بالاخره محسن اميريوسفي بعد از شش سال دوري از گفتوگوي صريح مطبوعاتي، درباره سرنوشت فيلم توقيفشده «آشغالهاي دوستداشتني» لب به سخن گشود و درباره اين فيلم با ما گفتوگو کرد. علت اين گفتوگو هم پرکردن فرم جشنواره براي حضور در سيوهفتمين جشنواره ملي فيلم فجر بود! البته کمي عجيب به نظر ميرسد که بعد از شش سال هنوز با اميد و اراده تلاش ميکند که فيلمش ديده شود! «آشغالهاي دوستداشتني» فيلمي درباره خانواده يک زن (شيرين يزدانبخش) است که به کمک احتياج دارد، ولي در اين مسير اتفاقاتي ميافتد! در اين فيلم اکبر عبدي در نقش شوهر، صابر ابر در نقش پسر بزرگ، حبيب رضايي در نقش پسر کوچک، هديه تهراني در نقش دخترخاله، نگار جواهريان در نقش دوست و شهاب حسيني در نقش برادر بازي ميکنند.
پایگاه خبری تئاتر: فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» در سال 1391 ساخته شد؛ قريب به شش سال پيش! هرساله هم فرم تقاضاي شرکت در جشنواره فيلم فجر را پر کردهايد و هر سال هم به بهانههايي، از سوی مسئولان جشنواره کنار گذاشته شده است! حالا هم اخيرا با عزمي راسخ بار ديگر فرم سيوهفتمين جشنواره ملي فيلم فجر را پر کرديد. با چه انگيزه و اميدي دوباره چنين کاري را انجام دادهايد؟
چون ما ناگزيريم از اميدواري. چون در آشغالهاي دوستداشتني هم قصه آدمهايي روايت ميشود که به اميد بهترکردن جهان پيرامونشان زندگي کردهاند.
اين فيلم داستان مادري است که تلاش ميکند خانوادهاش را با تمام اختلافاتي که بين آنهاست دور هم نگه دارد. براي همين من هم نميتوانم در برخورد با مخالفان «آشغالهاي دوستداشتني» مثل آنها باشم و برخلاف عقيده و مرام فيلمم عمل کنم. در اين شش سال هم تلاش کردم اين فيلم اکران شود و وقتي جوابي براي اکران نميگيرم طبيعي است که در زمان جشنواره بخواهم از اين فرصت قانوني استفاده کنم. «آشغالهاي دوستداشتني» کاملا قانوني و با پروانه ساخت ساخته شده و مثل تمام فيلمهاي ديگري که در اين 37 سال در جشنواره فيلم فجر شرکت کردند حق حضور در اين جشنواره را دارد.
بالاخره نفهميديم که «آشغالهاي دوستداشتني» پروانه نمايش دريافت کرده يا نه؟
خب اين هم از برکات شفافيت ادعاشده دوستان ارشاد است. بله، دارد و اين پروانه نمايش در شهريورماه 1396 صادر شده است، آن هم پس از سالها رفتوآمد و گفتوگو و صرف انرژي که ميتوانست صرف ساخت حداقل دو فيلم سينمايي شود!
ظاهرا چندي پيش شما با دو نفر از اعضاي کميسيون فرهنگي مجلس، از جمله خانمها طيبه سياوشي و فاطمه ذوالقدر براي نمايش عمومي فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» رايزني کرده بوديد. نتيجه اين رايزنيها چه شد؟
مثل باقي ديدارها و نشستها و رايزنيها، متأسفانه هيچ! خانم سياوشي و خانم ذوالقدر در جلسهاي از وزير ارشاد و پس از آن از رئيس پيشين سازمان سينمايي، آقاي حيدريان، در مورد سرنوشت «آشغالهاي دوستداشتني» سؤال کردند که قول اکران دادند و در مطبوعات هم منعکس شد، ولي اتفاقي نيفتاد! پس از آن تلاش زيادي هم اين دو نماينده محترم در اين خصوص داشتند، ولي تاکنون از طرف وزارت ارشاد و سازمان سينمايي فقط با «قولدرماني» مواجه بودهاند!
برخيها معتقدند فيلمي که شش سال پيش ساخته شده، شرايط شرکت در جشنواره فيلم فجر را ندارد، اما عدهاي هم مخالف چنين ديدگاهی هستند. تحليلتان از اين وضعيت چيست؟
در آييننامه جشنواره به صراحت توضيح داده شده. طبيعي است که اگر فيلمي توسط هيئت انتخاب رد شود، سال ديگر حق شرکت در جشنواره را ندارد. هرچند اين قانون هم براي همه يکسان نيست! ولي مهم اين است که در پنج دوره گذشته جشنواره هيچگاه اين فيلم به هيئت انتخاب جشنواره به طور رسمي نشان داده نشد و صورتجلسهاي در مورد ردکردن اين فيلم وجود ندارد. سال قبل هم دوستان جشنواره به اشتباه اين نکته را مطرح کردند که با واکنش چند نفر از اعضاي محترم هيئت انتخاب دورههاي گذشته جشنواره فيلم فجر مواجه شد و تأييد کردند که مشکلي با انتخاب اين فيلم در جشنواره نداشتند، ولي به علت مشکل پروانه نمايش در مورد آن تصميمي نگرفتند. بههرحال اين فيلم مشکل قانوني براي حضور در جشنواره ندارد.
