پایگاه خبری تئاتر: امیر دژاکام با اشاره به اینکه قصد اجرای دو نمایش را دارد اما شرایط برای تئاتر منتقدی که از حضور چهرهها و پرداختن صرف به اقتصاد دوری کرده، فراهم نیست، گفت: تئاتر امروز ما به این دلیل که به جای تماشاگر دنبال مشتری است، جای امثال امیر دژاکام هم نیست.
این کارگردان و مدرس تئاتر با اشاره به دوریاش از تئاتر گفت: سانسور و ممنوع شدن شکلهای مختلف دارد یک شکلش هم این است که اساسا قبل از اینکه شروع کنی به تو اجازه کار نمیدهند. یعنی شرایط به شکلی پیش میرود و همه چیز پهلوی هم طوری چیده میشود که نتوانی کار کنی.
دژاکام با اشاره به اینکه دو سال پیش در سالن چهارسوی تئاترشهر اجرا داشته و بعد از آن چهار نمایش را در بیرون از مجموعههای دولتی روی صحنه برده است، گفت: وقتی میخواهید تئاتر آزاد یعنی تئاتری که موکول به فروش بوده و کرایه سالنش ۴ میلیون تومان است، کار کنید باید حتما حضور و توصیه یک تهیهکننده را هم بپذیرید. وقتی او پول سالن را برای اجرایت میدهد میتواند به تو بگوید سراغ چه موضوعی بروی، از چه هنرپیشههایی استفاده کنی و حتی به چه شکلی کار کنی. وقتی این را نپذیری اتوماتیکوار سانسور و ممنوع میشوی. چرا؟ چون خودت این پول را نداری که شبی چهار میلیون تومان پول سالن بدهی.
او با بیان اینکه «اگر در جایی مانند تالار وحدت بخواهی کار کنی باید شبی ۶ میلیون تومان کرایه سالن بدهی» گفت: منِ معلم چطور میتوانم شبی ۶ میلیون بدهم و روی صحنه بروم؟ این اگر اسمش سانسور و ممنوع شدن نیست، پس چیست؟ با این شرایط، یا باید قاعده بازی آنها را بپذیرم یا نباید کار کنم. قاعدهای که الان در تئاتر حرف اول را میزند، مقدار فروش است. اولویت اول، مقدار درآمدی است که شما ایجاد میکنید نه متن و اثر هنری که روی صحنه میبرید یا بازیگرانی که درست و زیبا بازی میکنند.
دژاکام ادامه داد: از ۱۰۰ تئاتری که هرشب در تهران روی صحنه میرود تعداد اندکی از آنها میفروشند و بقیه به علت عشق و علاقهشان به تئاتر، به سختی اثری را روی صحنه میبرند.
کارگردان «صعود مقاومت پذیر آرتورو اویی» با اشاره به خطر تسلط اقتصاد آزاد بر تئاتر گفت: مدرنیته گرچه مبتنی بر عقلگرایی و علمگرایی است اما اقتصاد آزاد، خطرناکترین محصول آن است و حتی فیلسوفان با اقتصاد مدرن مشکل دارند چراکه هیچ چیز از وجوه انسانی در آن دیده نمیشود. اقتصاد آزاد میگوید قیمت قرصی در بازار یک دلار است اما اگر یک ماه صبر کنیم قیمت آن سه دلار میشود؛ در این یک ماه ممکن است 5 هزار نفر به دلیل نرسیدن آن داروی به خصوص بمیرند اما اقتصاد آزاد میگوید اشکالی ندارد، بگذارید بمیرند، ما صبر میکنیم و یک ماه دیگر قرص را به سه برابر قیمت میفروشیم. این فرمانی است که اقتصاد آزاد همیشه داده و خواهد داد. حالا تصور کنید اگر این اقتصاد آزاد قرار باشد وارد تئاتری شود که مادر هنر و کانون اندیشه بوده و میخواهد نقد و اعتراض کند، چه اتفاقی برای این هنر میافتد؟
دژاکام خاطرنشان کرد: براساس تجربه ۴۰ سالهام معتقدم امروز دو روش در تئاتر موفقیت را تضمین میکند؛ یا یک کمدی کوچک خانوادگی میسازید که پیامش این است که همه باهم خوب و مهربان باشند و از دو چهره سینمایی-تلویزیونی هم استفاده میکنید. یا اینکه تئاتری میسازید که منتقد است.
