پایگاه خبری تئاتر: ارتباط تنگاتنگ فلسفه و تئاتر از دیرباز، محلِ طرح مضامینی بوده است، که هیچکدام بی حضور دیگری، قابل معناسازی تکمیلی نیست. چه تبلور دیده شدنِ فلسفه بر صحنه و چه تئاتری که میتواند ادراک فلسفی را از لایههای تاریک و پیچیدهاش به منصهء ظهور برساند. و تفکرات و شناسایی فیلسوفانه را از سطح نظری و تجربی معمول فراتر ببرد و با جستوجوی حقیقت به مثابهی فرآیند تجلی درگیر کند. از افلاطون و ارسطو تا بسیاری از فیلسوفان معاصر، دربارهی تئاتر نظریههای بسیاری دادهاند و بیش از پیش سبب پیوند و ترکیب این دو حوزه باهم شدهاند. ترکیبی که برمحوریت اندیشه وتعمق معنادار، فراتراز وجه تماشاکردن و کمدی صرف بر صحنه است.. والتر بنیامین، یکی از فیلسوفانیست که ازچند جهت دراین عرصه قابل شناسایی و طرحست. چه آنکه او پژوهشهای بسیاری در باب هنر و تئاتر اپیک داشته و چه از جهت دوستی نزدیکش با برشت یکی از تاثیرگذارترین نمایشنامهنویسان وکارگردان معاصر و بحثهایشان پیرامون تئاتر و وقفه و چه از جهت فرجام تلخ او در گریز از مرز از اسارت نازیهای اشغالگر و طرح وجه سیاسی هنر و تاریخ .. تاریخی که بنیامین، در طول عمر فلسفی خود بسیار به آن پرداخت و بحثهای متعددی درباره آن گشود و حتی پیشزمینهی تولیدات فکری و نظریههای بعدی دیگر فیلسوفان، دراین راستا شد.
"فرشتهی تاریخ" نیز نمایشی است که ازچند جهت مورد بحث و بررسیست. چه از لحاظ محتوایش دربارهی والتر بنیامین و برشت وچه فرم روایی و اپیکش که صحنهی تجربی و آموزشیست برای علاقمندان تئاتر و چه انسجام جذاب و کارکردی به صحنه بردن فلسفه و ضرورت تطابق اجرا و مسئلهی روز جامعه و امرسیاسی. داستان در آخرین شب زندگی بنیامین در زندان مرزی پیرنه میگذرد که قرارست صبح همان روز تحویل گشتاپو شود. در رفت و آمدهایی با شکست زمان در حافظهی ذهنی بنیامین با ارجاع به گذشته و دیدارهایش با سه شخصیت مهم و حضور پررنگ و پر وقفهی همسرایان مضامینی طرح میشود که بر سه بخش از زندگی والتر بنیامین تمرکز کرده است . وجه کاری و فلسفی و سیاسی او در گفتگو با دکتر/کلنل اوتو استاددانشگاه برلین و رئیس گشتاپو در فرانسه ؛ وجه دوستی و تئاتریاش با برشت، و وجه احساسی و خصوصیاش با آسیه لاسیس ..که هرکدام بازنمایی از بنیامینیست که در صبح همان روز و قبل از تحویل به گشتاپو، تصمیم به خودکشی میگیرد.
