رضا گوران در نشست رسانه ای نمایش «مرداب روی بام» با اشاره به اینکه دوری از تئاتر به دلیل شرایط نامساعد است نه قهر از این حرفه عنوان کرد به اقتباس از نمایشنامه‌های اسپانیایی علاقمند است چون در عین نزدیکی فرهنگ این کشور به ایران این آثار به وی اجازه استفاده از شکل و فرم دلخواهش را می دهند.

پایگاه خبری تئاتر: نشست رسانه ای نمایش «مرداب روی بام» عصر دیرور شنبه 23 فروردین ماه با حضور کارگردان و دیگر عوامل نمایش در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.

در این نشست رسانه ای علاوه بر رضا گوران کارگردان نمایش، پانته آ پناهی ها، بهناز جعفری، ندا مقصودی، دایانا فتحی و بیتا معیریان بازیگران نمایش، گلناز گلشن طراح لباس و آرش گوران آهنگساز اثر حضور داشتند.

گوران در ابتدای این جلسه درباره بازگشت به نمایش‌های پیشینش و روی آوردن دوباره به اقتباس از آثار لورکا توضیح داد: این نمایش نیز در راستای اقتباس‌های قبلی ما مثل «یرما»، «ابرهای پشت حنجره» و ... است که البته تلاش کردیم در شکل و محتوا به یک تجربه جدید برسیم. در تجربیاتی که با دو نمایش «هملت» و «جاده مارپیچ» داشتم تلاش کردم بیشتر از خودم عبور کنم و به تجربیات تازه ای دست پیدا کنم.

وی ادامه داد: نمایش «هملت» را دوست دارم چون افق دید تازه ای را جلو من باز کرد. در نهایت معتقدم اگر شما بخواهید سیکلی را مدام تکرار کنید اتفاق خوبی رخ نمی دهد. در «هملت» ما به تجرید و انتزاع نزدیک بودیم که این تجربه اثر را شخصی تر می کرد. اصولا من نیاز دارم مدام فضاهای مختلف را تجربه کنم. در این سه اقتباسی هم که از آثار لورکا داشتم شاید مولفه های مشترکی وجود داشته باشد اما ترجیح دادم فضاهای مختلفی را به کار وارد کنم.

این کارگردان تئاتر متذکر شد: چیزی که در زندگی لورکا برایم جذاب است بیشتر شعرها و دنیایی است که او در آن زندگی می کرد. از زمان نمایش «یرما» تحقیقات زیادی روی شخصیت لورکا داشته ام و حتی برای نگارش «اسب های پشت حنجره» سفری هم به اسپانیا کردم. مرز بین سوررئالیسم و جامعه معاصر در آثار لورکا احساس می شود چون او دغدغه عمیقی نسبت به زمان معاصرش دارد و سعی می کند این دغدغه را در شعرهایش نیز به نمایش بگذارد.

کارگردان نمایش«یرما» متذکر شد: او همانطور که زندگی کرده نوشته است و مرگش هم مثل نمایشنامه «ماریانا پینه دا» بدون دلیل صورت گرفت. از دلایل دیگری که لورکا را برای اقتباس انتخاب می کنم این است که نمایشنامه نویسان اسپانیایی به ما خیلی نزدیک هستند و بدون اینکه بخواهیم تجربیات مشترکی با هم داشته باشیم اما ریشه های فرهنگی زیادی بین ما وجود دارد.

گوران درباره علاقه اش به اقتباس گفت: اگر بخواهم متن اورجینالی بنویسم به احتمال زیاد اجازه اجرا پیدا نمی کند چون نمی توانم نسبت به اتفاقات و شرایط پیرامونم بی تفاوت باشم البته علاقه خودم هم بیشتر به اقتباس است چون به من اجازه می دهد به دنبال شکل اثر هم بروم.

در ادامه آرش گوران آهنگساز نمایش درباره موسیقی اثر توضیح داد: در این نمایش نوازنده ویولون در لحظه هایی با رزیتا یکی نمی شود چون موسیقی یک نمود بیرونی از شخصیت رزیتا است و ما صدای درون رزیتا را نمی شنویم. تم هایی هم که برای ویولون انتخاب شده است از آوازهایی گرفته شده که شخصیتها در طول اثر می خوانند.

گلناز گلشن طراح لباس نمایش نیز درباره شیوه کاری اش در این اثر توضیح داد: ازحدود 8 ماه قبل با رضا گوران درباره لباس‌های کار صحبت می کردم. ما می خواستیم دنیایی بین لباس‌های اسپانیایی و ایرانی خلق کنیم. کار کردن با رضا گوران به عنوان طراح لباس به شدت لذت بخش است چون او ذائقه و سلیقه بسیار خوبی دارد.