او ادامه داد: خیلی وقتها دیدهایم یک گروه تئاتری قرص و محکم بدون اینکه از چهره مشهوری استفاده کرده باشد به دلیل اینکه نقدی دقیق داشته موفق هم بوده و مردم از آن استقبال کردهاند و به فروش خوبی هم رسیدهاند. یعنی این تئاتر تماشاگر داشته نه مشتری؛ اما تئاتر امروز ما به این دلیل که به جای تماشاگر، مشتری دارد، جای امثال امیر دژاکام نیست. این «جا» را در این شرایط تئاتر به من نمیدهند اما من تلاش میکنم که آن را به دست بیاورم.
کارگردان اپرای «عشق و عقل و آدمی» با اشاره به دو اثری که قصد اجرایشان را دارد، گفت: از سه سال قبل تاکنون برای دریافت نوبت اجرا در تالار اصلی تئاترشهر در رفت و آمدم و با آقای شفیعی، شریعتی، کرمی و اسدی گفتگو کردهام اما نتیجهای نگرفتهام. سالن اصلی در اختیار چهرهای قرار میگیرد که مردم برای دیدن چهرهاش پول بلیت میدهند و احتمالا چند میلیارد تومان هم میفروشد.
دژاکام با اشاره به نقش محوری پول در تئاتر، با بیان اینکه «تئاتر تجاری واژهای است که خودم آن را مطرح کردم اما الان تئاتر ما از تجاری بودن عبور کرده و مادی شده است» گفت: تئاتر ما امروز تبدیل به امری مادی شده که اولویت اولش متریال و پول است حتی به انسان هم به شکل متریال نگاه میکنند؛ یعنی اگر شما چیزی باشید که بتوانید در این ساختمان قرار گرفته و مقداری پول دربیاورید وجود دارید.
او با اشاره به سابقه تدریس و کارگردانیاش گفت: من حدود ۶۰ اثر را تاکنون کارگردانی کردهام و در این سالها از بندر گناوه تا کویر و شمال و کرمان و تبریز با اتوبوس و مینیبوس و کامیون رفتهام و درس دادهام. در همین تهران سی سال از عمرم را ساعت ۷ صبح رفتم سر کلاس و ۵ بعد از ظهر برگشتم. اما الان با جریانی مواجه میشوم که به من میگوید آیا دو میلیارد پول داری که بیایی سرمایهگذاری کنی و برای اجرا تالار وحدت را بگیری؟ سه، چهار تهیهکننده هم آمدند و با هم صحبت کردیم و پول هم داشتند که این مبلغ را محاسبه کنند اما مساله فقط من نیستم. من میتوانم دوام بیاورم، اما جوانی که تازه لیسانسش را گرفته یا دانشجوست و میخواهد وارد عرصه تئاتر حرفهای شود هم در این شرایط به این سمت هدایت میشود که مجبور است برای سالنی خصوصی شبی ۸۰۰ هزار تومان کرایه بپردازد. جوانی که تازه فارغالتحصیل شده ۲۴ میلیون تومان برای سی شب اجرا را از کجا بیاورد؟ راهی جز اینکه پدرش کارخانهدار باشد که بتواند این مبلغ را بدهد یا از پساندازش خرج کند دارد؟ جوانی که ۲۴ میلیون خرج سالن میکند آیا حق دارد انتظار داشته باشد ۵۰ میلیون تومان بفروشد؟ جواب «بله» است اما این فروش اغلب محقق نمیشود.
دژاکام تصریح کرد: بدنه تئاتر را دچار اضطرار میکنند و کسی که دچار اضطرار و خطر است به همه چیز چنگ میزند. من گناه را از خانواده تئاتر نمیدانم بلکه از اتاقهای فکری میدانم که جریان تئاتر را به سوی تئاتر مادی و ملزوماتش هدایت میکنند؛ مانند اتفاقی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد در لالهزار رخ داد و تئاتر خوب و روشنفکری لالهزار را مبدل به آتراکسیون کرد، امروز هم تئاتر ما در حال تبدیل به آتراکسیون است.
کارگردان «طلسم نیلوفر» با بیان اینکه «بدنه تئاتر نمیتواند نسبت به اتفاقهایی که رخ میدهد واکنشی اساسی نشان دهد چون احتمالا نه مدیرکل هنرهای نمایشی میتواند برایش تصمیم بگیرد نه معاون هنری، نه بدنه تئاتر و نه خانه تئاتر» گفت: من نمیدانم اتاق فکری که این جهتدهی را درست میکند کجاست. این قاعده نانوشتهای است که باعث شده اولویت و اصالت با این باشد که تئاتر به هر قیمتی شده باید ۵۰۰-۶۰۰ میلیون تومان بفروشد.
