پایگاه خبری تئاتر:از شش ماه گذشته هرچند وقت يكبار بحث ورود سرمايههاي نامشروع يا به عبارتي پولهاي كثيف و مشكوك به سينما همچون شعلههاي آتش در ميان مباحث اهالي سينما زبانه ميكشد. اگرچه ورود سرمايههاي هنگفت به سينما موضوعي نيست كه به امسال و پارسال مربوط باشد اما در ماههاي اخير اين قضيه از سوي اهالي سينما گستره بيشتري پيدا كرد... موضوع زماني جدي شد كه كانون كارگردانان براي اولينبار بهصورت رسمي و با انتشار بيانهاي به اين معضل واكنش نشان داد و نسبت به ورود پولهاي كلاني كه از منابع نامشخص و بعضا داراي شبهه وارد سينما ميشوند ابراز نگراني كرد. جمعي از كارگردانان عضو كانون هشدار دادند كه اين آفت و آسيب نابودكننده در حال گسترش بيمحابا و لجامگسيخته اي است كه اگر بهموقع و در مقطع حساس فعلي فكري به حال آن نشود، به زودي اين غول تورمي تومار سينماي مردمي ايران را در هم خواهد پيچيد. بعد از اين واكنش، جستهوگريخته شاهد مصاحبههايي از عوامل سينما بوديم؛ فارغ از اينكه برخي از اين مصاحبهها در جهت گرفتن سهم از اين پولشوييها بود اما هرچه بود تداوم نداشت.
تا اينكه انتشار نام سهامداران و مالكان فيلمهاي سينمايي توسط سازمان سينمايي از يكسو و انتشار خبر سرمايهگذاري بخش مهمي از فيلمهاي سال توسط يك نفر بهتنهايي از سوي ديگر دوباره اين آتش را شعلهور كرد. در ليست منتشرشده سهامداران فيلمها بعضا نامهايي به عنوان سرمايهگذار و سهامدار فيلم عنوان شد كه كمترين رابطه را با سرمايهگذاري يك فيلم داشتند. با انتشار اين ليست بهصورت منطقي هر ذهني با اين پرسش مواجه ميشود كه در شرايط ملتهب اقتصادي امسال اين ميزان سرمايهها از كجا وارد سينما ميشوند؟ نكند به بهانه توليد فيلم در سينما پولشويي صورت ميگيرد و همچون چند سال اخير دوباره شاهد افشاي منابع مالي اين فيلمها باشيم؟ به بهانه مصاحبههاي تند و تيز اهالي سينما در چند روز گذشته لازم ديديم به اين معضل نگاه موشكافانهتري داشته باشيم.
پولشويي چيست؟ پولشوها چگونه وارد سينما ميشوند؟
براي اينكه به كنه قضيه پولشويي بپردازيم ابتدا تعريفي از آن ارايه ميدهيم.
Money Laundering يا همان پولشويي عموما به جهت نامشخص بودن منبع واقعي سرمايه صورت ميگيرد. سادهترين تعريفي كه از پولشويي ميتوان ارايه كرد اينكه اساسا پولهايي كه از طريق جرايم كسب ميشود و در دايره جرم آوردگاه مالي دارد اگر بنا باشد عوايد آن براي رد گم كردن به سيستم اقتصاد سالم واردشده و در چرخه مالي قرار بگيرد جرم دوباره تلقي شده و پولشويي ناميده ميشود.
آن چيزي كه مسلم است پولشويي همواره با ارقام كلان همراه است اما درآمد حاصل از خرده جرايم مثل ساقيگري مواد مخدر هم اگر براي خريد ملك يا ماشين صرف شود نوعي پولشويي است. همچنين فرار از پرداخت ماليات هم زيرمجموعه پولشويي قرار ميگيرد. تاكنون دولت عليه درآمد غيرقانوني و كلان تلاشهاي زيادي كرده است و به موفقيتهايي هم در اين زمينه رسيده است. براي اولينبار از سال 86 بود كه قانون مبارزه با پولشويي در ايران تصويب شد؛ هرچند اين قانون با خلأ و ضعفهايي همراه است اما در راستاي مبارزه با عاملان پولشويي اقدام مهمي بهحساب ميآيد.
نكته ديگر اينكه شخص پولشو بهواسطه ارتباطي كه با اهالي سينما در مجامع عمومي يا خصوصي پيدا ميكند (اعم از بازيگر، تهيهكننده كارگردان و ديگر عوامل فيلم) براي ساخت فيلم به سينما معرفي ميشود.
