بهزاد صدیقی که به تازگی نمایشنامهای از او به زبان ارمنی ترجمه شده میگوید: ترجمه ادبیات نمایشی ایران به زبانهای دیگر نیاز به بودجه و حمایت مالی نهادهای فرهنگی هنری کشور دارد. البته ناشران حرفهای دو کشور مبدأ و مقصد هم میتوانند نقش تأثیرگذاری در این زمینه داشته باشند.
پایگاه خبری تئاتر: در روزهای اخیر نمایشنامه «تلفن آن سوی خط» نوشته بهزاد صدیقی به همراه ۹ نمایشنامه دیگر از آثار نمایشنامهنویسان کشورمان در دومین کتاب نمایشنامههای معاصر ایرانی به زبان ارمنی در کشور ارمنستان ترجمه و منتشر شد. به این بهانه با بهزاد صدیقی (نمایشنامهنویس، کارگردان و پژوهشگر تئاتر) درباره این نمایشنامه، این ترجمه و فعالیتهای اخیر نمایشنامهنویسیاش، گفتوگویی انجام دادهایم که در ذیل میخوانید. این نمایشنامهنویس از سال ۱۳۸۶ تا سال ۱۳۹۶ در پنج دوره عضو هیئت مدیره کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر ایران بوده و به عنوان سخنگو، نایب رئیس و رئیس در این کانون فعال بوده است.
باخبر شدیم یکی از نمایشنامههای شما به نام «تلفن آن سوی خط» به زبان ارمنی منتشر شده. این کار چه زمانی و چگونه انجام شد؟
نمایشنامه تلفن «آن سوی خط» را در سال ۱۳۸۷ نوشتم که در سال ۱۳۸۹ توسط نشر افراز به همراه دو نمایشنامه دیگرم به نامهای «مارش پیروزی» و «تلفن بیموقع» منتشر شد. ترجمه این اثر برمیگردد به تفاهمنامهای بین دو کانون نویسندگان ارمنستان و کانون نمایشنامهنویسان ایران که در اوایل دهه ۹۰ یعنی همین دهه منعقد شد و یکی از بندهای مهم این تفاهمنامه برای ترجمه نمایشنامههای دو کشور از نمایشنامهنویسان معاصر بود. بر اساس تفاهمنامه این دو کانون در سال ۱۳۹۲ مقرر شده بود پس از انتشار جلد دوم آثار نمایشنامهنویسان ارمنستان به زبان فارسی که شامل ۱۲ نمایشنامه از ۱۲ نمایشنامهنویس ارمنی بود، ۱۲ نمایشنامه از آثار ۱۲ نمایشنامهنویس ایرانی به زبان ارمنی ترجمه و منتشر شود. این آثار چگونه برای ترجمه انتخاب شدند؟ انتخاب این آثار بر اساس فراخوانی که با توجه به شرایط ترجمه نمایشنامههای فارسی به زبان ارمنی توسط کانون نمایشنامهنویسان طراحی تنظیم و منتشر شده بود و سپس مورد ارزیابی سه داور و استاد نمایشنامهنویسی صورت گرفته بود، انجام شد و بر اساس داوری آنها طبق شرایط اعلام شده، از میان ۱۱ نمایشنامه ارسالی اعضای کانون نمایشنامهنویسان ایران، فقط دو اثر، شرایط ترجمه و انتشار به زبان ارمنی را توانستند به دست آورند و ۱۰ اثر دیگر نیز براساس همان شرایط اعلام شده توسط هیئت مدیره وقت این کانون برای ترجمه و انتشار به زبان ارمنی انتخاب شد و سپس به همراه دو نمایشنامه منتخب هیئت داوران برای کانون نویسندگان ارمنستان ارسال شد.
مضمون این نمایشنامه درباره چیست؟
نمایشنامه مضمونی اجتماعی دارد که در پسزمینه آن تأثیرات جنگ و مهاجرت هم دیده میشود. داستان آن درباره زنی آبادانی است که به دلیل شرایط بعد از جنگ ایران و عراق برای ادامه زندگی و کار به فرانسه مهاجرت میکند. این اثر همچون دو نمایشنامه دیگرم یعنی تلفن بیموقع و مارش پیروزی، تأثیرات جنگ را در بعد از زمان جنگ روی خانوادهها و به خصوص زنان ایرانی بازتاب میدهد.