دژاکام خاطرنشان کرد: نکته جالب اینجاست که عدهای هستند که خیلی محکم مینشینند و سرود فتح میخوانند که «دیدید تئاتر میتواند خرج خودش را دربیارود؟» معلوم است که میتواند؛ اما به چه قیمتی؟ هر جوان ۱۸ سالهای هم اگر در خیابان چاقو زیر گلوی کسی بگذارد میتواند خرج خودش را دربیارود. اما به چه قیمتی؟ با چوب حراج زدن به فرهنگ تئاتر؟ چهرههای فرهیختهای از طیفهای مختلف میتوان اسم برد که در طول این سالها تماشاگر داشتهاند؛ از داوود فتحعلیبیگی، محمد رحمانیان، آتیلا پسیانی، حسین کیانی و کوروش نریمانی تا نادر برهانیمرند، محمد مساوات، مرتضی میرمنتظمی، مصطفی کوشکی و خیلیهای دیگر... از تئاتر سنتی گرفته تا پستمدرن اینها کارگردانهایی دارای شعور و فکر هستند.
او با بیان اینکه «متاسفانه بسیاری از آثاری که امروز روی صحنه میروند از تفکر خالیاند» گفت: این تئاتر چه چیزی دارد که به مخاطب بدهد؟ یک نوع فرمالیستی اتفاق میافتد که در آن درد کارگرها، بچههای بیسرپرست و طبقه محروم تبدیل به یک «شو» میشود. شویی سطحی و رو که با آن آواز میخوانیم، دست و بشکن میزنیم، شادی میکنیم و 6 میلیارد تومان هم میفروشیم. اما کوچکترین شناختی درباره بچههایی که هر روز در سطل زبالههای سر کوچهمان نایلون و آشغال جمع میکنند در آن نمایش پیدا نمیکنیم. کوچکترین دانشی درباره اینکه این بچهها چه دردی را متحمل میشوند به دست نمیآوریم و در چنین شرایطی، تئاتر متعهد و مردمی که میتواند درد و رنج این اجتماع را بیان کند به محاق میرود.
این مدرس تئاتر ادامه داد: هرچقدر هم فریاد میزنی فریاد به جایی نمیرسد چون سرمایهداری در تئاتر حرف اول را میزند. اما سوالم این است که تئاتر ایران چند سال میتواند این نسخه را ادامه دهد؟ معتقدم شرایط خوبی بر تئاتر حکمفرما نیست و این رودخانه و مسیل به طرفی میرود که اولویت اول در آن پول است. فکر میکنم در این شرایط، خانه تئاتر، ادارهکل هنرهای نمایشی و معاون هنری وزیر هم مشغول امور روزمرهاند و در نهایت این مسیر را پاکیزه و مهیا میکنند و مجوزهای لازم را میدهند.
دژاکام با تاکید بر ضرورت رونق گرفتن دوباره تئاتر مردمی و منتقد که نمونههایش را پیش از این داشتهایم و موفق هم بوده است، گفت: تئاتر بیبو و خاصیت و شعاری نه ارزشی دارد نه تماشاگر؛ فقط رئیسپسند است. در مقابل تئاتر منتقد میتواند بفروشد و مخاطب هم داشته باشد اما در شرایط کنونی مسلط بر تئاتر، اجازه اجرا ندارد و به گوشه رینگ رانده میشود و همیشه ته صف است.
او هشدار داد: تئاتر مادی اگر تا الان هم گریبان همه اهالی تئاتر را نگرفته باشد به زودی دامنگیر همه میشود چراکه فلش اصلی تئاتر به سمت پول نشانه رفته است.
دژاکام همچنین با تاکید بر اینکه شرایط کنونی تئاتر او را از پیگیری تئاتر منتقد دور نمیکند، به دو نمایشی که قصد اجرایشان را دارد اشاره کرد و گفت: یکی از این آثار متن درخشان و مردمی «زن نیک ایالت سچوان» اثر برتولت برشت است که شباهتهای زیادی به اتفاقات و سرگذشت ما دارد؛ نمایشنامهای درباره موضوعات اقتصادی، اجاره خانه، خرج، بدهی و قرض که میگوید اگر قرار باشد انسانی راستگو و درستکار بوده و به مردمش کمک و محبت کند چه اتفاقی سرش میآید؟ آیا میشود اینطور زندگی کند؟
او با اشاره به اینکه نمایشنامه دیگری که قصد اجرایش را دارد، بیش از آنکه اجتماعی باشد، اثری زیباییشناسانه است، «مکبث» را یک فیزیکال تئاتر خواند و گفت: هر دو متن را فعلا در دست نگه داشتهام و به راه خود ادامه میدهم و امیدوارم آنقدر بازوانم قدرت داشته باشند و تحمل کنم که بتوانم این آثار را به اجرا برسانم. من قول دادهام بعد از مرگم هم زنده باشم و مطمئن باشید تا دم مرگ دو دستی به زندگی چسبیدهام و ادامه خواهم داد.