تجربه تولیدات سال های اخیر نشان می دهد که حضور هنرپیشگان غیرایرانی در تولیدات سینمایی ایران به رغم جذابیت، اگر توام با اصول و استانداردهای فیلمسازی نباشد، موید موفقیت فیلم و فیلمساز نخواهد بود.

پایگاه خبری تئاتر: سابقه حضورهنرپیشگان خارجی در فیلم های ایرانی پدیده ای جدید نیست و در سال های اخیر در تولیدات سایر کارگردانان نیز رخ داده است. به طوری که سابق بر این شاهد حضور هنرپیشگانی با ملیت های مختلف در فیلم های ایرانی ای تولید داخل و خارج از ایران بوده ایم. در جدیدترین نمونه در سریالی با نام «حوالی پاییز» که پاییز 97 از شبکه سوم سیما به نمایش درآمد، «آن ماری سلامه» خواننده پیشین عرب حضور داشت که پس از پخش سریال و دست به دست گشتن و بازنشر کلیپ های خوانندگی این خواننده لبنانی در فضای مجازی، بازخوردهای زیادی را برانگیخت. حضور «برنیس بژو» در فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی، «دارین حمزه» در فیلم «کتاب قانون» ساخته مازیار میری، «الیسا کاچر» در فیلم «استرداد» ساخته علی غفاری، «دیا میرزا» در فیلم «سلام بمبئی» ساخته قربان محمدپور، «کارول ویدوتی» در فیلم «من سالوادور نیستم» ساخته منوچهر هادی، «ژولیت بینوش» در فیلم «شیرین» به کارگردانی عباس کیارستمی، «لوریت حنینو» در فیلم «گام های شیدایی» به کارگردانی حمید بهمنی، «پاملا الکیک» در سریال «ساخت ایران 1» نمونه هایی از حضور هنرپیشگان خارجی در تولیدات ایرانی است. این هنرپیشگان همانطور که ذکر آن رفت از چهره هایی مطرح چون ژولیت بینوش تا هنرپیشگانی کمتر شناخته شده را در بر می گیرد و همچنین در کارهای کارگردانانی سرشناس چون کیارستمی و فرهادی تا کارگردانی مبتدی تر را شامل می شود. نکته جالب اما در این رویکرد استفاده و حضور زنان هنرپیشه نسبت به هنرپیشگان مرد خارجی در این نوع تولیدات است. که البته عمده ترین دلیل آن را می توان در خطوط قرمز استفاده از زنان ایرانی در چنین نقش هایی دید. رویکردی که جنسیت را فراتر از حرفه و قدرت بازیگری یک هنرمند هدف می گیرد. در فیلم جن زیبا که به تازگی به اکران عمومی در سینماها درآمده نیز از یک زن خارجی بازی گرفته شدهاست. زنی که در ایران و به ویژه برای دنبال کنندگان شبکه های ماهواره ای فارسی زبان نه تنها آشنا که هنرپیشه ای محبوب است. «نورگل یشیلچای» در نقش «دلارام» زنی که دچار بیماری و اختلالات روانی است در این فیلم به نقش آفرینی پرداخته است. یشیلچای (متولد 1976) در ایران به واسطه ی سریال «حریم سلطان» شناخته می شود. وی که بازیگری ترک با سابقه ای حدود 20 سال فعالیت در عرصه سینما و تلویزیون ترکیه است، برای اولین بار در فیلمی محصول مشترک ایران و ترکیه به بازی پرداخته است. زنی که جز زیبایی ظاهر و محبوبیت پیشینش در یک سریال تحریف شده تاریخی چیزی حضور وی را توجیه نمی کند. که البته به همین دلیل تبلیغ این فیلم در صداو سیما پخش نشد و به بنرهای خیابانی و تابلوهای مترو و فضای مجازی محدود ماند. البته به رغم بهره گیری از یک سلبریتی ترک، فیلم نتوانست آنچنان که تولیدکنندگانش انتظار داشتند موفق شود و بفروشد، و این نشان از عدم موفقیت فیلم با بهره گیری از صرف یک مولفه (یعنی هنرپیشه ای مشهور) دارد. فیلم