در پی انتشار نوشتاری از محمد اطبایی درباره‌ی جوایز جشنواره‌های جهانی و جایزه‌ جشنواره شانگهای در ایسنا،کامیار محسنین متن جوابیه‌ای را در پاسخ به این اظهارات در اختیار خبرآنلاین گذاشت و کتایون شهابی پخش‌کننده بین‌المللی سینمای ایران جوابیه‌ای منتشر کرد

پایگاه خبری تئاتر: متن جوابیه‌ کتایون شهابی که سابقه‌ی داوری جشنواره‌ فیلم کن را هم دارد به شرح ذیل است: «همکار عزیز، جناب آقای محسنین، سلام. از خواندن پاسخ شما به آقای اطبایی در خصوص خبر موفقیت فیلم «قصر شیرین» آقای میرکریمی در جشنواره شانگهای بسیار متأثر شدم و وظیفه خود دانستم خلاف منش متداول خود به آن واکنش نشان دهم.

متأسفانه سوء تفاهمی برای شما پیش آمده است و مطالب ایشان را به شخص خود گرفته و موضوع را کاملا شخصی کرده­ اید. منظور ایشان از همه این مطالب طرح این پرسش ساده بود که آیا اگر فیلم «قصر شیرین» را فستیوال‌­های کن، ونیز، برلین و یا تورنتو می­‌خواستند، آیا شما باز هم فیلم را به جشنواره شانگهای می­‌دادید؟ پاسخ مسلماً «خیر» است. اگر شما فیلم مذکور را به این جشنواره‌ها ندادید که از شما و همکارانتان که سالهاست در این عرصه فعالیت می‌­کنید بعید به نظر می رسد، اشتباه نابخشودنی مرتکب شده­ اید؛ پس فیلم را به این جشنواره ها عرضه کرده و پاسخ منفی گرفته اید و برآورد و تحلیل شما این بوده است که این فیلم می تواند با اولین نمایش بین‌­المللی خود در جشنواره شانگهای به موفقیت چشمگیر برسد،با توجه به این که فیلم­هایی در بخش مسابقه به نمایش در می‌­آیند که آنها نیز اقبالی نزد جشنواره‌­های ذکرشده نداشته‌­اند و فیلم مذکور با توجه به سطح خوب آن حتما موفقیت‌های چشمگیری را نصیب خود خواهد کرد. تحلیل درستی هم بوده است.در صورتی که از متن خبری که داده بودید چنین برداشت می­‌شد که چون جشنواره شانگهای بسیار مهم و حتی مهم­‌تر از جشنواره­‌های غربی است که با سینمای ایران قهر کرده ­اند، شما تصمیم گرفته­ اید که این فیلم را در شانگهای نمایش دهید.

در صورتی که جشنواره‌­های غربی با سینمای ایران قهر نیستند؛علت اصلی آن است که فیلم­‌های ایرانی از قافله فیلم­هایی در سطح جشنواره­‌های مهم دنیا همچون کن، ونیز، برلین،... جا مانده‌­اند، چرا که بستری مناسب برای فیلم­سازان توانمندمان مانند خانم رخشان بنی اعتماد -که با فیلم «قصه‌­ها» از بخش مسابقه جشنواره ونیز سال 2014 جایزه بهترین سناریو را در زمانی گرفتند که فیلم “Birdman” اینیاریتو برنده جایزه بهترین اسکار سناریو را نصیب خود کرد- وجود ندارد. با این حال در سال­های اخیر ما همواره در جشنواره‌­­های ونیز، برلین، کن توسط بخش خصوصی فیلم داشته­‌ایم و حتی جوایز قابل توجهی هم به آنها اعطا شده، علی رغم این که در زمینه تولید مشترک اصلا کاری انجام نشده است.

موضوع دیگر مستتر در خبر شما این بود که موفقیت فیلم «قصر شیرین» در جشنواره شانگهای باعث گشوده شدن درهای بسته بازار کشور چین به روی سینمای ایران شده است. موفقیت فیلم آقای میرکریمی حقیقتاً باعث خوشحالی همه ما دست اندرکاران بین الملل شد و با شما موافقم که پوشش خبری بسیار خوبی گرفت که کلیت سینمای ایران را منتفع کرد. در تأیید فرمایش شما پخش کننده خارجی با من تماس گرفت و می­‌خواست نام پخش کننده فیلم را بداند. اما مسئله این است: اگر این موفقیت باعث شده دروازه سینماهای کشور چین به روی سینمای ایران گشوده شود، واقعا دست­آورد بسیار مهم و بی­ سابقه ای است که جای تشکر دارد، ولی از آنجا که شما هیچ اشاره ­ای به خرید حقوق فیلم مذکور توسط پخش ­کننده چینی جهت اکران فیلم در سینماهای این کشور نکرده­ اید تصور می­ شود منظور شما از «گشایش در نمایش فیلم های ایرانی» در شبکه های VOD، و اینترنتی و غیره است که اتفاق تازه­ ای نیست.

