خانه تئاتر موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر نزدیک به 18 سال است که توسط تعدادی از هنرمندان تشکیل شده است، این موسسه با بهرهمندی از شرایط زمانی خود در عنوانش کلمه «خانه» را به کار برده که در نگاه اول مخاطب را به اشتباه میاندازد که خب حتما اینجا مرکز صنفی من است اما واقعیت آن چیزی است که چند روز پیش ایرج راد در شب تئاتر شبکه چهار گفته و اینکه خانه تئاتر، صنف تئاتر نیست چراکه هیچ مجوز قانونی در این رابطه ندارد. پس خانه تئاتر را میتوان همینجا پروندهاش را بست و گفت که با احترام به تلاشهای گذشته و اکنون اعضای اندک این خانه که گویا 1700 هنرمند هستند، باید گفت نمیتوان امیدی به آینده آن داشت و البته در چند ماه اخیر هم خانه تئاتر با مدیریت جدیدش تبدیل به یک مرکز رسانهای شخصی شده است.
پایگاه خبری تئاتر: «اتحادیه صنفی تشکیل شده از افرادی خوشنام از هر صنف (گاها چند صنف مرتبط دارای یک اتحادیه بوده و افرادی منتخب از آن صنفها) بهمنظور حمایت از حقوق صنفی آن رسته مشاغل و ایجاد همکاری در میان کاسبان یا متخصصان آن صنف و بهبود خدمات به مصرفکنندگان و همچنین بهبود اقتصاد شهر و ارتباط با موسسههای دولتی و خصوصی و انجام وظیفههایی در قوانین نظام صنفی و آییننامههای مربوطه گرد هم میآیند و اتحادیه آن صنف را تشکیل میدهند. بازرسان اتحادیه هر صنف و رسته شغلی باید تخصص کافی در رسته آن شغل را داشته باشند.»
این تعریفی ساده از معنای کلی صنف بود، تعریفی که البته وقتی در رابطه با مشاغل تخصصی مانند تئاتر مطرح میشود باید تغییراتی متناسب را به خود ببیند، اما واقعیت این است که این اتفاق در تئاتر کشور روندی طولانی را به خود دیده است و البته هیچگاه به آن مقصود به صورت قانونی نرسیده و درحد ژستهای اعتراضی بیکارکرد باقی مانده است و شاید یکی از بیتاثیرترین واکنشها را میتوان در جریان بیانیه و تشکیل جلسه خانه تئاتر برای ماجرای بازداشت مریم کاظمی و سعید اسدی دید. درواقع هر یک از موسسات و نهادهای مدعی صنف در تئاتر بهجای اینکه عامل پیشگیرانه و پاسخگوی اتفاقات قضایی و حقوقی صنف خود باشند، بیشتر عامل تشدید بحران و فضاسازی کاذب بعد از اتفاق هستند.
این مقدمهای بود برای آنکه وارد بحثی مهم تحت عنوان صنف در تئاتر شویم، و در این گزارش، نمایهای از نهادهای مدعی یا شبهمدعی یا خودناخواسته مدعی تئاتر را بیان کنیم.
انجمن هنرهای نمایشی ایران این انجمن پس از تعطیلی انجمن نمایش در سال 86 شکل گرفت و به گفته حسین پارسایی مدیر وقت مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی این موسسه، انجمنی غیراستخدامی، غیردولتی و مستقل است که فعالیتهای آن گستردهتر از فعالیتهای انجمن نمایش است، اما صرفا در جهت تولید و حمایت از اجرا تعریف شده است و در راستای آن تمامی قراردادها در سال ۸۷ از طریق انجمن هنرهای نمایشی ایران بسته میشود و از این پس بودجه تئاتر کشور به انجمن هنرهای نمایشی منتقل میشود. حالا اما از این اظهارنظر، 10 سال گذشته است و انجمن هنرهای نمایشی ایران اکنون دارای 400 شعبه است که مدیر هر شعبه به انتخاب جمعی خود هنرمندان برگزیده میشوند و بنا به آنچه گفته میشود بودجه هم به این مدیران منتخب داده میشود تا صرف حمایت از تئاتر شود، البته کلمه بودجه را نباید آنقدر جدی گرفت چون اصولا پول هم نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است و آنقدر اندک که نمیشود یک بسته خرما هم برای متوفی گرفت.
به طریق انجام نمایش به لحاظ ساختاری، امروز در جایگاهی است که تقریبا تمامی هنرمندان تئاتر کشور را پوشش میدهد اما گویی هیچانگیزهای تا امروز برای تغییر در این روند دولتی زده خصوصی صورت نگرفته است. هرچند اخیرا حمید نیلی، مدیرعامل جدید انجمن هنرهای نمایشی سعی دارد تا یک انجمن مالی برای تئاتر را به انجمنی کاربردی برای تئاتر تبدیل کند، اما با توجه به پیشینه و بدنه چند لایه مرکز هنرهای نمایشی بعید است چنین اتفاقی رخ دهد. نتیجه اینکه انجمن هنرهای نمایشی ایران یک بلاتکلیف جدی است که میتواند با تغییرات جدی در اساسنامه و مراجعه به وزارت کار تبدیل به صنف شود، البته یک کار دیگر هم باید بکند که شاید کلا از اساس انجمن را منحل کند و آن هم قطع حمایت دولتی یا به تعبیر حسین پارسایی عدم ورود تمام بودجه تئاتر کشور به این موسسه فرهنگی هنری است.
