یکی از ویژگیهای دیگر «تنگه ابوقریب» مسیری است که برای شخصیتپردازی در نظر گفته است. فیلم با دیالوگ شخصیتها آغاز میشود و به مرور برای مخاطب خاستگاه هرکدام از آنها و طبقه اجتماعی و دغدغههایشان مشخص میشود و از آن به بعد مخاطب هر لحظه دلش با شخصیتهایی است که انگار سالهاست آنها را میشناسد. قهرمانانی که برخلاف سایر فیلمهای جنگی که تا پیش از این میشناختیم، کاملا زمینیاند. شاید در برخورد اول با فیلم حس شود که حادثه بر شخصیتها غلبه دارد؛ درصورتیکه شخصیتها هرکدام هویتی دارند و هویتشان با مفهوم جنگ گره خورده است.
پایگاه خبری تئاتر: از ماهها پیش درست از زمانی که زمزمههای ساخت فیلمی جنگی توسط بهرام توکلی و سعید ملکان رسانهای شد، بسیاری را کنجکاو دیدن این فیلم کرد. بهرام توکلی کارگردانی است که با استناد به آثارش بسیاری از سینمایینویسان او را با دیدگاههای روشنفکرانهاش توصیف میکنند و در سالهای حضورش در سینما، بسیاری از همین آثار از دیدگاه اهالی سینما و مخاطبانش تحسین شده است و حال او به سراغ گونهای از سینما رفته که برای برخی غیرمنتظره و بیشباهت به آثار پیشینش است، اما نکته اصلی و مهم ساخت این فیلم حضور سعید ملکان در مقام تهیهکننده است. کافی است فیلمهای شاخص سالهای گذشته سینمای ایران را مرور کنید، خصوصا فیلمهایی که سینماگرانی جوان را به سینمای ایران معرفی کرده است. بدونتردید حضور سعید ملکان بهعنوان تهیهکنندهای که فیلمنامه را میشناسد، تحلیل درست و دقیقی روی متن دارد و شرایط تولید را دقیق و درست میداند، عیار این آثار را مشخص میکند. بیتردید او تهیهکنندهای دغدغهمند است که بیش از هرچیز کیفیت اثر برایش اهمیت دارد. به همین دلیل تا روزهای منتهی به جشنواره سیوششم فیلم فجر، خبری از «تنگه ابوقریب»، فیلمی که پدیده جشنواره لقب گرفت، منتشر نشد و در شرایط جغرافیایی بسیار سخت گروه «تنگه ابوقریب» بیهیچ حاشیهای مشغول کارشان بودند. «تنگه ابوقریب» فیلم مهمی در سینمای ایران و در کارنامه بهرام توکلی است؛ فیلمی که مختصات سینمای جنگ را چه در روایت و چه در بخش تولید و مباحث فنی تغییر داده است. تا پیش از این نام «تنگه ابوقریب» و رشادتهایی که در دورهای سخت از جنگ ایران و عراق رقم خورد و در جایی از تاریخ این کشور گم شده بود مطرح نشد و حال بعد از گذشت سالها به استناد این فیلم میتوان از روزی سخن گفت که اگر مقاومت رزمندگان در آن دوره تاریخی و تنها چند روز پیش از اتمام جنگ نبود، اتفاق دیگری برای این کشور رقم میخورد، اما پیش از هر چیز میتوان به رویکرد سازندگان این فیلم به سینمای جنگ پرداخت. بهرام توکلی برای نخستینبار ساخت فیلم جنگی را تجربه کرد، اما قطعا ورودش به این حوزه بدون آمادگی و مطالعه و تجربه نبوده است. توکلی اخیرا در گفتوگویی با مجله فیلم درباره همین موضوع سخن گفته است: «از وقتی ساخت آثار مستند را شروع کردم، در مرحله پژوهش و نگارش متن، جنگ را بررسی کردم و کمکم جزء محدودههای همیشگی علاقهمندیهایم شد. مستندی درباره جانبازهای اعصاب و روان به نام «فصل سرد» ساختم و همیشه موضوع جنگ هشتساله برایم موضوع بسیار مهمی بوده. نسل ما هرچقدر با جنگ فاصله داشته باشند باز هم نسبت مستقیمی با آن دارند و تحتتأثیر نشانهها و عوارضش بزرگ شدهاند. به همین دلیل ته ذهن فیلمسازان همنسل من همیشه این فکر هست که اگر روزگاری فضا مساعد شد، فیلمی درباره جنگ بسازند؛ حالا هرکسی با روحیه و سلیقه و از زاویه دل خودش... کمااینکه در طول این سالها کارهای درجهیکی هم انجام شده و فیلمسازان همنسل من فیلمهای مختلفی، از کمدی تا مستند، درباره جنگ ساختهاند. بههرحال جنگ هشتساله با عراق برای تمام مردم این سرزمین مسئلهای مهم بوده و سرنوشت میلیونها نفر را تحتتأثیر قرار داده، من هم یکی از همان میلیونها نفرم. کسی نمیتواند بگوید «جنگ چطور مسئله تو شد»، چون جنگ مسئله مردمم و کشورم بوده و هست».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «ایده اصلی فیلم مربوط به سعید ملکان بود. من با سعید ملکان از زمان «پرسه در مه» و «اینجا بدون من» همکاری داشتهام و ایده اصلی را او به من پیشنهاد داد. به نظرم قصه جالبی بود و جنس خاصی از سینمای جنگ را بازتاب میداد و ضمنا تمام داستان در مدتی کوتاه اتفاق میافتاد و ماجرایش در روزهای حساس پایانی جنگ میگذشت».
