انگار بار دیگر سینماگرها به خاطر آوردند که بسیاری از استعدادهای جوان را باید از دل پلاتوهای مرکز شهر تهران، کشف و به سینما معرفی کرد.

پایگاه خبری تئاتر: درست از سالی که فیلم «عصبانی نیستم» ساخته «رضا درمیشیان» در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، نام «نوید محمدزاده» با بازی غافلگیرکننده‌اش به عنوان پدیده‌ای میان اهالی سینما بر سر زبانها افتاد. میان سیل انبوهی از چهره‌های تازه‌وارد و ناآشنا که هر کدام بدون کمترین تجربه و پیشینه تئاتری و بدون کمترین سواد و تحصیلات آکادمیک و فقط به واسطه چهره و فیزیک، پول و پارتی، سالیانه به سینما تزریق می‌شوند. جریان نیمه‌جانی هم هست که از همان سال حضور نوید محمدزاده در جشنواره فجر تا امروز جدی‌تر گرفته شده است و آن هم اعتماد کردن و سپردن نقش‌های مهم و اصلی به بازیگران تئاتر است. درخشان‌ترین مثال آن هم همین امسال و انتخاب «هوتن شکیبا» در نقش عبدالحمید ریگی در فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی «نرگس آبیار» است؛ انتخابی جسورانه که حاصل 16 سال تلاش پسرکی کُرد زبان در صحنه تئاتر را بر پرده سینما نشان داد و سیمرغ بلورین نقش اول مرد را به خانه‌اش آورد. بازی هوتن شکیبا یک بازی طراحی‌شده و پر از جزئیات بود که حضور او را به عنوان یک چهره جوان و تازه‌نفس و پرتوان در سینما تثبیت کرد. همچنین امسال حضور «پانته آ پناهی‌ها» به عنوان بازیگر کهنه کار تئاتری با سه فیلم «درخونگاه»، «جمشیدیه» و «ناگهان درخت» در جشنواره فیلم فجر جالب توجه بود. پناهی‌ها به خاطر بازی کوتاه اما دیدنی‌اش در فیلم درخونگاه کاندیدای نقش مکمل شد. البته حضور تحسین برانگیز «ستاره پسیانی» هم در نقش یک زن افغان در فیلم «سرخپوست» از جمله نقش‌آفرینی‌هایی بود که تسلط او بر زبان و لهجه و میمیکش را نشان می‌داد و متاسفانه از دید و قضاوت داوران دور ماند و در کمال تعجب او را کاندیدای نقش مکمل نکرد. او امسال با سه فیلم «سرخپوست»، «تختی» و «جمشیدیه» در جشنواره حضور داشت البته در فیلم جمشیدیه بازی چندان قابل قبولی از خود ارائه نداد. اما باید در نظر داشت که هم پانته‌آ پناهی‌ها و هم هوتن شکیبا و هم ستاره پسیانی هر کدام سالهاست که بر صحنه تئاتر استخوان خرد کرده‌اند و حتا پیش از بازی در سینما هم برای اهالی تئاتر نامهایی معتبر و آشنا با پیشینه‌ای درخشان بوده‌اند. یکی از غافلگیری‌های امسال اما حضور «همایون غنی‌زاده» در جشنواره فیلم فجر بود؛ نامی که سالهاست به واسطه نمایش‌هایش در تئاتر، او را می‌شناسیم. نمایش‌هایی با طراحی صحنه‌های عجیب و غریب که همیشه مخالفان و موافقان خودش را داشته است. اما فیلم «مسخره باز» به کارگردانی او یک فیلم اکسپریمنتال بود که فرم تازه‌ای را به سینمای ایران معرفی کرد. فضای فانتزی و سورئال فیلم او، وامدار تئاترهایش بود و ادای دینی به همه آن خاطراتی که با جادوی سینما برایش رقم خورده بود. «مسخره باز» برای غنی‌زاده دو سیمرغ به همراه داشت. یکی سیمرغ بلورین بخش نگاه نو و دیگری سیمرغ بلورین هنر و تجربه. رفتار او در شب اختتامیه هم از حواشی جشنواره فیلم فجر سی و هفتم بود. او از دریافت سیمرغ اول سر باز زد و روی سن نیامد و وقتی سیمرغ دوم را گرفت و به روی سن آمد اعلام کرد سیمرغ اول را دوست نداشتم اما از این یکی خوشم آمد و می‌خواهمش! این هم از آن رفتارهایی بود که تا مدتها می‌توان من باب مزاح در محافل سینمایی از آن یاد کرد.