کارگردان مستند «در جستجوی فریده» گفت: در این مستند نکات دیگری نیز وجود داشت که می‌توانست بر درام این فیلم بی‌افزاید ولی در کنار این موضوع، ما می‌بایست به رعایت اخلاق مستندسازی نیز ملتزم می‌ماندیم. چراکه در فرایند ساخت یک مستند هم باید اخلاق این موضوع را رعایت کنیم و هم فیلم را به جلو ببریم. ‎
پایگاه خبری تئاتر: آزاده موسوی در نمایش و نقد و بررسی مستند «درجستجوی فریده» که با حضور «کوروش عطائی» دیگر کارگردان این مستند شامگاه 2 مهر ماه برگزار شده بود در مورد ایده ساخت این مستند گفت: قصه این فیلم از انتشار یک آگهی توسط فریده شخصیت اصلی این مستند در روزنامه «خراسان» آغاز شد. او یادآور شد: فریده با کمکی وکیلی که در ایران با او در ارتباط بود این آگهی را در روزنامه منتشر کرد؛ پس از این موضوع، ما نیز به کمک یکی از خبرنگاران هلندی در ایران که با فریده آشنا بود به او ایمیل زدیم و ایده ساخت مستند را مطرح کردیم،پس از مدتی فریده به ایمیل ما جواب داد و از این موضوع خیلی خوشحال بود که دو فیلمساز ایرانی به سراغ او آمده‌اند تا فیلمی مستند در ارتباط با زندگی او بسازند. ‎وی در واکنش به سوالی در مورد موضوع فیلم و اینکه به نظر می‌رسد در جریان ساخت این مستند، عوامل فیلم تلاش کرده‌اند از همان ابتدای مستند، تکلیف ماجرا را مشخص نکنند و این به جذابیت‌های مستند اضافه کرده است به نحوی که بیننده را ترغیب می‌کند که تا آخر فیلم، موضوع را پیگیری کند،تصریح کرد: قطعاً قصه‌ی این فیلم در دنیا، قصه جدید و نویی نیست و تاکنون فیلم‌های زیادی با این موضوع ساخته شده است. ولی در ایران هنوز موضوع بچه آداپت کردن «فرزند خواندگی» تا حدودی تابو است و افراد به راحتی در مورد این موضوع صحبت نمی‌کنند،چنان که متأسفانه می‌بینیم که واژه «بچه سر راهی»در کشور ما یک فحش است. در حالیکه در کشور هلند (کشوری که فریده در آن بزرگ شده است) سال‌ها است که یک برنامه تلویزیونی برای بچه‌های که آداپت شده‌اند، تهیه و پخش می‌شود. ‎آزاده موسوی همچنین در مورد ساختار این مستند خاطرنشان کرد: تقریبا مدت زیادی طول کشید که در مورد ساختار مستند به نتیجه برسیم و در مورد آن تصمیم بگیریم،البته چون فریده داستان زندگی‌اش را در وبلاگش می‌نوشت این موضوع کار را برای ما راحت‌تر می‌کرد و خیلی از نریشن‌های استفاده شده در مستند، قصه‌ها و مطالبی است که فریده آنها را در وبلاگ خود منتشر کرده بود. ‎این کارگردان در بخش دیگری از صحبت‌های خود در این مراسم که در کافه«رزوود» و با اجرای« مازیار فکری ارشاد» منتقد سینما برگزار شده بود، با بیان اینکه در این مستند نکات دیگری نیز وجود داشت که می‌توانست بر درام این فیلم بی‌افزاید، گفت: ولی در کنار این موضوع،ما می‌بایست به رعایت اخلاق مستندسازی نیز ملتزم می‌ماندیم چراکه در فرایند ساخت یک مستند هم باید اخلاق این موضوع را رعایت کنیم و هم فیلم را به جلو ببریم. ‎ موسوی در مورد چگونگی برقراری ارتباط با سه خانواده‌ای که فکر می‌کردند فریده فرزند آنها است و حضور این خانواده‌ها در این مستند توضیح داد: ما به این خانواده‌ها خیلی نزدیک شده بودیم و در واقع آنها در فرایند ساخت این مستند دوربین را احساس نمی کردند، چنان که تا حدود زیادی به راحتی در مقابل آن قرار می‌گرفتند و احساسات خودشان را نسبت به فریده مطرح و به نمایش می گذاشتند. ‎وی در همین چارچوب ادامه داد: البته ما از مدت‌ها قبل که فریده به ایران بیاید با این خانواده‌ها ارتباط داشتیم و این موضوع به قرار گرفتن راحت آنها در برابر دوربین کمک کرد. موسوی با اعتقاد بر اینکه به نظر می‌رسد هر چه افراد شهری‌تر باشند و رسانه و سینما را بهتر بشناسند کار کردن با آنها سخت‌تر است و در مقابل کار کردن با کسانی که چندان با این حوزه آشنا نیستند، راحت‌تر است و بیشتر می‌توان آنها را همراه کرد،افزود:در جریان ساخت