در انتخاب این آثار چقدر به فرهنگ مقصد و چگونگی ارتباط مخاطبان کشور خارجی با تم و مضمون این آثار فکر شد؟
در انتخاب این آثار برای ترجمه سعی شده بود به مضامین جهانشمول و اجتماعی با فرهنگهای متنوع ایرانی توجه شود. به هر حال سعی شده بود آثار متنوعی در نظر گرفته شود.
مترجمان فارسی به ارمنی را شما انتخاب کردید؟
خیر؛ کانون نمایشنامهنویسان فقط بر اساس آن فراخوانی که اشاره کردم، آثار ادبیات نمایشی را انتخاب کرد. البته پنج اثر از آثار نمایشنامهنویسان پیشکسوت هم انتخاب شده بود؛ مثل نمایشنامههای «لبخند باشکوه آقای گیل» اکبر رادی، «چوب به دستهای ورزیل» غلامحسین ساعدی، «افرا» بهرام بیضایی و «مریم و مرداویج» بهزاد فراهانی اما متاسفانه گویا به دلیل طولانی بودن این آثار یا نداشتن زمان کافی برای ترجمه یا دلیل روشن دیگری که از آن بیاطلاعم، از این آثار بلند، فقط چوب به دستهای وَرَزیل ساعدی برای انتشار در این کتاب ترجمه شد.
مترجم این آثار یک نفر بود یا چند مترجم این ۱۰ نمایشنامه را به زبان ارمنی ترجمه کردند؟
مترجم این نمایشنامهها چند نفر بودند. ادوارد حقوردیان، گئورک آساتوریان، اما بگیجانیان، نونه هوهانسیان چهار مترجم این آثار از فارسی به ارمنی بودند. بر اساس تفاهمنامه، انتخاب مترجمان هم برعهده کانون نویسندگان ارمنستان بود. یعنی ما در انتخاب این مترجمان هیچ انتخابی نداشتیم. ادوارد حقوردیان از از مترجمان خبره در ارمنستان است. او ایرانیالاصل و ارمنی زبان است که سالهاست در ارمنستان اقامت دارد. گئورک آساتوریان استاد دانشگاه و از مترجمان با تجربه است. اما بگیجانیان و نونه هوهانسیان نیز از مترجمان کاربلد هستند.
برای ترجمه و انتشار این آثار به زبان ارمنی از نویسندگان یا صاحبان آثار مجوزی هم گرفته بودید؟
بله، با وجود اینکه هر نمایشنامهنویسی معمولا از ترجمه نمایشنامه خود به هر زبان خارجی خوشحال میشود، با این حال این مجوزها گرفته شد. بعد از انتخاب این آثار برای ترجمه و انتشار به زبان ارمنی، از نویسندگان یا صاحبان آثار به صورت مکتوب مجوز گرفته بودیم تا در آینده مشکل حقوقی پیدا نکند.
پیش از این هم آثاری از ادبیات نمایشی ایران به زبان ارمنی منتشر شده بود؟
بله قبلا هم، چنین کاری انجام شده بود. بر اساس همان تفاهمنامهای که اشاره کردم، ۱۰ نمایشنامه دیگر از آثار ادبیات نمایشی معاصر ایران منتشر شده بود. در آن کتاب نمایشنامههایی که طی شش دوره، جایزه انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی ایران را به دست آورده بودند، ترجمه شده بود. از جمله آثاری از محمد چرمشیر، محمد امیریاراحمدی، علیرضا نادری، نغمه ثمینی، هاله مشتاقینیا، سلما سلامتی، محمود ناظری و ... . قبل از آن هم به صورت فردی آندارانیک خچومیان و ادوارد حقوردیان آثاری از غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، فرهاد ناظرزاده کرمانی، چیستا یثربی، رحمت امینی، حسن باستانی و ... را به زبان ارمنی ترجمه کرده بودند که در فصلنامه دراماتورگیای ارمنستان منتشر شده بود. در ترجمه و انتشار این دسته از آثار، کانون نمایشنامهنویسان هیچ نقش یا دخالتی نداشت و بیشتر بر اساس علایق فردی مترجمان انجام شده بود.