با اینکه بهرام توکلی برای نخستینبار فیلمی جنگی با چنین پروداکشنی را مقابل دوربین برد، اما تجربه گروهی که در کنارش بودند و تجربه ساخت آثار جنگی را در کارنامهشان داشتند به کیفیت هرچه بهتر فیلم کمک کرد. در این میان باید به حضور چشمگیر طراح و گروه چهرهپردازی، مدیر فیلمبرداری و گروهش و البته گروه صحنه و لباس اشاره کرد. کافی است به راکورد سخت گریم در طول چند ماه فیلمبرداری خوب نگاه کنید که چطور به مرور و هرچه با قصه پیش میرویم چهرهپردازی مثالزدنی بازیگران و حتی هنروران پرتعداد فیلم، ما را به شخصیتها و آلامشان نزدیکتر میکند یا فیلمبرداری مستندگونه حمید خضوعیابیانه که پیش از این همکاری با بهرام توکلی را تجربه کرده است تا چه حد واقعیت جنگ را به مخاطب القا میکند و نمای پلان- سکانس پنجدقیقهای فیلم یکی از تأثیرگذارترین و دشوارترین صحنههایی است که با وجود انفجارهای متعدد به یکی از زیباترین صحنهها تبدیل شده است. دقت و وسواس در تمامی مراحل ساخت فیلم را میتوان نقطه قوت «تنگه ابوقریب» دانست.
پرداخت قصه
«تنگه ابوقریب» باورپذیر و ملموس است، این را نمیتوان انکار کرد که مخاطب در سالن تمام مدت با شخصیتهای فیلم همراه میشود و هر لحظه با آنها همذاتپنداری میکند. در این میان، از زمان نمایش فیلم در جشنواره و بعد از آن در اکران عمومی، فیلم به گفته برخی متهم به قصهگونبودن یا به تعبیری قصهنداشتن شد. از جهت دیگر برخی از اینکه به چه دلیل جغرافیای ابوقریب را در فیلم بهطور کامل نمیبینیم، انتقاد کردند. شاید بد نباشد از زاویهای دیگر به فیلم نگاه کنیم. بهرام توکلی به بخشی کمتر دیده و روایتشده از جنگ ایران و عراق نگاهی انداختهاند. چند روز قبل از اتمام جنگ، وقتی بسیاری از رزمندگان با برگه مرخصی در دست عازم شهرشان بودند، خبری از شیمیاییزدن عراق و شرایط نابسامان جنگ در چند کیلومتر جلوتر باعث میشود تا گردان عمار عازم عملیاتی سخت شود و چه داستانی جذابتر از این؛ علاوه بر این اساسا در این فیلم جغرافیا به معنای تاریخی آن نمیتواند خیلی محل بحث و مجادله باشد. این فیلم تلاشش را کرده تا در تصویرکردن موقعیت رزمندگان ایرانی بخشی از آنچه را در «تنگه ابوقریب» گذشته تصویر کند و چه نیازی به بازسازی عین به عین لوکیشن؟
همگامشدن با قهرمانهای فیلم
یکی از ویژگیهای دیگر «تنگه ابوقریب» مسیری است که برای شخصیتپردازی در نظر گفته است. فیلم با دیالوگ شخصیتها آغاز میشود و به مرور برای مخاطب خاستگاه هرکدام از آنها و طبقه اجتماعی و دغدغههایشان مشخص میشود و از آن به بعد مخاطب هر لحظه دلش با شخصیتهایی است که انگار سالهاست آنها را میشناسد. قهرمانانی که برخلاف سایر فیلمهای جنگی که تا پیش از این میشناختیم، کاملا زمینیاند. شاید در برخورد اول با