این مستند ما جزیی از آن خانواده‌ها شده بودیم. ‎وی ادامه داد: خود فریده نیز به جز در پلان اول که کمی استرس داشت در دیگر پلان‌ها به مانند یک استار ( ستاره ) در برابر دوربین راحت بود. ‎ موسوی با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی فریده شخص اول این مستند و نوع نگاه وی به ایران نیز خاطرنشان کرد: فریده دارای شخصیت ویژه بود او در یک سالگی با پدر و مادر هلندی‌اش ایران را ترک کرده و با توجه به برخی از صحبت‌هایی که در مورد ایران احتمالاً از سوی خانواده هلندی و رسانه‌ها هلندی شنیده بود از سفر به ایران کمی ترس داشت و حتی از اینکه این موضوع در فیلم مطرح شود، واهمه داشت چرا که تصور می‌کرد، ممکن است مطرح شدن چنین موضوعی در فیلم باعث شود که مشکلاتی پیش بیاید. یکی از کارگردان‌های «در جستجوی فریده» با بیان اینکه فریده هیچ حس بدی نسبت به سه خانواده‌ای که فکر می‌کردند او فرزندشان است، نداشت و بسیار برایش مهم بود که از سوی مخاطبان فیلم مورد قضاوت قرار نگیرند، در پاسخ به سوالی در ارتباط با پایان این فیلم خاطرنشان کرد: پایان این فیلم مستند، نه تلخ است و نه خوشحال کننده است بلکه بیانگر حقیقت موضوع است. فریده در روند این ماجرا به دنبال این بود که فریده درون خود را شناسایی و پیدا کند مسیر این فرد، راه و جستجو بود ‌، فریده سفر اودیسه‌واری را برای پیدا کردن خانواده‌اش طی کرد چنانکه فریده پایان این فیلم، فریده اول فیلم نبود. ‎موسوی در پاسخ به سوال افشین هاشمی بازیگر سینما و تئاتر که در این نشست حاضر بود در ارتباط با روند تکنیکال ساخت این فیلم اظهار کرد: تیم اصلی ما برای ساخت این مستند چهار نفر بودند. ‎ وی با بیان اینکه در روند ساخت این مستند تلاش داشتیم که در بیرون ماجرا قرار داشته باشیم، ادامه داد: ما هیچ جا دوبار یک تصویر را تکرار نکردیم. ‎این کارگردان همچنین در پاسخ به سوال منصور ضابطیان نویسنده و مجری تلویزیون (دیگر صاحب‌نظر حاضر در این نشست) مبنی بر اینکه در پایان فیلم،شخصیت اصلی ماجرا در نریشنی می‌گوید« من فریده را در قلبم پیدا کردم» و به نظر می رسد که این جمله ، نتیجه‌گیری کارگردان است که از زبان فریده مطرح می‌شود با رد این موضوع خاطرنشان کرد: هنگامی که در مشهد بودیم در آخر ماجرا ،فریده یک سری دستمال‌هایی را آماده کرده بود که در یک طرف آن نوشته بود «آنچه که بودم» و در طرف دیگر آن نوشته بود « آنچه که هستم» و جمله آخری که شما به آن اشاره کردید جمله‌ای بود که فریده در دستمال‌ها نوشته بود. ما چون فریده در جریان صحبتی که با یکدیگر داشتیم به این نتیجه رسیدیم که از این جمله در نریشن بخش انتهایی فیلم استفاده کنیم. ‎ این کارگردان همچنین با بیان اینکه تلاش داریم که زمینه‌ای برای اکران عمومی این فیلم مستند در یک سرگروه سینمایی فراهم شود، افزود:اگر چنین اتفاقی نیفتاد، فیلم در بخش هنر و تجربه به نمایش گذاشته خواهد شد . ‎موسوی در مورد تعامل کنونی فریده با ایران و ارتباطش با این سه خانواده نیزگفت: فریده واقعا دوست داشت که جواب آزمایش مثبت باشد. او همچنان با این خانواده‌ها از طریق اینترنت در ارتباط است. دوبار تاکنون به ایران آمده است و در نمایش اول فیلم در ایران نیز حضور داشت، فریده حتی دوست دارد تورهایی را بگذارد و دوستانش را به ایران بیاورد. ‎در ادامه این نشست کوروش عطائی دیگر کارگردان مستند «در جستجوی فریده»، با بیان اینکه پروسه آغاز ساخت این فیلم حدود دو سال به طول کشید و ما در این مدت مشغول تحقیق در مورد موضوع مستند ، نوشتن فیلم نامه و همچنین تامین سرمایه لازم برای ساخت فیلم بودیم، ادامه داد: حدود ۳۰۰ نفر از سراسر دنیا از نظر مالی به ساخت این فیلم کمک کردند. ‎وی با بیان این که این فیلم در هلند و ایران در دو استان تهران و خراسان رضوی تصویر برداری شده است،افزود :حدود دو سال نیز ساخت فیلم از جمله تصویربرداری،تدوین فیلم و همچنین ترجمه راش‌ها از زبان هلندی به زبان فارسی به طول انجامید.