می­‌دانم که علاوه بر من بقیه همکارانم نیز سال­هاست که فیلم­های ایرانی را به کشور چین می‌­فروشند؛ مثلاً از سال 2014 هر سال کلیه فیلم‌­های تحت قراردادم به کمپانی‌­های چینی فروخته و در چین نمایش داده شده است. نکته قابل توجه این است که خریداران چینی اوائل تنها فیلم­هایی را می­‌خواستند که در جشنواره­‌هایی مانند کن و برلین و ونیز و تورنتو و یا سن دنس شرکت داشتند و هرگز از شانگهای نامی نمی‌بردند و نمی برند! البته هیچکس منکر نیست که بازار کشور چین یکی از بزرگترین و مهم­ترین بازارهای جهانی است و خواهد بود و ما به ­عنوان فعالان این عرصه باید با سیاستگذاری درست برایش برنامه ریزی کنیم. اما از خبر شما چنین تلقی می شود که به لطف موفقیت این فیلم است که سینمای ایران به این هدف نائل خواهد شد.

حال آنکه خود شما بهتر می­دانید که نشان دادن این موفقیت به ­عنوان امری بی سابقه و استثنایی قدری اغراق آمیز است چون از دوره اول جشنواره شانگهای فیلم­های ایرانی حضور چشمگیری داشته و جوایز متعددی هم کسب کرده ­اند. از آنجا که اقای اطبایی به تفصیل آمار و ارقام داده اند، دیگر تکرار مکررات نمی‌کنم. در آخر هم ایشان عقیده خود را مبنی بر این که آقای میرکریمی با توجه به این که مدیریت جشنواره بین المللی فجر را دارند و شما و همکارانتان آقایان اسفندیاری در شرکت IRImage که به عنوان یک شرکت خصوصی معرفی شده اید هم در ساختمان جشنواره مستقر هستید و هم پخش فیلم­های ایشان را بر عهده دارید، به اعتبار آقای میرکریمی و شأن حرفه ما در داخل و خارج کشور لطمه وارد می­‌شود.

شما می­‌توانید با ایشان موافق نباشید اما نمی‌­توانید بگویید که ایشان عقیده خود را مطرح نکند، چرا که این امری معمول است و بسیاری در خارج این کار را کرده­ اند. تمامی کارگردانهایی را که به عنوان مدیر جشنواره نام برده بودید هرگز کار اجرایی نداشته­ اند و تنها از اسمشان استفاده شده بود. فقط آقای نانی مورتی که به مدت کوتاهی مدیریت جشنواره تورینو را داشتند، فعالیت فیلم­سازی هم می‌­کردند ولی کمپانی پخش فیلم­‌هایشان با افرادی که در زمینه فستیوال همکاری می کردند، متفاوت بودند. در پایان، همکار گرامی اجازه دهید هر کسی به خصوص فعالان این عرصه بتوانند ابراز عقیده و نظرشان را اعلام کنند و حتی نقدی داشته باشند، چرا که جشنواره فجر و کلیه ارگانهای دولتی سینمایی متعلق به همه ماست و بودجه آن بیت المال است.

لذا شما ناراحت نشوید و آن را شخصی نکنید چرا که مسئله پخش کنندگان بخش خصوصی «فرد خاصی» نیست، بلکه نقد روند تخصیص امکانات و بودجه‌هایی است که به دستشان نمی رسد و اگر هم در مواقع نادر از آن برخوردار می‌­شوند، با خجالت از این کمک ها حرف می‌زنند زیرا چنان با آنان رفتار می کنند که صدقه داده اند و منتی بزرگ برای همیشه بر آنها گذاشته شده. در صورتی که حق آنهاست و باید دسترسی به همه اطلاعات در این خصوص شفاف باشد. بیاییم به عنوان پیشکسوتان این عرصه الگوی جوان‌ترها باشیم و با همبستگی در بخش خصوصی موجب رونق و پرورش فعالان دیگر در این عرصه شویم. با امید موفقیت دوست و همکار شما، کتایون شهابی»