در هربخش چه متن واجرا، رضایی راد، نکتهمند، ظرفیتهایی برای تفکر و واکاوی بنیامین به مخاطب ارائه میدهد تا درعین وجه تئاتریکالیتهی اجرا، مفاهیم متعددی را نیز عرضه کند. و بخصوص در نگاهی نقادانه در لایههای پنهان تئاتراپیک نسبت به تئاتر درام مدرن نیز طرحی داشته باشد درام مدرنی که به زعم جرج لوکاچ درام بورژوازیست چرا که برای طرح مناسبات طبقهی بورژوا شکل گرفته و به بیان الگوهای فکری و عاطفی آن طبقه میپردازد و نه تنها احساسات تماشاگر را بغایت اغراق آمیز درگیر میکند بلکه مسیر ارائه ایدئولوژیهایی را نیزهموار میکند که خاص طبقهی سرمایهدار و حاکمیتست. نقد تئاتر درام نیز در صحنهی گفتگوی بنیامین با برشت با همین مضمون نیز مطرح میشود برای بارگشایی اجرای فرشتهی تاریخ که از طرح پوستر تا متن پیش میرود بیش از هرچیز از نقاشی پل کله آغاز میشود ، نقاشی که بنیامین با زحمت، هزینهی هزار فرانکی آن را تهیه و خریداریاش میکند، به اتاقش میآویزد، و در تز نهم رسالهی تاریخ خود، دربارهی آن مینویسد: «در یکی ازنقاشیهای کله، فرشتهی نووس، در عین خیره شدن به چیزی، گویی در کوشش دورشدن از آن است .» و ادامه می دهد:«صورتش رو به گذشته دارد. ما فقط زنجیرهای از حوادث را میبینیم، و او فاجعهای را میبیند که ویرانی پس از ویرانی به بار آورده است.»*
شاید همین پیش طرحیست که نمایش برآن استوارست و اینبار فرشتهی تاریخ، خود بنیامینست که در شامگاهی واپسین، بر بلندی پیرنه رو به گذشته، حوادث را نقل میکند و در فرجام نهایی، ویرانی قطعهی نهایی این زنجیره است. و او خود تبدیل به ژستی تاریخی میشود که در وقفهای، پیش و پس از فرجام، یعنی همان کارکرد وفقه که مکثی بین دو زمان قبل و پس از آن ست، همچون سقراط، نقطهی تغییر تراژیک تاریخیست که نمیتواند هیچگاه از قربانیانش بپرهیزد و تهی شود. بهمین دلیل درتمام طول متن، بارها از سقراط و ژست وعمل نوشیدن جام شوکران او سخن بهمیان میآید. بنیامین ژستی در میانهی تاریخست . تاریخی که از سویی برملاکنندهی فجایع عقاید فاشیستیست که دست به قتل و حذف روشنفکران مخالفش میزند و خرد و نخبهگری را ولو تنها به دلیل پایبندیهای عقیدتی و مذهبی، به کام مرگ میکشاند و ایدئولوژی برتر را نه از راه گفتمان و عقلانیت بلکه از منظر قدرت و سرکوبگری خشونتطلب، مسلط میکند. این بحث در گفتگویش با کلنل اوتو مرور میشود. بنابراین آنچه در "فرشته تاریخ" بر صحنه میآید، وامداری از تئاتراپیک است که ژست،کاربست عملی آن وحاصل وقفهست و نه برای سرگرمی بلکه حتی آن وجه سرگرمی تئاتر را به چالش می اندازد. چرا که این بخش را دستخوش تاثیرات اجتماعی و نظام سرمایهداری میداند که تماشاگر را در وجهی دروغین از صحنه چنان به اسارت میگیرد که چیزی جز دلخواه او را دریافت نکند. اما در تئاتر اپیک و وجود و حضور وقفهها، امکان مکث و بیگانهسازی ایجاد میشود که تماشاگر را بافاصله از آمیختگی مطلق با بازیگران و صحنه، به درک عمیقتر آنچه پیش روی او شکل گرفته است، نگاه دارد. این تسری نگاهی نقادانه را نیز ایجاد میکند که حتی کاراکترهای حاضر بر صحنه موشکافی شوند. و دریافتها نه براساس احساسات گذرا و مسخ کننده، بلکه با عقلانیت و منطقی باشد که ماندگار و اثرگذار باشد درگفتگوی برشت و بنیامین در متن و برصحنه نیز چنین تعابیری طرح میشود. تئاتر دراماتیک تداعی نظام مسلط و بورژوازیست که اگر هیچ وقفهای نداشته باشد، مخاطبش را میبلعد، و درخود غرق میکند، اما تئاتر اپیک همانند نیرویی مقاوم در برابر رمانتیتیسم با ایجاد وقفه، و سکون در حرکت و دوباره باز حرکت، صیرورتی را ایجاد میکند که توانایی برهم زدن روند تخدیر نمایش را دارد.