در سال گذشته نیز در جشنواره «سینما حقیقت» اولین اکران آن انجام شد. وی با بیان اینکه مدت زمان فیلم‌برداری برای تهیه ساخت این مستند، فشرده بود و سخت‌ترین مرحله کار ،مرحله تدوین بود، در بخشی دیگر از صحبت‌های خود با اشاره به داستان زندگی فریده اظهار کرد :با توجه به تصویری که پدر و مادر هلندی‌اش از ایران برای او ترسیم کرده بودند و آنچه که در رسانه‌ها در مورد ایران دیده بود او در طول این چهل سال جرات نکرده بود به ایران سفر کند و در واقع با نوعی ترس از بازگشت به سرزمین مادری‌اش رو به رو بود. اما او در نهایت تصمیم گرفت که بر این ترس غلبه کرده و به ایران سفر کند. ‎این کارگردان با اشاره به ویژگی‌های شخصیتی فریده از جمله قدرت و شجاعت او جهت مواجه شدن با حقیقت زندگی‌اش و با اعتقاد بر اینکه این ویژگی شخصیتی،داستان را جذاب تر می‌کند،در مورد برخی از نقدهایی که ممکن است نسبت به این مستند از سوی منتقدان و رسانه‌ها مطرح شده باشد،گفت:در هنگام نمایش فیلم، شنیدیم که عده‌ای می‌گفتند عوامل ساخت این فیلم ، فیلم را بازسازی کرده‌اند و یا برای ساخت مستند از بازیگر استفاده کرده اند، موضوعاتی که باعث تعجب و حیرت ما می شد. ‎عطایی همچنین در مورد، نوع برخورد سه خانواده ای که تصور می‌کردند،فریده فرزند آنها است با موضوع ساخت این مستند خاطرنشان کرد: از مدت‌ها قبل از اینکه فریده به ایران بیاید ما با این خانواده‌ها در تماس بودیم. از دیگر سو آنها به حدی درگیر قصه و ماجرای زندگی‌شان بودند که برایشان مهم نبود ما چه کار می کنیم. در واقع آنها کار خود را انجام می‌دادند و تمام تلاششان این بود که هرچه بیشتر به فریده نزدیکتر شوند و حتی یک نوع رقابت بین آنها در این زمینه به وجود آمده بود. ما نیز در حاشیه ماجرا قرار داشتیم و یا به عبارتی جزئی از این خانواده‌ها شده بودیم. ‎این کارگردان فعال در عرصه مستند، در ادامه صحبت‌های خود با بیان اینکه فریده اهل نوشتن است و به طور معمول در وبلاگش در مورد زندگی و احساساتش می‌نویسد و این موضوع به ما در نوشتن فیلمنامه و نریشن‌ها کمک زیادی کرد، افزود: او وقتی وارد ایران شد با حجم زیادی از احساسات رو به رو شد. هجمه‌ای که شاید پیش از این تجربه نکرده بود و برایش عجیب و در عین حال لذت بخش بود. عطایی با بیان اینکه این که هر کدام از این خانواده‌ها، تلاش می‌کردند که به او بیشتر از دیگران نزدیک‌تر شوند و این باعث می‌شد فریده با یک چالش اساسی روبرو شود، افزود: خود فریده می‌گفت «قلب من ایرانی است و مغزم هلندی است و این دو با هم در حال جنگ هستند». ‎ این کارگردان جوان در بخش پایانی صحبت‌های خود در این نشست در پاسخ به سوال منصور ضابطیان مبنی بر اینکه فریده دوست داشت کدام یک از خانواده ها، خانواده اصلی او باشند؟ توضیح داد: این سوالی بود که برای ما نیز پیش آمده بود ولی فریده پرهیز می‌کرد که در این مورد صحبت کند، ولی من فکر می‌کنم که او به خانواده «طیبه »که متشکل از مادر و چند خواهر و برادر بود از نظر احساسی بیشتر نزدیک شده بود. ولی همان طور که گفتم او هیچ گاه به صورت مستقیم در این مورد حرفی نمی‌زد و نمی‌گفت که دوست دارد عضو کدام یک از خانواده‌ها باشد. او همواره تلاش داشت که از قضاوت بپرهیزد ولی همانطور که گفتم ، فکر می‌کنم از نظر حسی بیشتر به خانواده طیبه نزدیکتر بود. ‎ مستند "در جستجوی فریده" فیلم مستند بلندی است ، درباره دختری به نام فریده، که در آستانه چهل سالگی قرار دارد و در کودکی توسط زوجی هلندی از ایران به فرزندخواندگی گرفته شده است. او مدتی است علی‌رغم مخالفت والدینش جستجویی را برای یافتن پدر و مادر خونی‌اش آغاز کرده و تصمیم دارد برای اولین بار به زادگاهش ایران سفر کند تا خانواده حقیقی خود را پیدا کند.