کنید، اصلا به چنین چیزی فکر نکرده بودم! صداقت: اگر الان به شما بگویند ۱۰ منتقد برتر سینمای ایران را نام ببرید، شاید بینشان یک منتقد خانم باشد. حتی در جهان هم همین‌طور است.    نمیخواهم نگاه جنسیتزده داشته باشم، اما با توجه به سوژه فیلم به نظرم این قابلیت را داشت که حداقل از نظر یک منتقد خانم، خارجی یا ایرانی، استفاده کنید.  منزوی: بله، چون فضای فیلم خیلی زنانه است. صداقت: از بین منتقدان خارجی فقط نقد خانم دبورا یانگ را که منتقد ‌هالیوود ریپورتر هستند، به‌خاطر دارم. ما منتقدان مرد بسیاری را مرور کردیم که به این اسامی رسیدیم، اما از بین خانم‌ها فقط همین یک اسم را به‌خاطر دارم.   باید بپذیریم که کلید ارتباط برقرار کردن با فیلم شما، این است که مخاطب با «فروشنده» ارتباط نسبی گرفته باشد. آن وقت است که پشت صحنههایی که در فیلم نشان داده میشود، تاثیرگذارتر و عمیقتر میشود. وقتی گفتوگوها، خصوصا صحبتهای آقای فرهادی، مکمل این صحنهها میشود، انگار لایه جدیدی از «فروشنده» افشا و درواقع به فیلم شما افزوده میشود. این همان چیزی است که سطح فیلم شما را ارتقا میدهد که فراتر از «فروشنده»، برآمده از نگاه شماست. چطور به این پرداخت رسیدید؟ صداقت: خیلی به این نکته فکر کرده بودیم. به‌هرحال پشت صحنه تنها برای عده‌ای جذاب است و نگاه تحلیلی هم برای عده‌ای دیگر. ما باید به ترکیبی از این دو می‌رسیدیم تا در کلیت، یک اثر مستقل تماشاگرپسند باشد. بعضی از کسانی که فیلم ما را دیدند، صرفا طرفدار فیلم نبودند، بلکه به کشف نکات جدیدی در فیلم «فروشنده» رسیدند. این را از بسیاری از مخاطبان شنیدم که بعد از دیدن این مستند، دوست داشتند دوباره «فروشنده» را ببینند.   این همان ویژگیای است که فیلم شما را از یک مستند پشت صحنه صرف جدا میکند. نکته مهم دیگر پرداختن به سکانسها و بخشهایی از «فروشنده» است که برای بسیاری سوالبرانگیز و محل مناقشه بود. مثل ارتباط تم نمایشنامه مرگ «فروشنده» و تم فیلم که آقای فرهادی توضیحات جذابی در این خصوص میدهند. این بخشهای ملتهب و مناقشه برانگیز را که در فیلم تعدادشان زیاد است، طی چه روندی انتخاب کردید؟ صداقت: کاملا درست می‌فرمایید. درواقع فیلم ما ترکیبی از پشت صحنه، صحبت‌های آقای فرهادی به‌عنوان مولف کار، نقد و تصاویر خود فیلم بود. هر بخشی از این ترکیب ممکن است برای عده‌ای از تماشاگران جذابیت بیشتری داشته باشد. درنهایت سعی کردیم تعادلی بین‌ این عناصر برقرار کنیم که ریتم خوبی داشته باشد. منزوی: ما راه‌های زیادی را رفتیم و اتفاقات زیادی را تجربه کردیم. در طول کار، به روند از پیش‌ تعیین‌شده‌ای فکر نمی‌کردیم، تا آخر که سرانجام به این نگاه تحلیلی رسیدیم. از آن‌جایی که می‌دانیم در مورد اغلب فیلم‌های آقای فرهادی و خصوصا «فروشنده» نگاهی جهانی وجود دارد، خواستیم نگاه باز‌تری داشته باشیم و به این قضیه بین‌المللی نگاه کنیم. به همین دلیل سعی کردیم از منتقدانی استفاده کنیم که هم «فروشنده» فیلم مورد پسندشان بوده، هم نگاهی اگزوتیک به ایران نداشته باشند.   در گفتوگو با آقای فرهادی از ایشان خواستید درباره سکانسها و بخشهای خاصی صحبت کنند، یا به انتخاب خودشان بود؟ صداقت: از قبل یک‌سری سوال مطرح کرده بودیم؛ راجع به این‌که چرا این نمایشنامه انتخاب شد، یا موارد دیگر… منزوی: این سوال‌ها بر اساس سکانس‌های مهم فیلم و سکانس‌هایی که خودمان در موردش سوال داشتیم، طرح شدند.   آقای فرهادی به سوالهایی که شما طرح کردید، چیزی اضافه نکردند؟ صداقت: در برخی از سوال‌ها توضیحاتشان کامل‌تر از نکته‌ای بود که می‌پرسیدیم. جاهایی توضیحات مفصل‌تری می‌دادند و شاید جنبه‌ای از فیلم بود که خودمان به آن فکر نکرده بودیم و برای خودمان هم جذاب بود.   این ویژگی آقای فرهادی شهره است که وقتی میخواهند بازی بگیرند، بهخاطر سابقه تئاتری که دارند، خودشان هم بازی میکنند. این ویژگی در فیلم شما نمود جالبی پیدا کرده. به این قضیه فکر کردید که این ویژگی را ثبت کنید؟ صداقت: در این فیلم این اتفاق کمتر افتاد و کم پیش می‌آمد که خودشان بخواهند جای بازیگران بازی کنند. کلا در حد همین صحنه‌هایی که در فیلم داریم، اتفاق افتاد.   اشاره کردید که در انتخاب فرم و ساختار به دنبال تِمی بودید که به فیلم جنبه تحلیلی بدهد. تم «فروشنده» برجسته شدن حریم شخصی است و این سوال را برای مخاطب ایجاد میکند که وقتی این حریم شکسته شود، چه عواقبی میتواند داشته باشد. این تم در همه سطوح و لایههای جامعه ما قابل تعمیم است. شما تا چه حد وامدار این تم بودید؟ صداقت: ما دنبال این نبودیم که تم خاصی انتخاب کنیم که برای خودمان برجسته باشد و همان را لابه‌لای مصاحبه‌ها قرار دهیم. بیشتر از منتقدین می‌پرسیدیم چه تمی در فیلم برای شما جذاب‌تر بوده، یا چه سکانسی از فیلم را بیشتر دوست داشتید. درواقع این را به عهده فردی می‌گذاشتیم که طرف صحبتمان بود.    استفاده خوبی از لحظهها و حسهای همراهیبرانگیز موفقیت «فروشنده» در مراسم اسکار و کن کردید. با اینکه این صحنهها تکراری هستند، اما در ترکیب با فیلم شما شخصا مرا منقلب و همان حسها را زنده کرد. نقاط اوج سینمای ما محدود اما آنقدر مهم هستند که یادآوری آنها هم هیجانانگیز است. تکیه شما بر این بار احساسی در فیلمتان تا چه حد بود؟ منزوی: نگاه ‌ما به فیلم همان نگاه تحلیلی بود، اما فکر کردیم نمی‌توانیم به اتفاق کن نپردازیم و ندیدن این وقایع یک جای خالی در فیلم باقی می‌گذاشت. پرداختن به این اتفاق فیلم را کامل می‌کرد و انتخاب خوبی برای پایان فیلم بود. صداقت: از یک طرف می‌خواستیم به جایزه‌های فیلم متکی نباشیم و خیلی به آن‌ نپردازیم، چون همه از این اتفاق خبر داشتند. اما از جهت دیگر نمی‌شد اتفاقات به این مهمی را از فیلم حذف کرد. درنهایت تصمیم گرفتیم پایان‌بندی فیلم را با این دو اتفاق تکمیل کنیم و کن و اسکار را به هم گره بزنیم. اساسا دیدن این صحنه‌ها نه‌تنها در فیلم ما، بلکه در هر موقعیت دیگری حس غرور در آدم ایجاد می‌کند.   معمولا در فیلمهای پشت صحنه غیر از خود کارگردان و نگاه به بازی و نوع ساخت فیلم، به بقیه عوامل نیز پرداخته میشود؛ خصوصا وجوهی که نقش برجستهتری دارند، مثل فیلمبرداری، طراحی صحنه و… فکر میکنید فضای فیلم این را میطلبید؟ منزوی: در طول پیش‌تولید خیلی به نوع طراحی صحنه و اتفاقات این‌چنینی می‌پرداختیم. فیلم ما جدا از این‌که زمینه تحلیلی دارد، نگاه ویژه‌ای نیز به طراحی صحنه دارد. فصل‌بندی فیلم بر اساس لوکیشن و طراحی بوده است. آقای فرهادی خیلی به معماری و فضای شهری و طراحی صحنه‌ها اهمیت می‌دادند که ما هم سعی کردیم در زیرلایه فیلممان این نگاه را داشته باشیم. صداقت: نقاطی که بعد از اکران فیلم بیشتر برجسته شد، فیلمنامه و بازیگری بود که جایزه هم گرفت. ما هم سعی کردیم بر اساس نکاتی که بیشتر در موردش صحبت می‌شود، به فیلم بپردازیم.   