پس چرا سال گذشته قبل از نشست مطبوعاتي آقاي داروغهزاده، دبير جشنواره و قبل از ديدهشدن فيلم توسط هيئت انتخاب انصراف داديد؟
چون با تأييد آقاي مهندس حيدريان قول اکران «آشغالهاي دوستداشتني» را به من دادند و بعد از آن هم ضمانت کتبي اکران فيلمم را که به امضاي آقاي داروغهزاده و دو مدير محترم ديگر رسيد، دريافت کردم. براي من هم که اکران فيلمم مهمتر از هر چيزي بوده و هست اطمينان کردم و پذيرفتم، ولي يک سال ناقابل ديگر گذشت و هيچ اتفاقي نيفتاد! درواقع ماجرا اين است که ظاهرا وعده خلاف دادن براي آقايان جزء گناهان محسوب نميشود. هيچکس هم جز خودم نيست که از آنها بپرسد نتيجه آن قولوقرار چه شد؟
اصولا وزراي فرهنگ و ارشاد اسلامي از سال 88 تاکنون درباره اين فيلم چه نظري داشتهاند؟
فيلمنامه «آشغالهاي دوستداشتني» در پاييز 89 براي دريافت پروانه ساخت به سازمان سينمايي ارائه شد که بعد از يکسالو نيم رفتوآمد و 16 بازنويسي فيلمنامه! در تير 91 پروانه ساختش را دريافت کرد. اين فيلم در زمان وزارت آقاي حسيني پروانه ساخت گرفت و در زمان وزارت آقاي جنتي توقيف شد! در زمان وزارت آقاي صالحياميري پروانه نمايش دريافت کرد و در زمان وزارت آقاي دکتر صالحي مشمول «قول اکران» شد! «آشغالهاي دوستداشتني» تاکنون چهار وزير ارشاد را به خود ديده است که هرکدام روش متفاوتي در مقابل اين فيلم اتخاذ کردهاند؛ ولي از وزراي آقاي دکتر روحاني توقع نميرفت که توان حل مشکل يک فيلم را نداشته باشند و اينطور ارثيه توقيف و اکراننشدن آن را براي يکديگر بگذارند و روزبهروز مسئله را سختتر و پيچيدهتر کنند.
اگر بخواهیم به عمق اين موضوع توجه کنيم، مگر داستان «آشغالهاي دوستداشتني» درباره چيست که همچنان در محاق توقيف است. درحاليکه فيلمهايي مانند «عصباني نيستم» و « قصهها» که موضوعش مرتبط به حوادث 88 بود، به نمايش درآمدند؛ اما «آشغالهاي دوستداشتني» نه؟!
داستان فيلم داستان آدمهايي است که تمام اين سالها کنار ما زندگي کردهاند. داستان خانواده من، شما و همه. مادري که در خانهاش نشسته و ميخواهد گذشته را دستنخورده و سالم حفظ کند؛ ولي بستگي دارد از چه زاويه ديدي به آن نگاه کنيم. اگر بخواهيم داستان را از زبان مخالفان بيان کنيم، مطمئنا چيز ديگري است که گفتنی نيست! ولي در اصل وقايع سال 88 شروع داستان اين فيلم است و ديگر وقايع آن که بخش زيادي از فيلم را شامل ميشود، به دهه 60 و حتي قبل از انقلاب، دوره دکتر مصدق و رضاشاه هم ميرسد. درباره علت اکراننشدن اين فيلم هم از من نبايد بپرسيد و از مديران و مسئولان بايد پرسيد؛ چون کار آنهاست! من تمام مراحل قانوني پروانه ساخت را طي کردم. در شش سال گذشته هم فيلمم را به جشنوارههاي خارجي ندادم؛ چون اعتقاد داشتم و دارم که اين فيلم بايد اولين نمايشش در ايران باشد؛ اتفاقي که براي دو فيلم ديگرم؛ يعني «خواب تلخ» و «آتشکار» نيفتاد و لازم هم نبود.