ترجمه و انتشار نمایشنامهای ایرانی به زبان ارمنی اقدام خوبی است. اما چرا کانون نمایشنامهنویسان ایران یا هر نهاد دیگر مرتبط، برای ترجمه ادبیات نمایشی ایران به زبانهای دیگر اقدام نمیکند؟
اتفاقا کانون نمایشنامهنویسان برای ترجمه و انتشار آثار ادبیات نمایشی ایران به زبانهای دیگر هم فکر و اقدام هم کرده است. حتا قبل از ارتباط با کانون نویسندگان ارمنستان، در آغاز نیمه دوم دهه هشتاد با کانون نمایشنامهنویسان انگلستان هم رایزنی و نامهنگاری کرده بود و برای شروع هم پنج نمایشنامه بین دو کانون دو کشور برای ترجمه و نمایشنامهخوانی انتخاب و ترجمه شد، اما به دلایلی متوقف شد. با کشورهای همسایه خودمان مثل ترکیه و امارات هم رایزنی صورت گرفت اما این اقدام به دلیل گرفتاریهای کانونهای صنفی و هنری آنها به نتیجهای نرسید؛ اگر چه با کانون نمایشنامهنویسان ترکیه هم تفاهمنامهای امضا شد اما این هم به ترجمه و انتشار ادبیات نمایشی دو کشور منتج نشد.
مشکلات و موانع سر راه این اقدامات چه بود؟
بخشی از مشکلات چنین اقداماتی به شرایط سیاسی دو کشور مبدأ و مقصد برمیگردد. بخش عمده دیگر مربوط به مسائل بودجه و مالی است. مسائل بوروکراسی اداری هم مثل همیشه جای خود را دارد که هم زمانبر است هم نیاز به هماهنگی با نهادهای دولتی مربوط به امور فرهنگی دارد. البته با سه کشوری که گفتم هیچ مشکل سیاسی سر راه نبود، بلکه مسئله بودجه و حمایت نهادهای فرهنگی دولتی و مشکلات صنفی کشور مقصد مانع ادامه همکاری شد. به نظرم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در رأس آن مرکز هنرهای نمایشی، معاونت فرهنگی و سازمان ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد میتوانند برای چنین اقدامی، بودجه لازم و مشخصی را به صورت سالانه به این کار اختصاص دهند تا ادبیات نمایشی و تئاتر ایران از طریق ترجمه و انتشار و اجرا به کشورهای دنیا شناسانده و معرفی شود. با این همه امیدوارم کانون نمایشنامهنویسان ایران با افزایش بودجه خانه تئاتر و مساعدت و حمایت هیئت مدیره فعلی خانه تئاتر، بتواند این اقدام خود را با کشورهای دیگر ادامه دهد. در هر صورت ترجمه ادبیات نمایشی ایران به زبانهای دیگر نیاز به بودجه و حمایت مالی نهادهای فرهنگی هنری کشور دارد. البته ناشران حرفهای دو کشور مبدأ و مقصد هم میتوانند نقش تأثیرگذاری در این زمینه داشته باشند.
کتاب نمایشنامههای معاصر ایرانی توسط چه ناشری و چه سالی در ارمنستان منتشر شد؟
این کتاب توسط انتشارات کانون نویسندگان ارمنستان با حمایت وزارت فرهنگ ارمنستان در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.
چرا با تأخیر به دست شما رسید؟
راستش به طور دقیق نمیدانم؛ ولی یکی از دلایل مهم آن گویا این بوده که کتابها مستقیم از طریق کانون نویسندگان ارمنستان به کانون نمایشنامهنویسان ایران نرسیده بلکه از طریق رایزنی فرهنگی ایران و سازمان ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد به ایران ارسال شد. ظاهرا چندین ماه هم در سازمان ارتباطات معطل مانده بود. به هر حال در آخرین روزهای اسفند سال ۹۷ این کتاب به دستمان رسید. مهم این است که این اقدام در دو سال گذشته انجام شده و امیدوارم این ترجمهها در کشور ارمنستان منتج به اجرای آثار ادبیات نمایشی ایران شود. چون هدف این است که از طریق ترجمه و اجرا، ادبیات نمایشی دو کشور به تئاتر و مخاطبان یکدیگر شناسانده و معرفی شود.