آيا امكان پولشويي در سينما وجود دارد؟
ازآنجاييكه به گفته كارشناسان علم اقتصاد كشوري هستيم كه به آن بهشت پولشويي اطلاق ميشود يك فرضيه وجود دارد و آنهم اينكه پس بعيد نيست اين پولها براي ساختهشدن فيلم در جهت رد گم كردن جرم اصلي سر از سينما درآورند.
از بحث اقتصاد كه بگذريم اينجا سوالي به وجود ميآيد آيا اساسا ميتوان در سينما پولشويي كرد؟ براي اينكه تفاوت اساسي و ماهوي ميان صنعت توليد و نمايش با ساير بخشهاي اقتصادي وجود دارد و آن اينكه هر اتفاقي كه در اين عرصه از مرحله فكر و انديشه گرفته تا به عرصه نمايش بيفتد آخرين وضعيت آن توسط رسانههاي جمعي مدام مورد رصد قرار ميگيرد روزنههاي زيادي در عرصه هنر وجود دارد كه منابع مالي را فاش ميكند؛ روزنههايي اعم از سراچههاي تخصصي سينمايي و غيره دايم مراحل توليد محتوا را پيگيري ميكنند؛ اينكه چه فيلمي توسط چه كسي توليد و به نمايش ميرسد كاملا مشهود است. حتي فروش روزانه فيلمها دايما اطلاعرساني ميشود و زير ذرهبين قرار دارد. پس سرمايهگذاران و صاحبان پولهاي كلان چطور ميتوانند پولهايشان را براي شستن به اين حوزه وارد كنند؟
شايد شفافيت نسبي موجود در اين عرصه به همراه عدم دانش لازم و تجربه كار در سينما دليلي بوده تا سرمايههاي نامشخص و بعضا مشكوك در چرخه اقتصادي اين عرصه دوام نداشته باشند و صاحبان سرمايههاي هنگفت با عواقب بدي نظير رسانهاي شدن چگونگي عملكرد آنها هم مواجه شوند. تا اينجا به اين نتيجه ميرسيم كه هم ميشود در سينما پولشويي كرد و هم نكرد. هرچند تاريخ دقيقي از ورود پولهاي مشكوك به سينما وجود ندارد اما ميتوان مدعي شد از يك دهه اخير ورود اين سرمايههاي هنگفت به سينما بيشتر باب شده است.
اين پولها قصد تخريب سينما را دارند؟
نميتوان حكم صادر كرد كه اين پولها صرفا نيت تخريب سينما دارند چون در وهله اول سرمايهگذار براي ساخت يك فيلم به سينما ورود پيدا ميكند، اما ميتوان مدعي شد عدم نگاه كارشناسانه سرمايهگذاران باعث تخريب جدي سينماست.
به گفته مازيار ميري كارگردان فيلم «سعادتآباد» آنچه در باب ورود پولهاي مشكوك و كثيف به سينماي ايران اهميت پيدا ميكند اينكه اين پولها پروسه توليد را دچار مشكل ميكند، او ميگويد: «اين سرمايهها بدون هيچ ضابطهاي وارد چرخه سينما شده و توليد فيلم در بخش سينماي مستقل را دچار مساله كرده است.»
آنچه از نظر ميري اهميت پيدا ميكند اين سرمايهها آينده سينماي ايران را هدف قرار دادهاند و قصد از بين بردن سينماي شريف ايران را دارند: «در اين شرايط اقتصادي نامتعادل سرمايهگذاراني پيدا شدهاند كه دستمزد تعدادي از بازيگران را چند برابر كردهاند آنها ميلياردي به بعضي بازيگران دستمزد ميدهند. بعضا شاهديم اين سرمايهها زنجيره پخش و اكران را دچار آسيب كرده از اين جهت كه پخشكنندگان به فيلمهايي براي اكران رغبت پيداكردهاند كه بازيگران با دستمزدهاي بالا در آن فيلمها حضور دارند و عملا شما را مجبور ميكنند وارد اين چرخه شويد. هر فيلمسازي توانايي پرداخت اين دستمزدها را ندارد اين باعث ميشود بسياري از فيلمها از اكران و فصل خوب نمايش بازبمانند.»
