جبار باغچهبان سالهای زیادی را در کودکستانها به تعلیم و تربیت کودکان همت گماشت؛ برای آنها شعر سرود، موسیقی، بازی و سرگرمی ساخت، نمایش و تئاتر اجرا کرد و نمایشنامه نوشت؛ زیرا به نقش آموزشوپرورش در پیشرفت جامعه اعتقاد داشت و راه نجات را در گسترش مسائل فرهنگی میدانست. آن دوران جامعه چندان کودکان را جدی نمیگرفت، بهویژه کودکانی که مشکل شنوایی یا زبان داشتند و آنان را از خود دور میکرد؛ اما او عاشقانه و بهطور رایگان آنان را پذیرفت و به آنان سواد یاد داد و از آنان کودکانی مقبول و آگاه تربیت کرد.
پایگاه خبری تئاتر: جبار باغچهبان، نابغه بزرگ آموزشی و پدر تئاتر کودکونوجوان در ایران است. او با دست خالی و دلی پر از عشق و امید، به دنیای کودکان پا نهاد و با وجود سختیها و دشواریهای بسیار، با تعهد و شور و حالی وصفناپذیر گامهایی اصولی و جدی برای آنان بنیان نهاد که مصداق گلهای باغچه تا درختی پرثمر است.
او سالهای زیادی را در کودکستانها به تعلیم و تربیت کودکان همت گماشت؛ برای آنها شعر سرود، موسیقی، بازی و سرگرمی ساخت، نمایش و تئاتر اجرا کرد و نمایشنامه نوشت؛ زیرا به نقش آموزشوپرورش در پیشرفت جامعه اعتقاد داشت و راه نجات را در گسترش مسائل فرهنگی میدانست. آن دوران جامعه چندان کودکان را جدی نمیگرفت، بهویژه کودکانی که مشکل شنوایی یا زبان داشتند و آنان را از خود دور میکرد؛ اما او عاشقانه و بهطور رایگان آنان را پذیرفت و به آنان سواد یاد داد و از آنان کودکانی مقبول و آگاه تربیت کرد.
شناخت سرشت کودکان و دلبستگی او به اینکه آینده از آنِ کودکان است، باعث شد او تا واپسین دمدمههای عمر، دست از آموزش و مبارزه برندارد و زندگی خود را وقف کودکان و ناشنوایان کند. او تخیل و منطق کودکانه را درهم آمیخت، شعر و سرود و نمایشنامههایی را نوشت که در زمان خود بسیار پیشرفته و متفاوت بودند و راه را برای تداوم این رشته و هنر در دنیای کودکان هموار کرد و همچنان پدر هر دو است.
او بهدرستی در این رشته هم اجتهاد کرد و هم انقلابی پدید آورد. خلق اسباببازی و اختراعاتی برای ناشنوایان و بازیهای کودکانه در آن دوران آسان نبود. او تعلیم و تربیت را با هنر درهم آمیخت و اعجازی پدید آورد که میتوان او را مبتکر و بنیانگذار تئاتر کودکونوجوان ایران نام نهاد. از اولین اجرای تئاترهای باغچهبان در ایران که در کودکستانهای مرند آذربایجان آغاز شد، نزدیک به صد سال میگذرد و همین امر و همزمانی زمینهای شد تا در آستانه صدسالگی تئاتر کودکونوجوان در ایران بار دیگر به صرافت این نابغه نمایشی-آموزشی بیفتیم و قدر و منزلت او را پاس بداریم. نسلی کوشا و دقیق، متعهد و آرمانخواه که با روغن وجودشان چراغ علم، ادب و هنر را فروزان نگه داشته و خود اکنون به خاموشی نشستهاند. او زندگی سخت و پرفرازونشیبی داشت؛ اما این دشواریها هرگز مانع از آن نشد که از وظیفه، عشق و تعهد خود به کودکان دست بردارد و از انجام این رسالت شانه خالی کند. او در عرصه مطبوعات و طنز نیز ید بیضایی داشت و چندین نشریه منتشر کرد.
در مدرسههای مرند، سر بچهها را میشست و از 9 تومان حقوقش دستکم 10، 15 ریال را صرف خرید دارو، سلمانی و الکل و پنبه زخمهای کچلی بچههای مردم میکرد و درعینحال میدانست که دانشآموزان در مدرسه نیازمند قصه، شعر، سرود، نمایشنامه و بازیهای کودکانهاند.
کوشش بیریا و صادقانه او اغلب به مذاق مدیران و متولیان دولتی خوش نمیآمد؛ ولی این کملطفیها نهتنها او را دلسرد نمیکرد، بلکه او را مصممتر میکرد. او را میتوان از ابداعکنندههای کودکستانها نیز قلمداد کرد. یک روز یکی از دوستانش به شوخی به او گفته بود «تو برای بچههای تبریز باغچه دایر کردهای و باغچهداری میکنی. تو باغچهبان شدهای» و بعد از این شوخی بهجا و مناسب، او نام عسگرزاده را با باغچهبان عوض کرد. درواقع همین تعلق و وابستگی باعث شد تا نام خود را از «جبار عسگرزاده» به «جبار باغچهبان» تغییر دهد. بهراستی او باغبان بود؛ باغبان بچهها؛ نوگلانی که خیلی زود ثمر دادند و شکوفا شدند. جبار باغچهبان هفت نمایشنامه نوشت که برای نخستینبار در شیراز چاپ شدند؛ «خانم خزوک»، «گرگ و چوپان»، «پیر و ترب»، «مجادله دو پری»، «شیر باغبان»، «شنگول و منگول» و «جمشید و شاپور» از آن شمارند. به مناسبت جشن صدسالگی تئاتر کودکونوجوان در ایران و در طلیعه و آستانه برگزاری بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر کودکونوجوان که از بیستوهشتم آبان تا چهارم آذر در شهر همدان برگزار میشود، ستاد جشنواره، اهالی تئاتر و دوستداران جبار باغچهبان، پنجشنبه بیستوچهارم آبان ساعت ۱۰ صبح بر مزار او در شهرری تهران (منطقه 20) در جوار نقشبرجسته تاریخی چشمهعلی گردهم میآیند تا یادش را گرامی بدارند.
https://teater.ir/news/16022