آیا بر اساس تفاهمنامهای که اشاره کردید آثار ادبیات نمایشی ارمنی هم به فارسی انجام شده بود؟
بله براساس همان تفاهمنامه در سال ۱۳۹۳، ۱۲ نمایشنامه به انتخاب کانون نویسندگان ارمنستان برای کانون نمایشنامهنویسان ایران ارسال شد که همزمان با برگزاری دومین همایش نمایشنامهنویسان ارمنستان در تهران توسط کانون نمایشنامهنویسان ایران به دبیری اینجانب در سال ۱۳۹۴ کتاب نمایشنامههای معاصر ارمنی توسط آندرانیک خچومیان به زبان فارسی ترجمه و با حمایت مرکز هنرهای نمایشی و مساعدت انتشارات نمایش منتشر شده بود. البته پیش از این اقدام هم مترجم فرهیخته و دوست گرامی، جناب آندارانیک خچومیان، بر اساس ارتباطات فرهنگی و شخصی خود بیش از بیست نمایشنامه ارمنی را به زبان فارسی ترجمه کرده بود که با همراهی ناشران دیگر کشورمان مثل نشر افراز منتشر شده بود.
در کتاب نمایشنامههای معاصر ایرانی به غیر از نمایشنامه تلفن آن سوی خط از نوشتههای شما، از آثار کدامیک از نمایشنامهنویسان دیگر کشورمان منتشر شده و کدام مترجم ارمنی کدامیک از نمایشنامههای ایرانی را ترجمه کرده است؟
نمایشنامههایی که به ترتیب در این کتاب توسط مترجمان ارمنی ترجمه و توسط انتشارات کانون نویسندگان ارمنستان منتشر شده عبارتند از: «خرمگس» نوشته علی عابدی با ترجمه گئورک آساتوریان، «وازریک مرده است» نوشته صحرا رمضانیان، «زمستان ۶۶» نوشته محمد یعقوبی، دو نمایشنامه «نمایش برای تو» و «ساعت بمباران» نوشته محمد رحمانیان هر چهار اثر با ترجمه نونه هوهانسیان، «شکسپیر عشق ۲۰۰۱» نوشته میلاد اکبرنژاد با ترجمه اما بگیجانیان، «اتاق رویا» نوشته افروز فروزند، «تلفن آن سوی خط» نوشته بهزاد صدیقی، «چوب به دستهای ورزیل» نوشته غلامحسین ساعدی و «دیوار» نوشته شهرام کرمی هر چهار اثر با ترجمه ادوارد حقوردیان.
بعد از انتشار نمایشنامههای آتمن چرا نمایشنامه دیگری از شما منتشر نشده است؟
اتفاقا دو نمایشنامه را در دست چاپ و انتشار دارم. یکی نمایشنامه «سوسمار» است که آخرین مراحل بازنویسیاش را انجام میدهم و دیگری نمایشنامه «به پرندگان شلیک نکنیم» که نمایشنامهای برای مخاطب کودک و نوجوان است اما ترجیح میدهم پس از انتشار درباره آنها صحبت کنم. دو نمایشنامه دیگر را هم در دست نگارش دارم که هر دو مضمونی اجتماعی دارند. اما معمولا برای چاپ وسواس زیادی دارم. هم بازنویسی چندباره نمایشنامههایم برایم مهم است و هم اجرای یا نمایشنامهخوانی آنها. چاپ دوم نمایشنامه آتمن هم توسط ناشر دیگری در دست اقدام است.
قصد اجرای آتمن و سوسمار را ندارید؟
چرا اتفاقا با تهیهکنندهای رایزنی کردهام. انشاالله اگر به توافق نهایی برسیم و سالن اجرای موردنظرمان را قطعی کنیم، قصد دارم حداقل یکی از آنها را در سال ۹۸ اجرا کنم. اگر چه میدانید که با وجود سالنهای متعدد، اجرای تئاتر به دلایل مختلف هر سال سختتر شده و مشکلاتی از قبیل تبلیغات، جذب مخاطب و نمایشهای عامهپسند و ... مشکلات زیادی را برای کارگردانها، تئاتر حرفهای و جدی فراهم آورده است. همچنین میخواهم از دوستانم در هیئت مدیرههای متعدد کانون نمایشنامهنویسان ایران، به خصوص از محمد امیریاراحمدی به عنوان رئیس کانون که نخستین فعالیت بینالملل کانون نمایشنامهنویسان ایران و خانه تئاتر با پیشنهاد و مدیریت او در این بخش فعال شده و صورت گرفته بود و همچنین از آندارانیک خچومیان به عنوان عضو هیئت مدیره وقت کانون و نماینده کانون برای ترجمه و نمایشنامهخوانی آثار ادبیات نمایشی ایران و ارمنستان سپاسگزاری کنم. امیدوارم ادبیات نمایشی ایران از طریق ترجمه، انتشار و اجرا با همراهی هنرمندان و مدیران فرهنگی در جهان بیش از پیش اعتلا بیابد.
https://teater.ir/news/18889