وی درباره طراحی لباس شخصیت آینه در نمایش گفت: طراحی لباس شخصیت آینه از روی عمد به این شکل انجام شد و قرار نبود که از المانهای براق و تکه های آینه در آن استفاده کنیم. تصمیم گرفتیم مخاطب در طول اجرا متوجه هدف ما شود و از رنگ جیوه ای پشت آینه برای لباس وی استفاده کردیم تا وارد مستقیم‌گویی نشویم.

پانته‌آ پناهی‌ها نیز درباره حضور در این نمایش توضیح داد: حدود دو سال بود که به دلایل مختلف همکاری من و گوران فراهم نمی‌شود تا در نهایت در بازنویسی مجددی که گوران روی نمایشنامه اصلی داشت من نقش عمه را در این کار پذیرفتم. من پیش از این هم کارهای دیالوگ محور و غیر فیزیکال داشته ام البته علاقه شخصی ام به تئاتر فیزیکال است اما ترجیح می دهم در نمایشی بازی کنم که ترکیبی از دیالوگ و فیزیک بدنی باشد.

بهناز جعفری یکی دیگر از بازیگران نمایش درباره حضور در این کار گفت: بازی در این نمایش جزو اتفاقات خوب و دوست داشتنی زندگی من است و چندین ماه است که درگیر این کار هستم. تجربه کار با رضا گوران لذت بخش است او دست و بال بازیگر را می بندد. من معمولا تلاش می کنم نقش ها را جلا بدهم و به اصطلاح بچلانم اما در کار با گوران هرچقدر هم که تلاش کنم نمی توانم از خودم کاملا راضی باشم.

وی افزود: در کار با گوران باید ظریف و مینیاتوری روی نقش کار کرد. بازیگر نقش های او باید با مدارا و وسواس داشته هایش را خرج کند و جزئیات زیادی را در طراحی نقشش مد نظر قرار دهد.

ندا مقصودی نیز درباره کار با گوران توضیح داد: گوران به بازیگر اهمیت زیادی می دهد اما کار کردن با او به شدت سخت است چون او هیچ وقت راضی نمی شود. شخصیت آینه در این نمایش به غیر از اینکه نشان دهنده درونیات شخصیتها است خودش نیز یک شخصیت مستقل دارد.

بیتا معیریان و دایانا فتحی دیگر بازیگران نمایش نیز با اشاره به تجربه حضور در این نمایش از همکاری با این گروه نمایشی ابراز خرسندی کردند.

در بخش دیگری از این نشست رسانه ای گوران درباره شایعه خداحافظی اش از کارگردانی تئاتر گفت: در طول چند سال گذشته من به خاطر بسیاری از موارد از جمله نظم و انضباط حاکم در تماشاخانه ایرانشهر، در این مجموعه فرهنگی روی صحنه بردم و شاید اگر ایرانشهر نبود از دو سال پیش تئاتر را کنار می گذاشتم. فکر می کنم وارد روزهایی از تئاتر می شویم که کارهای تجربی و کارهایی که احتیاج به تمرین دارند، دوره شان در حال تمام شدن است چرا که دیدگاه کلی ما به تئاتر در حال تجاری شدن است.

گوران ادامه داد: ما در این کار دوبار کاملا طراحی صحنه را تغییر دادیم. من می توانم از شرایط و زمان خود بگذرم اما از گروه نمایشی نمی توانم. این گروه افراد وفاداری هستند اما من با این شیوه نمی توانم با این افراد کار کنم چرا که به دلیل شدت استرس گروه اجرایی اجازه لذت آرتیستیک از خلق اثرش را نمی بیند، بنابراین من همیشه در آخرین اجرایم لذت کار را می برم. وجود فشار برای تمامی گروه های نمایشی خطرناک است زیرا از جستجوهای آرتیستیک دور می شوند.

وی افزود: اینکه در طول تمرین افراد مجبور هستند با خیلی از موارد کنار بیایند، جالب نیست و من خیلی شریف تئاتر کار کرده ام و سعی می کنم اثری را خلق کنم که جدا از جنبه های زیبایی شناسانه دارای شرافت باشد. اگر فشارهای موجود روی گروه های تئاتر ادامه دار باشد این اثر از آخرین کارهایم است چرا که من نمی توانم شکل دیگری کار کنم که کم هزینه تر و مردم فریب تر باشد. من هنوز به تئاتر و اصالت آن اعتقاد دارم.

وی در پایان صحبتهایش متذکر شد: در دوره ای هستم که ذات اتفاق برایم از هرچیزی مهمتر است چون دوره هایی مثل شهرت و جاه طلبی را که قبلا به آنها علاقمند بودم پیش از این تجربه کرده ام. کارگردانان دهه 80 به قدری برای تئاتر زحمت کشیدند که این دوری از تئاتر به معنای قهر کردن و یا خداحافظی آنها از تئاتر نیست.