فیلم حس شود که حادثه بر شخصیتها غلبه دارد؛ درصورتیکه شخصیتها هرکدام هویتی دارند و هویتشان با مفهوم جنگ گره خورده است. خلیل با بازی حمیدرضا آذرنگ که در چند دیالوگ شخصیتش را خوب میشناسیم، کمتر علاقهای به ثبت یا ماندگاری خاطرهای در ذهنش دارد و مرگش هم بهنوعی تمثیلی از شخصیتش است؛ وقتی تکیه به تانک زده و نفسهای آخرش را میکشد، به خوابی ابدی فرو میرود. مجید با بازی جواد عزتی از دقایق ابتدایی فیلم تا انتها رسالتی جز رسیدگی به همرزمانش و نجات جانشان ندارد و تا آخرین نفس، زمانی که تیری به سرش میخورد و جان میدهد، وظیفهاش را انجام میدهد. حسن با بازی امیر جدیدی ایفاگر شخصیت کلیدی این قصه است؛ او با لحن طنزش که به زیبایی و بهاندازه در فیلم استفاده شده است، تلخی اطرافش را به شیرینی بدل میکند و خودش در انتها به تراژیکترین وضع دچار میشود و جنگ بیش از همه نسبت به او بیرحم است. بهرام توکلی در سکانس ابتدایی فیلم آرامش و فاصله زندگی و مرگ را بهخوبی تصویر کرده است. به خاطر بیاورید پلانی را که در آن صندلیهایی را میدیدیم که تا چند لحظه پیش شخصیتهای قصه روی آنها نشسته بودند و بعد از مدتی دوربین بار دیگر به میز و صندلیها بازمیگردد و تنها لیوانهای خالی و لیوانی نیمخورده را روی میز میبینیم. در این فیلم حتی فرعیترین شخصیتها هم بهخوبی پرداخت شدهاند و حتی نمیتوان پلانی را مثال زد که قابل حذفشدن از فیلم باشد. این به معنای رعایت استاندارد و دقت تولید و کارگردانی فیلم است که عیار و کیفیت «تنگه ابوقریب» را از ساختههای اینگونه سینمایی متمایز میکند. فیلمی که بعد از دیدنش سیلی محکمی به گوش مخاطب میزند، او را از تلخیها و مصیبتهای جنگ بیزار میکند و با تمام وجود آرزو میکنی که ای کاش بار دیگر چنین اتفاقاتی تجربه نشود. «تنگه ابوقریب» در تاریخ سینمای ایران و در سینمای جنگ فیلم مهمی محسوب میشود که باید قدرش دانسته شود.
روستای در حال سوختن
نوید محمودی: همیشه از جنگ میترسیدم، حتی وقتی که بزرگ شدم، جنگ برای من در ششسالگی معنا پیدا کرد؛ وقتی که به روستای ما حمله شده بود و من روی دوش مردی که از دوستان پدرم بود به سمت شهر فرار میکردم، اولین و ترسناکترین تصویری که از جنگ تو ذهنم مونده، تصویر روستای در حال سوختن است. جنگ از آدمهای معمولی قهرمان میسازه، چون چارهای غیر از قهرمانشدن و دفاع ندارن، «تنگه ابوقریب» فیلمی بود که منو برد به دوران کودکی؛ به دوران دورشدن از روستایی که میسوخت. بعضیوقتها میشنوم که بعضیها برای رسیدن به آرزوهاشون احساس میکنن باید کسی بیاد و نجاتشون بده، این بعضیها اگر میدونستن تصویر ترسناک روستایی که داره میسوزه قراره تا ابد تو ذهن بچههاشون حک بشه، هیچوقت آرزوی جنگ نمیکردن.
https://teater.ir/news/14737