پایگاه خبری تئاتر: اگرچه درخت تناور سینمای بعد از انقلاب، ازسال ۱۹۸۵ با دونده امیرنادری راه خوبی درغرب باز کرد، و سینماگران شاخصی هم از آن به بعد به جشنواره ها معرفی شدند که افراد با اهمیت آن از ۱۰ نفر هم تجاوزکرده است اما هنوز هیچکدام به پدیده های عباس کیارستمی و اصغر فرهادی تبدیل نشده اند. آیا سعید روستائی می تواند پدیده جدید بشود؟ این کارگردان جوان ۳۰ ساله بسیار وقت در پیش رو خواهد داشت که بتواند راه ترقی را به خوبی طی کند. و دیگر اینکه استیل سینمای فراگیر و تاثیرگذار را خوب می شناسد و به دنبال ساخت آثار تجربی- هنری که فقط ویژه سخت پسندان و نخبه گراها باشد هم نمی رود. یادآوری باید کرد که فیلمهای هنری ونخبه گرا ی ایرانی که طی حداقل بیست سال اخیر در غرب جواب می داد، حالا بیش از پیش با دردسر پیداکردن پخش کننده درکشورهای خارجی، روبرو شده و حتی این آثار برای راهیابی به بسیاری از جشنواره های هنری نیز به مشکل برخورد کرده اند. روستائی با توجه به استعداد بسیاری خوبی که از نظرسناریو نویسی، میزانس و هدایت بازیگران در اولین فیلم بلندش، ابد و یک روز، از خود بروز داد توقع ها را خیلی بالا برد طوریکه دوستمان علی معلم که او را در جشنواره کن دیده بودم ادعا داشت: «جشنواره کن با انتخاب نکردن ( ابد ویک روز) این شاهکار را از دست داد.» به او گفتم گفتم : «البته که این فیلم خوبی است و سعید روستائی را مسلط بر کارش نشان می دهد اما بنا به اصطلاحی که کمیته انتخاب جشنواره ها و پخش کننده ها بکار می برند، این فیلم یک اثر بومی به حساب می آید که برای کشور خودش خوب است، و برد خارجی نخواهد داشت.» «ابد و یک روز» برای خارج از کشور، به دلیل بیش ازحد پردیالوگ بودن از یک طرف، و فرم ساختاری کارش (میزانسی تاتری، درفضای بسته و تمرکز روی مشکلات محلی) کمتر قابل درک برای تماشاگر غربی است و آنها نمی توانند با فیلم ارتباط خوبی برقرار کنند. باید یاد آورشد که وقتی یک فیلم خارجی زبان بسیار پرحرف باشد و شخصیت ها هم تند تند صحبت کنند، زیرنویس کردن دیالوگ ها مشکل آفرین است و چشم تماشاگر وقت نخواهد کرد همه دیالوگ هارا دنبال کند، از طرفی به دلیل تکنیک زیرنویس کردن، امکان ندارد بتوان همه دیالوگ ها را در زیرنویس جا داد. لذا این مشکل، به ضرر فهمیده شدن فیلم های خارجی در کشور دیگر تمام می شود. ( این تجربه را ما سالهاست درفرانسه هنگام زیرنویس کردن، داشته ایم). نتیجه اینکه اثر سعید روستائی به بسیاری از جشنواره ها و پخش کننده ها پیشنهاد شده بود، اما نتیجه مطلوب به دست نیامد. البته درجشنواره ژنو- سوئیس، بهترین فیلم شناخته شد و ده هزارفرانک نیز جایزه برد. حالا که سعید روستائی موفق شده با دومین اثر خود، «متری شش ونیم»، به جشنواره معتبر ونیز۲۰۱۹، قسمت اریزونتی ( افق ها) راه یابد، نشان داده که کارگردانش با «متری شش و نیم» چند متر بالاتر پریده، بسیار پخته تر شده و از سوئی فرم کار و مهارتش منطبق با بدنه سینمای غرب شده است. با این حساب می توان پیش بینی کرد که این اثر به موفقیت های جالب توجهی دست پیدا