در اصفهان فیلمبرداری شده و روایت زنی است که دچار اختلالاتی روانی است و در یک آسایشگاه روانی بستری. او در تلاش است تا با کمک یکی از نظافتچی تیمارستان (با بازی فرهاد اصلانی) که خود نیز سابق بر این در آن آسایشگاه بستری بوده است، فرزندش را ببیند. این فیلم که محصول مشترک ایران و ترکیه در سال 1396 است با سرمایه گذاری دو کشور انجام شده و کارگردان آن «بایرام فضلی» است. **پارادوکس ترس و زیبایی جن در ادبیات دینی و فرهنگ ایرانی جزو مقولاتی است که همواره ترس و ابهام را در دل خود دارد و کراهت ظاهری یکی از ویژگی هایی است که همواره در توصیف آن بکار رفته است. اما ترکیب جن و زیبایی و نمایندگی یک زن زیبا برای آن، به نوعی تلفیقی است از دو مفهوم متناقض نما. چهره ای زیبا و ظاهری فریبنده که پوششی است بر درونی متلاطم و شاید ترسناک زنی آشفته. زن زیبایی که حالات، رفتار، شخصیت و غیب و ظاهرشدن های بی اطلاع و شبح وارش او را به گونه ای ترسناک اما زیبا جلوه می دهد. چنانچه شخصیت مرد فیلم یدالله نیز عاشقش می شود. اختلال جنون روانی آنی، یکی از مباحث جذاب علم روانشناسی است که پتانسیل روایی بالایی را در تولیدات سینمایی دارد. نکته ای که فضلی به درستی دست روی آن گذاشته است و مانند بسیاری از ساخته های هالیوودی المان های بالقوه ای در میخکوب کردن، جلب نظر و توجه بیننده دارد. نکته ای که البته می توانست بسیار بیشتر و بهتر در این فیلم پرداخته شود. **معضلی به نام فیلمنامه به رغم انتقادات مکرر و تحلیل های بسیار زیاد منتقدان و صاحبنظران، یکی از مهمترین ایراداتی که به ویژه در سال های اخیر نسبت به ضعف مضمون فیلم های ایرانی یا همان فیلمنامه وجود دارد، همچنان یکی از مهمترین نقاط ضعف ساختاری در سینمای ایران است. فیلمنامه هایی که سرتاسر دچار ضعف و عدم توجه به درک و دریافت مخاطب هستند و دلزدگی و بعضا انزجار داخلی و همچنین عدم بازتاب و دیده شدن خارجی را به همراه دارند. جن زیبا هم از همین ضعف همیشگی در منتهی الیه خود رنج می برد. فیلمنامه ای که معلوم نیست برای چه و با چه رویکردی ساخته است، چه چیزی را قرار است بیان کند و در غایت به چه چیزی قرار است برسد. از نقاط مغفول در صنعت فیلم در ایران این است که حتی زمانی که فیلمی صرفا و نهایتا به منظور سرگرمی ساخته می شود هم لازم و ضروری است که قدرت درک و دریافت مخاطب نادیده گرفته نشده و استانداردهایی در آن ملحوظ باشد. نکته ای که بعضا، اصلا در بیان روایی و داستان و فیلمنامه درنظر گرفته نمی شود. جن زیبا دارای ابهامات بیشماری است. ابهاماتی که البته در انتها امید بیننده را برای روشن شدنشان به ناامیدی بدل می سازد چرا که نه فیلم و نه داستان هیچ اطلاعاتی از بابت این گره ها نمی دهند و مخاطب را سردرگم رها می سازند. مسائلی چون این که آیا دلارام از ابتدای زندگی لال بوده است یا پس از تجاوزی که به وی صورت گرفته و جنونی که پس از کشتن متجاوز بر وی مستولی گشته است قدرت تکلم خود را از دست داده، این که مشکل یدالله در بستری شدن او در تیمارستان چه بوده و چرا قرص هایش را نمی خورد و این که اصلا او چگونه در تیمارستانی کار می کند که قبلا در آن بستری بوده است و ... سوالات بی پاسخ این فیلم است.