به نظرم انتخاب در این مورد کار سختی بوده. چون فیلمهای آقای فرهادی اینقدر جنبههای برجسته دارد که انتخاب چند وجه مهمتر کار مشکلی است. از تصاویری که گرفتهاید، چقدر باقی مانده و فکر میکنید چقدر بیشتر میشد به این فیلم بپردازید؟ صداقت: خیلی زیاد. به خیلی از بخش‌ها اصلا پرداخته نشد. مثلا همان فراخوانی که برای بازیگری دادند، به‌تنهایی این‌قدر جذاب بود که می‌شد در یک فیلم مستقل به آن پرداخت. یا مثلا نحوه نورپردازی؛ کاری که آقای حسین جعفریان خیلی استادانه انجام می‌دادند. ما راش‌های مفصلی از این‌ها داریم. دکور، گریم و صدا از موارد دیگر بودند که مرحوم یدالله نجفی هم واقعا استادانه در زمینه صدا کار می‌کردند. راش‌های مفصلی از کلیت این‌ها داشتیم، اما فقط می‌توانستیم به یک ساختار مشخص در حدود ۶۵ دقیقه برسیم. اگر می‌خواستیم به تمام جوانب ساخته شدن این فیلم بپردازیم، هم زمان اجازه نمی‌داد، هم دچار پراکندگی در ساختار می‌شدیم.    به نظرم این ۶۵ دقیقه خیلی خوب چیده شده و وقتی فیلم تمام میشود، احساس میکنیم جا داشت طولانیتر شود. صداقت: درست است و فکر می‌کنم در پیش‌بینی‌ام دچار اشتباه شدم. فکر می‌کردم اگر فیلم ۶۵ دقیقه شود، مدت زمان مناسبی است و با تهمینه هم به این اتفاق نظر رسیدیم. الان که فیلم تمام و اکران شده، دقیقا خیلی‌ها نظر شما را دارند و می‌گویند این فیلم پتانسیل ۹۰ دقیقه یا حتی بیشتر را داشت.    تقسیم کار و همکاریتان در این فیلم چگونه بود؟ منزوی: تدوین کلا با وحید بود، چون من تخصصی در این زمینه ندارم، فقط در طول پروسه کار نظرهایی می‌دادم و با هم مشورت می‌کردیم. در پیش‌تولید با هم حضور داشتیم، اما از وقتی فیلم کلید خورد، یک روزهایی من سرصحنه می‌رفتم و یک روزهایی وحید. چون لوکیشن کوچک بود و حضور هر دو نفر ما ممکن بود عوامل را اذیت کند. به‌هرحال دوربین پشت صحنه همیشه مزاحم است و عوامل نمی‌توانند راحت باشند. اما وقتی لوکیشن به صحنه تئاتر رسید، با هم سر صحنه می‌رفتیم، چون فضا بزرگ‌تر بود.    برای هر روز برنامه از پیش تعیینشدهای داشتید؟ صداقت: برنامه خاصی نداشتیم. سعی می‌کردیم یک روز در میان برویم. همین مسئله یکی از حسن‌های کار بود، چون به هم نمی‌گفتیم چه کار باید بکنیم و دو نفر بودیم که با دو دید مختلف به کار نگاه می‌کردیم. تهمینه چون کار اصلی‌اش عکاسی است، قاب‌های قشنگ‌تری می‌گرفت. همین باعث شد که فیلم تنها از یک نگاه نباشد، بلکه دو زاویه دید مختلف داشته باشد. منزوی: من در عکاسی مستند هم سعی می‌کنم خیلی در دل کار بروم.    طبعا این دو زاویه نگاه همدیگر را تکمیل کردهاند. منزوی: قطعا همین‌طور است و این به تنوع بصری نماهای پشت صحنه کمک کرد.    آقای فرهادی یک فیلمساز محبوب و شناختهشده در ایران و جهان هستند. در عین حال کاراکتر منحصربهفردی در سینمای ما به شمار میآیند. طبعا بازیگران و عواملی که با ایشان کار میکنند، نگاه ویژهای به او دارند. از زاویه نگاه شما که مستندی درباره فیلم ایشان ساختهاید، آقای فرهادی چه شمایلی دارند و چطور او را تحلیل میکنید؟ صداقت: قبل از هر چیز، وجوه اخلاقی ایشان بود که ما را برای حضور در پشت صحنه این فیلم ترغیب می‌کرد. اما از زاویه کار با ایشان باید بگویم خب آشنایی و معاشرتی که از قبل هم با ایشان داشتیم، باعث شده بود که با ما راحت باشند. ما هم این احساس را نداشتیم که در این فضا اضافی یا دست‌وپاگیر هستیم. این دید کمک زیادی به ما کرد. اگر قرار بود بدون پیش‌زمینه قبلی در این کار حضور پیدا کنیم، شاید این‌قدر نمی‌توانستیم راحت کار کنیم. این واقعا نکته مثبتی بود. در طول پشت صحنه ایشان کار خودشان را می‌کردند و تنها جایی که مستقیما از حضورشان استفاده کردیم، زمان مصاحبه بود. البته این هم مورد عجیبی نبود، چون به‌هرحال مصاحبه‌های زیادی با ایشان انجام می‌شد که این هم می‌توانست یکی از آن‌ها باشد. با این تفاوت که این برای فیلم ما گرفته می‌شد و ایشان هم کاملا تعامل داشتند و انعطاف‌پذیر بودند. منزوی: هر جلسه وجهه‌های جدیدی از آقای فرهادی می‌دیدیم که برایمان جذاب بود و این اشتیاق ما را برای کار در پشت صحنه بیشتر می‌کرد. فضای صمیمی و دوستانه‌ای که بین ایشان و عوامل فیلم وجود داشت، به ما راحتی بیشتری در کار کردن می‌داد و اجازه می‌داد بیشتر به ایشان نزدیک شویم. صداقت: کسانی که در این پروژه حضور داشتند، جزو بهترین‌ها بودند و این باعث می‌شد حضور در کاری دیگر با کارگردان یا عوامل دیگر برای ما مشکل باشد. وقتی بهترین‌ها را تجربه می‌کنید، کار کردن در یک سطح دیگر واقعا مشکل می‌شود.    با تکیه بر این تعامل خوب، قطعا یک اکران با حضور ایشان میتواند جذاب باشد و به دیده شدن فیلم هم کمک بیشتری کند. صداقت: چنین اتفاقی خیلی لازم است. اما متاسفانه اکرانمان با زمانی مواجه شد که ایشان ایران نبودند و نتوانستیم وقت‌ اکران را با حضور ایشان تنظیم کنیم. منتظریم بعد از جشنواره کن این اتفاق بیفتد و بتوانیم با حضور ایشان فیلم را ببینیم.    اکران فیلمتان در گروه هنر و تجربه اتفاق خوبی است. از دید شخص من اولویت اکران در این گروه باید با فیلمهای کوتاه و مستند باشد. چون فیلمهای داستانی هر چند تجربی، بههرحال راهی به اکران پیدا میکنند. از شرایط اکران فیلمتان در این گروه راضی هستید؟ صداقت: همان‌طور که فرمودید، این گروه تنها امکان برای اکران مستند است. فیلم‌های مستند و کوتاه و حتی برخی از فیلم‌های تجربی داستانی واقعا به این گروه نیاز دارند، چون با شرایطی که برای اکران وجود دارد، در حالت عادی هیچ‌وقت به این امکان دست پیدا نمی‌کنند. علاقه اصلی من ساخت فیلم داستانی است و می‌دانم فیلم‌های مستقل داستانی زیادی ساخته می‌شوند که در این چرخه اکران جایی ندارند. واقعا باید قدر این امکان را دانست و اگر این شرایط نبود، شاید هیچ‌وقت نمی‌توانستیم فیلممان را روی پرده ببینیم. روندی که این گروه دارد، در کل مثبت است. به نظرم شرایط اکران رفته‌رفته منسجم‌تر و بهتر از قبل شده است. منزوی: همه چیز خیلی خوب و همان‌طور که انتظار داشتیم، پیش می‌رود. خیلی مایل هستیم که این فیلم در مکان‌های آموزشی به نمایش گذاشته شود و هنرجویان با فضای کار آقای فرهادی بیشتر آشنا شوند. چون مخاطبان فیلم‌ ما را بیشتر قشر دانشجو و جوان تشکیل می‌دهند.