خواهد کرد. کارگردان خود آگاه یا ناحود آگاه، این نکات را در «متری شش و نیم»، به خوبی رعایت کرده. کشش دراماتیکی، و میزانسن سینمائی جذاب، تنوع لوکیشن های چشمگیر و غیره در فیلم خلق کرده، که تماشاگران و حتی منتقدین را با خود همراه می کند و بی دلیل نیست که از موقع به پرده آمدنش در ایران تاکنون بیش از دومیلیون و۲۹۰ هزار تماشاگرداشته که فروش آن از ۲۷ میلیارد تومان هم گذشته است. درخارج، کمپانی پخش فیلم وایلد بانچ، برای فرانسه این فیلم را خریده است و قراراست در این کشور آن را پخش کند که به احتمال قوی می تواند با استقبال خوبی روبرو شود. البته با دو بار دیدن این فیلم که ۲ ساعت ۱۳ دقیقه، طول می کشد تصور من بر این است که می شود تاحدی اضافه هایی که تکراری دارد را کم کرد و آن را به زیر دو ساعت رسانید. این نکته برای سینما داران در غرب نیز اهمیت دارد که مدت زمان یک فیلم زیر ۱۲۰ دقیقه باشد تا بتوانند درروز ۵ سانس آن را برنامه ریزی کنند. البته فیلم های طولانی مدت کارگردانان شناخته شده کمتر با این مسئله از سوی سینماداران در غرب روبرو می شوند و پیش آمده است که گاه با مدت زمان بیش از دو ساعت هم اکران شده اند. حدس ما این است که سعید روستائی نسبت به دیگر فیلمسازان درحال حاضر شانس و پتانسیل بالائی برای مطرح شدن درعرصه بین المللی دارد. او جدا از استعداد و شناخت سینمائی در عین حال در برخی موارد با جرات هم هست. اگر به همین شکل پیش برود احتمال زیاد دارد که به زودی پا به جای اصغر فرهادی ۴۷ ساله بگذارد و با چند فیلم آینده اش تبدیل به پدیده ای بشود. به شرطی که مشاوران کارکشته ای وی را یاری کنند.
آیا «متری شیش ونیم» شانسی برای اسکار دارد؟
حرفه ای های سینما واهل فن درجریان هستند که عوامل گوناگون باید دست به دست هم بدهند، تا راه برای نامزد شدن یک فیلم خارجی زبان، برای اسکار هموار شود. داشتن یک پخش کننده مهم در آمریکا، از یک سو، و مطرح شدن و به ویژه جایزه بردن فیلم طی سال جاری در جشنواره های مهم مثل کن، ونیز، برلین، تورنتو و غیره نیز می تواند کمک خوبی به فیلم بکند. البته باید یادمان باشد که درسالهای اخیر سینمای ایران ۲ بار با فیلم های اصغر فرهادی موفق به دریافت اسکار شده است و بر افتخارات سینمای ایران افزوده است. این که دراین فاصله کوتاه از آخرین فیلم ایرانی که اسکار گرفته، تا سال ۲۰۲۰ چه حد ایران شانس بردن اسکار دارد، خود مسئله ایست و اینکه آیا کمیته انتخاب ایرانی برای ارائه فیلمی از ایران، «متری شیش ونیم» را انتخاب خواهند کرد، مسئله دیگری است؟ اما از سوی دیگر با توجه به اینکه دولت آمریکا و درصدر آن رئیس جمهورش دونالد ترامپ تا این اندازه وقیحانه به ایران بی احترامی کرده، ( قانون منع ورود ایرانیان به آمریکا) و همچنین با تحریم های پی درپی، مردم ایران را سخت در تنگنای اقتصادی هم گذاشته، سئوال پیش می آید که چرا باید برای رفتن به اسکار، ارزشی قائل شد؟ بعضی ها خواهندگفت دولت آمریکا و برپا کنندگان اسکار ربطی به هم ندارند و ما باید از این تریبون استفاده کنیم! تا نظر شما چه باشد؟