كارگردان فيلم «حوض نقاشي» معتقد است اين سرمايهها با نيتي فراتر از پولشويي و تميز كردن پولهاي كثيف به سينما وارد شدهاند. او خطر ورود اين سرمايهها به سينما را بحث جدي و حتي فراتر از پولشويي ميداند. به گفته او دستهاي پنهاني تلاش ميكنند تمام موقعيتهاي تاثيرپذير سينماي ايران را از او بگيرند.
ميري ما را به سالهاي گذشته ارجاع ميدهد و اينكه چندنفري از سالهاي پيش سرمايههايي را وارد چرخه توليد كردند و صاحبان اين سرمايهها دچار عواقب و پيامدهايي شدند، الان هم چند نفر بهقصد مختل كردن امور سينما پولهايشان را براي سينما هزينه ميكنند.
آيا سينما از جامعه تأثير ميپذيرند؟
فيلمهايي كه در سينما ساخته ميشود واكنشي به مشكلات دروني جامعه است. انواع و اقسام موضوعات مبتلابه جامعه در سالهاي گذشته به سناريوي خواندني تبديلشده و فيلمسازان هم بهخوبي از پس روايت آن برآمدهاند. اما آيا سينما بطور مستقيم از جامعه تاثير ميگيرد؟
فرزاد موتمن اتفاقهاي موجود در سينما را بيتاثير از جامعه نميداند: «در دهه 60، 70 حتي 80 سرمايه در سينماي ايران سالم بود و ترافيك پول در آن كم بود اما در حال حاضر جامعه با رانتخواران همسو است و با يك عده كه پولهايي از بانكها دريافت ميكنند و اين پولها را برنميگردانند همراهي ميكند. بانكهاي خصوصي هم بيرويه رشد ميكنند همچنين عوامل ديگر سبب شده تا اقتصاد وحشتناكي بر كشور حاكم باشد كه اين اقتصاد نه به توليد كه بر وام متكي است، مجموع اين نكات در كنار هم سر از سينما درميآورد.»
به گفته اين كارگردان عدم حمايت فارابي از توليدات سينما (قبلا به فيلمهايي كه پروانه ساخت دريافت ميكرد سرمايه تعلق ميگرفت) منفعل شدن تهيهكنندگان بخش خصوصي، متمركز شدن دفاتر توليد به پخش، محدود شدن توليد فيلم در دفاتر توليد و ساخت فيلمنامههايي كه با خود سرمايه داشته باشند همه و همه باعث شده از دوران رياست احمدينژاد شاهد باشيم كه از پشت كوه سرمايهگذار و تهيهكننده پيدا ميشود آدمهايي در سينما بهيكباره ميآيند و بهيكباره ناپديد ميشوند. فعاليت آدمهاي غير كارشناس در سينما باعث شده با ارقام نجومي و عددهاي عجيبوغريب در توليد فيلم مواجه ميشويم همچنين دستمزدهاي بيحسابوكتابي كه بازيگرها را بدعادت كرده است.
در اين شرايط دستمزدهاي بالاي بازيگران همخوان با اقتصاد سينما نيست ولي بهمرور و باگذشت زمان اگر كنترلي روي دستمزدها صورت نگيرد اين قيمتها به نورم تبديل ميشود.
موتمن ميگويد: «مهمترين اتفاقي كه از اين به بعد شاهد آن خواهيم بود اينكه از اين به بعد فقط پولدارها ميتوانند در سينما فيلم بسازند و اين شبيه به جامعه ما شده؛ با تورم و فشار اقتصادي انگار عده قليلي كه سرمايههاي عجيبوغريبي دارند فقط حق حيات دارند و ديگران هم زيردست و پاي آنها له ميشوند.»
بروز چنين وقايعي در سينما قطعا روي كيفيت فيلمها تاثير ميگذارد. براي اينكه در سالهاي اخير اين مساله باعث شده كارگردانان بازيگرهايي كه مناسب فيلمنامههايشان است نميتوانند انتخاب كنند چون تنها راه جلب سرمايهگذار براي فيلم كستينگ موردعلاقه آنهاست و اگر موافقت نكند توليد فيلم متوقف ميشود. شنيدهشده كه تعدادي كارگردانان به خواسته اين سرمايهگذاران تن ميدهند.