خانه تئاتر موسسه فرهنگی هنری خانه تئاتر نزدیک به 18 سال است که توسط تعدادی از هنرمندان تشکیل شده است، این موسسه با بهرهمندی از شرایط زمانی خود در عنوانش کلمه «خانه» را به کار برده که در نگاه اول مخاطب را به اشتباه میاندازد که خب حتما اینجا مرکز صنفی من است اما واقعیت آن چیزی است که چند روز پیش ایرج راد در شب تئاتر شبکه چهار گفته و اینکه خانه تئاتر، صنف تئاتر نیست چراکه هیچ مجوز قانونی در این رابطه ندارد. پس خانه تئاتر را میتوان همینجا پروندهاش را بست و گفت که با احترام به تلاشهای گذشته و اکنون اعضای اندک این خانه که گویا 1700 هنرمند هستند، باید گفت نمیتوان امیدی به آینده آن داشت و البته در چند ماه اخیر هم خانه تئاتر با مدیریت جدیدش تبدیل به یک مرکز رسانهای شخصی شده است.
ایرج راد، جمله تلخ و مهمی را در تلویزیون گفت که بیش از آنکه ربطی به خانه تئاتر داشته باشد به جامعه تئاتر بازمیگردد، او گفت: «ما با دست و پای بسته شنا کردیم. خفه شدیم. دست و پاهای ما بسته بود. به جایی نمیرسیدیم. ما را بازی میدادند. آلت دست شده بودیم. به ما میخندیدند و میگفتند تئاتر عالی است؛ اما خروجی هیچ.»
انجمن صنفی تئاتر شهر تهران انجمن صنفی تئاتر شهر هم آنطور که گفته شده مختص به تهران است، اما گویا هنرمندان شهرستانی را هم در صنف خود میپذیرد. این انجمن که در ظاهر به لحاظ حقوقی وضعیت بهتری دارد، تاکنون تنها به برگزاری چند کارگاه آموزشی بسنده کرده است، کارگاههایی که نمیتواند جایگزین مطالبه اصلی از این انجمن صنفی در کنار تمام مشکلات هنرمندان تئاتر باشد. البته آنچه تاکنون از فعالیتهای اعضای این انجمن روایت رسانهای شده است، نشان از انجمنی بیتاثیرتر و ناکارآمدتر از خانه تئاتر دارد، بهطوری که در همان روزهای اولی که تشکیل شده بود تمام اعضای اصلی آن در یک تماشاخانه بخصوص فعالیت میکردند و اتفاقا در همان تماشاخانه بازیگر سودجویی تصمیم گرفت روی صحنه نرود و نمایش تعطیل شد و چون بازیگر سودجو عضو آن انجمن بود وکارگردان نه، تماشاخانه از بازیگر حمایت کرد و نمایش تعطیل شد!
درحال حاضر رئیس این صنف میرعلیرضا دریابیگی است که در اظهارنظری گفته است: «انجمن صنفی تئاتر شهر در راستای ماده 131 قانون کار جمهوری اسلامی ایران، ابتدا با وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و سپس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای تشکیل انجمن وارد مذاکره شد تا امکان پیگیری مطالبات از مجاری رسمی بدون در نظر گرفتن ملاحظات گوناگون وجود داشته باشد. اساسنامه خانه تئاتر موسسه فرهنگی چند منظوره است که به مدیرعامل اعطا میشود و این فرد تغییر نمیکند اما اساسنامه انجمن هنرمندان تئاتر شهر تهران بهعنوان یک نهاد صنفی رسمی ثبت و شناخته شده است که اگر چنین اتفاقی در گذشته رخ داده بود اصولا به ما مجوز اعطا نمیکردند.»
البته سوال اصلی اینجاست که چرا پس از چهار سال از ثبت این انجمن، هنوز نهانگیزهای از اقدامات فراگیر در آن وجود دارد و نه اینکه از سوی هنرمندان علاقهای به پیگیری این انجمن هست.
همه چیز به همین آشفتگی که در بالا خواندید است، تئاتری بلاتکلیف و بدون صنف، صنفی که بیاید بسیاری از مسائل را مشخص کند، صنفی که بتواند اگر یک تماشاخانه خصوصی تعطیل شد و پول فروش هنرمندان را نداد، حقش را کف دستش بگذارد، صنفی که تنها کارش بیانیه نباشد، صنفی که بتواند نظمی به جزیره ادارههای هنرهای نمایشی نهادهای مختلف کشور بدهد. صنف مساله خیلی مهمی است که نباید در گرو گروهگرایی بماند، اما خب چه میتوان گفت آنچه که درحال حاضر قابل مشاهده و بیان است شرایط نامساعدی است که طیفهای مختلف تئاتری نیز به صورت بخشبخش با آنها همکاری میکنند و عضو آن هستند. اکنون دیگر تیتر زدن و گفتن این جمله که تئاتر نیازمند صنف است، بیشتر تمسخرآمیز است تا مطالبهگری، امروز باید درخواست کرد تا مرکز هنرهای نمایشی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت کار، کمیسیون فرهنگی مجلس و هر نهاد دیگری که میتواند در این امر تاثیرگذار باشد، خیلی جدی وارد عمل شود. چون وقتی از بسیاری از هنرمندان و صاحبنظران مدیریتی و صنفی میپرسیم که راه نجات تئاتر از مشکلات درهم تنیدهاش چیست؟ پاسخ اصلی تشکیل سریع صنفی قدرتمند است.
https://teater.ir/news/15694