اصولا سرمايه فيلمهايتان را چگونه تأمين ميکنيد؟
مالک فيلم اولم، «خواب تلخ»، خودم هستم. فيلم دومم «آتشکار» را با سرمايه خودم و مشارکت مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي ساختم. «آشغالهاي دوستداشتني» را هم در ابتدا با مشارکت بنياد سينمايي فارابي ساختم که با تغيير دولت پيشنهاد خريد سهم من را دادند؛ ولي من قبول نکردم! چون اين به معني بايگانيشدن هميشگي بود و فيلم را از فارابي گرفتم و مشارکت فارابي به وام تبديل شد.
بحث تهديد براي بهاجراگذاشتن چکهايتان هم که دو بار در مطبوعات اعلام شد، دراينباره بود؟
به نظرم زياد وارد اين مسئله نشويم؛ ولي همانطور که سال قبل هم گفتم، انصافا اين مسئله ربط مستقيم به بنياد فارابي نداشت.
چرا در اين مدت فيلم جديدي نساختيد؟
اين سؤالي است که خيليها ميپرسند و جذابترين قسمتش وقتي است که طوري درباره فيلمساختن حرف ميزنند که انگار دستکردن در خمره رنگرزي است! آن هم براي من که شرايط توليد هر فيلمم سختتر از قبلي است؛ هم به خاطر تأثير توقيف فيلم قبليام و هم به خاطر علاقهاي که به موضوعات خاص و جلوههاي ويژه بصري و کامپيوتري دارم.
من در شش سال گذشته که درگير مسائل و مشکلات بهوجودآمده براي «آشغالهاي دوستداشتني» بودم، چند فيلمنامه هم نوشتم که حدود سه سال درگير فيلم پيرمرد خليج فارس بودم که کار بسيار سنگيني است و پيشتوليدي طولاني نياز داشت؛ ولي بعد از سه سال تلاش و انجام تحقيقات و شروع کارهاي فني با وجود داشتن پروانه ساخت متأسفانه اين پروژه متوقف شد. يک سال هم درگير فيلمنامه ديگري به نام «جنگزده» بودم که آن هم با پشيمانشدن آقايان به خاطر موضوع به نتيجهاي نرسيد! بعدازآن براي تغيير در شرايطم حتي تقاضاي پروانه نمايش يک سريال نمايش خانگي را هم دادم که موافقت نشد؛ ولي فعلا با ساخت يکي از فيلمنامههايم موافقت شده که به سراغ آن ميروم.
تحليلتان از گيرکردن فيلم در بوروکراسي اداري چيست؟
بوروکراسي زماني قانوني و زماني سليقهاي است که درباره من بيشتر سليقهاي و ناعادلانه است. شايد بعضي از آقايان از اينکه من هشت سال از عمرم را روي فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» گذاشتم، زياد ناراحت هم نباشند؛ چون نتوانستم حداقل دو، سه فيلم ديگر بسازم؛ ولي بيعدالتيای که گريبان فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» را در شش سال گذشته گرفته، براي سيستم وزارت ارشاد خوب نيست که هرچه بگذرد، بدتر هم ميشود و به مديري نياز دارد که بتواند يک بار براي هميشه آن را حل کند.
به نظر شما، سرپرست جديد سازمان سينمايي ميتواند کمکي به مرتفعشدن مشکل فيلم کند؟
با آقاي انتظامي چند ماهي قبل از اينکه سرپرست سازمان سينمايي شوند جلسه خوبي در اين مورد داشتم. ايشان بعد از آقايان شمقدري، ايوبي و حيدريان چهارمين مديري هستند که با «آشغالهاي دوستداشتني» مواجه ميشوند و اميدوارم بتوانند با تدبيري بالاخره قفل نمايش اين فيلم در جشنواره فجر را بشکنند تا بتواند ديده و قضاوت شود.
به نظرم شما تنها فيلمسازي هستيد که براي اکران فيلمهايتان آنقدر پافشاري کردهايد. در کارنامه کاريتان سه فيلم بلند داستاني ساختهايد و هرکدام با سد توقيف مواجه شدند. جالب است «خواب تلخ» با وجود جوايزي که در جشنواره کن و جشنوارههاي معتبر ديگر گرفت، بعد از 12 سال بالاخره اکران شد و تازه برايش تيزري درخشان با حضور «آقا اسفنديار» ساختيد. خودتان تحليلي از اين مسئله داريد؟
آن تيزر معروف «خواب تلخ» مثل زندگي خودم بود که شخصيت اصلي فيلم را از داخل گور بيرون ميکشند و به او براي اکران فيلمش بعد از 12 سال تبريک ميگويند! خوشبختانه خواب تلخ بعد از اين همه سال توقيف، اکران خيلي موفقي هم داشت و با استقبال غيرقابل انتظاري روبهرو شد.
«خواب تلخ» اولين فيلم سينمايي من بود که 12 سال توقيف شد، فيلم دومم «آتشکار» چهار سال توقيف شد و اين سومي يعني «آشغالهاي دوستداشتني» هم شش سال! يعني در 15 سال گذشته و با سه فيلم در مجموع 22 سال توقيف را تحمل کردم که رکوردي تلخ و البته طنزآميز است، مثل فيلمهايم!