پولشويي باعث توقف توليد در سينما ميشود؟
محمد نيكبين يكي از تهيهكنندگان سينماي ايران است كه اغلب فيلمهايش را با بازيگران چهره و به اصلاح ستاره مقابل دوربين ميبرد. او هم نسبت به چنين دستمزدهاي نجومي گلايهمند است: «به خاطر افزايش بيرويه دستمزدهاي بازيگران نتوانستم فيلمم را مقابل دوربين ببرم. اين وضعيت بغرنج و ناامن سينماي ايران را تحت تاثير قرار داده و توليد را براي بخش مستقل دشوار كرده و اساسا فرمول اقتصادي سينما را بههمريخته است.»
سال 87 فيلم «سوپراستار» به تهيهكنندگي محمد نيكبين و كارگرداني تهمينه ميلاني ساخته شد كه به بخشي از حواشي پيرامون بازيگران چهره به غير از دستمزد آنها ميپرداخت و با فروش خوبي هم در سينما مواجه شد. حالا موضوعات مربوط به بازيگران تداعي فيلم سوپراستار را ميكند.
اين تهيهكننده در شوك چنين اتفاقي است و به آينده بخش خصوصي و سينماي مستقل هم اميدوار نيست: «ميدانم در آينده شرايط كاري براي تعدادي از سينماگران سخت خواهد بود و جالب اينجاست كه اگر قانون پيرامون اين مشكل وضع شود هم دچار مشكل ميشويم چون طبيعتا قانوني كه نوشته ميشود بعضا دستوپا گير است و فعاليت و كار كردن را در سينما دچار اخلال ميكند به همين جهت فكر ميكنم بايد بررسي بيشتري روي اين قضيه صورت بگيرد تا حداقل بخش خصوصي ورشكسته نشود و توليد در سينما ادامه داشته باشد.»
آيا اداره نظارت و ارزشيابي در سينما به اين مباحث ورود ميكند؟
بعد از جنجالهاي راه افتاده پيرامون قضيه پولشويي در سينما ابراهيم داروغهزاده معاون ارزشيابي و نظارت سازمان سينمايي در توييتي نوشت كه سازمان سينمايي نهتنها از سرمايهگذاري بخش خصوصي در سينما استقبال ميكند بلكه ايجاد زمينه مناسب براي اين مهم را وظيفه خود ميداند.
وظيفه صنف چيست؟
سالانه پولهاي زيادي به سينما تزريق ميشود از نظر جواد نوروز بيگي يكي ديگر از مصاحبهشوندگان اين منابع را نميتوان زير سوال برد. از نظر وي آنچه اهميت دارد عدم نظارت صنوف بر دستمزد بازيگران است كه باعث شده در ماههاي اخير بازيگران رقمهاي عجيبوغريب براي همكاري با پروژهاي درخواست كنند. او ميگويد: «گويا صنف تنها وظيفه و حفظ جايگاه خود را در عضوگيري مداوم ميداند و انگار مسووليت سازماندهي برعهده ندارد حال اينكه روساي صنوف بايد به اين مهم توجه داشته باشند كه وظيفه صنف بالاست.»
سرمايهگذاري كه براي توليد فيلم در سينما اقدام ميكند طبيعتا از قوانين رايج در سينما آگاه نيست و از ميزان دستمزدها اطلاعي ندارد. جلساتي با اداره نظارت و ارزشيابي باعث ميشود وي با اطلاعات مرسوم در سينما آشنا شود و از هرجومرج رقمهاي توليد در سينما جلوگيري شود. به نظر ميرسد وقتي نظارتي در اين باب از سوي متوليان سينما صورت نگيرد هركسي خود را محق در تصميمگيري ميداند.
نوروز بيگي در ادامه صحبتش نكته جالبي را تعريف ميكند: «تمام مسووليت در سينما با تهيهكنندگان است؛ از جذب سرمايه گرفته تا اجرا و پخش و ... اما در اين سالها نهايت سود نصيب بازيگران ميشود و اين اصلا قابل قياس با ابتداي دهه 90 نيست. ميزان دستمزد بازيگران آن زمان با الان زمين تا آسمان فرق ميكند.» او در ادامه با تاكيد بر اينكه اين بينظمي در سينما بايد كنترل شود، ميگويد: «به نظر من اساسنامهاي تنظيم شود تا ميزان دستمزد بازيگران قانونمند شود و همچنين اين اساسنامه از هرگونه قراردادهاي زيرميزي جلوگيري كند.»