به همین منظور رضایی راد، در جایجای متنش، وقفههای بسیاری را طرحریزی میکند تا هرکدام چه حضور شخصیتهای کلیدی و رفت و آمدهای زمانی و چه همسرایان، چیزی را نقل کند که بخش مهمی از شخصیت بنیامینست؛ گفتگوی بنیامین با آسیه لاسیس اگرچه فاقد اشارات معتبر و حیاتی زندگی خصوصی این دو و بخش مهمی از جنبهی زندگی بنیامینست وتنها بهیک گفتگوی نیمه عاشقانه تقلیل یافتهاست اما درعینحال وقفهی زمانی در تغییرات ایدئولوژیکی بنیامین در دو قطب مارکسیسم و الهیات و به اشارهی آدورنو،"سکولارکردن الهیات بهمنظور نجات آن"ست. که بنیامین کوشید، بدین گونه مشروعیت دیگری به الهیات ببخشد. و البته به شکل الهیات واژگون، در پردهی آخر وحضور عروسک وکوتوله به آن اشاره میشود. "فرشته تاریخ" قرار نیست، دلسوزی و ترحمی برای فیلسوفی که در فاجعهی جنگ و مصائب آن، خودکشی میکند و از دست میرود، از تماشاگر کسب کند. بلکه با وجود وقفهها و بازیهای اگرچه ژستیک و نه تقلیدی،به ویژه در تراژدیترین صحنهی نمایش، یعنی خودکشی سقراطگونش، حداقلترین همذاتپنداری را برای مخاطب ایجادکند. تا قادرباشد پیوندهای فکری و تاثیرگذاری اندیشه محور را شکل دهد. و بابخشی از وی آشنا کند که "امروز" بکارش بیاید. امروزی که درآمیخته با امرسیاسی وحضور کنشمند در جامعهایست که اگر سازشگری و مصالحه روال شود، وضعیت اضطراری خود قاعده میشود. اگرچه با تمام توفیقاتی که متن در بیان جوانب متعددی از بنیامین، تزهای تاریخی او و دیگر اندیشههایش برمیآید و با وجود زمان طولانی 180 دقیقهای اجرا، از قلمافتادن بخشهای مهمی از نظریههای او در موضوع نقد، زبان، رسالت مترجم و مولف، و زندگی زناشویی و اقدامات زیادی که همسرسابقش برای گرفتن ویزا و خروج بنیامین از فرانسه دارد، قابل اغماضست.
اجرای "فرشتهی تاریخ" با تمام کم وکاستیهایی که ممکنست داشته باشد، قابل توجه و تقدیرست. بازی درخشان میلاد رحیمی، بنیامین را به تمامی به صحنه میآورد، رضا بهبودی و میلاد شجره مانند همیشه اثرگذار و موفقند، و واضحترین نقطهضعف بخش بازیگری، باران کوثری، در انتخاب نقش آسیه لاسیس با آن پیشینهی تاثیرگذارش در زندگی بنیامینست که نچسب و نامتناسب در انتقال رابطهی آندو است. پارتنر هم نقشش گیراتر و موفقترست. طراحی دکور با طنابهای آویزان در دورتادور صحنه که کارکردی مفید دارد، استفاده از پروجکشن و تصاویر مستند، وحضور شاخص تصویر تابلوی پل کله، "فرشتهی نووس" همچون ژستی برتر در صحنه، میزانس های طراحی شده، مجموعهای حرفهای را رقم میزند که نه تنها جذابیتهای نمایشی را دارد بلکه کلاسی آموزشی برای علاقمندان به هنر تئاترست. "فرشتهی تاریخ" نه تنها تئاتری اپیک، بلکه وقفهایست بر روال تجاری و گیشهای تئاتر امروز که روایتِ ضدتئاتر بورژوازیست. تئاتری که میخواهد اندیشهی مخاطب را در مصاف با طرح فلسفه و هنر، به جدالی برای کسب آگاهی و دعوت به رستگاری برای بازنگری به گذشته و تاریخ، و درک امروز وحال کند. منابع : فهم برشت/ والتر بنیامین/ نیما عیسی پور و دیگران درباره زبان و تاریخ / والتر بنیامین/ مرادفرهادپور.امید مهرگان بوطیقای صحنه/ علی تدین به صحنه بردن تئاتر / کراسنر. سالتز / نریمان افشاری فرشتهء تاریخ / محمد رضایی راد مقالهی جیسن فارگو/ عاطفه اولیایی
نویسنده: نیلوفر ثانی