نميخواهيد در گينس ثبت کنيد؟!
مشکلي ندارم (با خنده) ولي نميدانم واقعا اين رکورد بايد به نام من ثبت شود يا به نام وزارت ارشاد؟! چون نتيجه زحمت آنهاست! حالا که بحث رکورد شد بايد بگويم که من در اين 15 سال دو بار براي «خواب تلخ» تقاضاي حضور در جشنواره فجر را دادم، چهار بار براي «آتشکار» و با احتساب امسال شش بار براي «آشغالهاي دوستداشتني» که با سه فيلمم در مجموع 12 بار تقاضاي حضور در رقابت جشنواره فيلم فجر را داشتم. اين رکورد را هم ميتوانند جزء افتخاراتشان ثبت کنند! البته اگر امسال هم بهروشي فيلم را از جشنواره کنار بگذارند. راستي يادم رفت، سه بار هم فيلم «آشغالهاي دوستداشتني» را به جشنواره جهاني فجر دادم که حساب نکردم!
رکورد ديگري در جشنواره فجر نداريد؟!
اگر بگويم بله تعجب ميکنيد! چون با وجود اينکه با سه فيلمم 12 بار يا به قولي 15 بار تقاضاي حضور در جشنواره فيلم فجر را داشتم و هيچگاه به دلايل غيرسينمايي اجازه حضور در رقابت جشنواره فجر به فيلمهايم داده نشد، ولي دو سيمرغ بردم! يکي براي آنونس «آتشکار» و يکي براي آنونس «خواب تلخ». اين رکورد هم بايد اضافه کنيد!
برايم جالب است که با وجود بيمهري نسبت به فيلمهايتان همچنان در بزنگاههاي تاريخي مثل انتخابات رياستجمهوري پرتوان حضور فعالي داريد. اين کنش از چه انگيزههايي نشئت ميگيرد؟
چون ياد گرفتهام موضوع ايران را از مسئله شخصي جدا کنم. مسئله فيلمهاي من هرچند مستقيم بر کار و زندگي و روحيه خودم تأثير گذاشته و با دستپخت مديران سينمايي دکتر روحاني شش سال خانهنشيني برايم به ارمغان آورده! ولي در مسائل مهمي مثل انتخابات رياستجمهوري ديگر بحث شخصي نيست. ولي متأسفانه دولت اعتدال در زمينه فرهنگي بهویژه سينما آنچنان موفق نبود، هرچند بايد به آمار کلي فروش فيلمهاي سينمايي که بالاتر رفته و بيشترشدن تعداد سالنهاي مناسب سينما و البته تأسيس گروه «هنر و تجربه» اشاره کرد.
بازهم بايد تکرار کنم که من در زمينه امیدواری شبيه فيلمم «آشغالهاي دوستداشتني» هستم و اميد و انگيزهاي که گفتيد مثل اميدي است که در اين فيلم وجود دارد. اميدي که براي مردم زماني خودش را در جنبش مليشدن صنعت نفت نشان داد. زماني در انقلاب و بعد در جنبش اصلاحات، اميدي که آخرينبار هم در انتخابات سال 96 خود را نشان داد و اميدوارم به نااميدي و بيتفاوتي مردم مثل بعضي سالهاي گذشته منجر نشود. هرچند با ديدن وضعيت اقتصادي و روحي مردم واضح است که در شرايط سختي هستيم و بايد دولتمردان راهحلي فراتر از گفتاردرماني بيابند.
فراموش نکردهايم که چند سال پيش مشکلات فيلمهايتان، سلامتيتان را نشانه گرفته بود. الان وضعيت جسميتان چگونه است، توضيحي دراينباره بدهيد؟
فعلا که خوبم! ولي سال 91 در همان دوران بازنويسيهاي فيلمنامه «آشغالهاي دوستداشتني» بود که دچار گرفتگي عروق مغزي شدم و مثل آقا اسفنديار تا پاي مرگ رفتم! ولي بعد از مرخصشدن از بيمارستان با دريافت پروانه ساخت «آشغالهاي دوستداشتني» کمي بهتر شدم، البته بعد از چند بازنويسي ديگر! الان هم ميترسم براي اکران «آشغالهاي دوستداشتني» مجبور شوم تا داخل قبر بروم، مثل آقا اسفنديار! فقط اميدوارم آقاي دکتر صالحي، وزير محترم ارشاد و آقاي انتظامي، سرپرست محترم سازمان سينمايي، اينبار اجازه دهند «آشغالهاي دوستداشتني» در جشنواره فجر حضور پيدا کند و دوباره مثل مديران پيشين به قولدادن متوسل نشوند.
https://teater.ir/news/16592