سرمايهگذار گوشت قرباني نيست
شيوه درست كار در مبحث تهيهكنندگي بهگونهاي است كه مسوول مسائل اقتصادي اوست و اگر تهيهكنندهاي نتواند رعايت مسائل حرفهاي كند طبيعتا بايد مورد مواخذه قرار گيرد چون درنهايت اين تهيهكننده است كه در وزارت ارشاد پاسخگوست.
روشي كه جمال ساداتيان براي همكاري با تهيهكننده اتخاذ كرده به نظر اصولي ميرسد. او به «اعتماد» ميگويد: «از سال گذشته مترصد اين بودم كه براي ادامه مسير توليد فيلم «متري شش ونيم» سرمايه جذب كنم از سرمايهگذاري براي مشاركت در فيلم استفاده كردم كه از علاقهاش به حوزه سينما آگاهي داشتم و با تأكيد بر اينكه مسووليت تهيه اين فيلم با من باشد همكاري را پذيرفتم.»
اين تهيهكننده با اشاره به اينكه توان مالي من توليد اين فيلم بهتنهايي نبود خدا را شكر ميكند كه سرمايهگذاري پيداشده و او را براي توليد فيلم در سينما همراهي كرده و همچنين اين سرمايهگذار به قانون توليد فيلمش پايبند بوده است: «پنج ماه درگير فيلمبرداري اين فيلم هستيم 14 ماه كل پروسه توليد اين فيلم به طول انجاميد هزينهها از حد تصور ما خارج شد و حضور اين سرمايهگذار قوت قلبي براي من بود. در توليد اين فيلم كاملا متناسب با استانداردها پيش رفتيم به اين معني كه سرمايهگذار فقط سرمايه فيلم را تهيهكرده و در بخشهاي ديگر فيلم هيچ دخالتي نداشته است با اين تاكيد كه قرارداد بازيگران سال گذشته بستهشده بود. در ساختوساز سينما آستارا هم ايشان صرفا هزينهها را متقبل شدند و هيچ دخالتي در كار نميكردند.»
به گفته تهيهكننده فيلمهاي «چهارشنبهسوري»، «به رنگ ارغوان»، «برف روي كاجها» استاندارد در توليد فيلم بايد در نظر گرفته شود و تأكيد ميكند از ورود سرمايهها به سينما استقبال كنيم: «نه اينكه سرمايهگذار را بهمثابه گوشت قرباني به يغما ببريم من به همان اندازه كه براي سرمايه خودم در توليد فيلم متري شش ونيم دل ميسوزانم نگران پولي كه سرمايهگذار براي توليد فيلم ميگذارد هم هستم.»
نتيجهگيري
با تمام صحبتهاي مطرحشده اين را هم بايد در نظر بگيريم در شرايطي كه بضاعت سينما پايين است نه حمايت بانكي براي توليد فيلمها ميشود و نه بنگاه اقتصادي توان حمايت از سينما را دارد اين سرمايههايي كه هر از گاهي وارد سينما ميشوند اگر درست مديريت شوند پتانسيل اقتصادي بالايي دارند بهشرط آنكه سوءاستفادهاي در كار توليد نشود و با اين آدمها با اغراض ديگر وارد سينما نشوند. ذات سينما با جاذبههاي زيادي همراه است. يا به نيت ديده شدن يا براي نزديك شدن به بازيگران و... بعضي از اين افراد سينما را هدف قرار ميدهند. تشخيص سلامت مالي اين افراد وظيفه دستگاههاي نظارتي و قضايي است و قطعا چگونگي مديريت اين سرمايهها هم تهيهكنندگان بايد متقبل شوند. قطعا نقش تهيهكننده متخصص در توليد فيلم بسيار موثر است. تهيهكنندهاي كه سالهاست در سينما كار ميكند ميداند كه از همان ابتدا نبايد اجازه سواستفاده به سرمايهگذاران دهد درعينحال از سرمايه هم بايد نگهداري كند تا درنهايت فيلم فاخري ساخته شود؛ مضاف بر اينكه عقل هم حكم ميكند تهيهكنندهاي با علم منشأ اين سرمايهها و پولهايي كه با نيات غيره و ذلك وارد سينما ميشود به توليد فيلمهايي ازايندست پاسخ منفي بدهد. وظيفه حرفهاي حكم ميكند كه با اين افراد برخورد جدي شود تا مشخص شود منابع اين پولها از كجاست.