دراماتورژي و بازنويسي ايوب آقاخاني و توحيد معصومي از نمايشنامه ايشتوان اركني، به اجرايي قابل اعتنا و تماشاگرپسند منجر شده، اما مناسبات تاريخي مردمان مجارستان در جنگ جهاني دوم را به نوعي به محاق برده. حذف شخصيت‌هايي چون پستچي، تومايي كشيش و سيپرياني پروفسور و... به همراه تقليل دادن تمام مكان‌ها به فضاي اندروني خانواده تُت، به اجرايي ميدان داده كه بازنمايي‌كننده يك مجارستان تاريخ‌زدايي ‌شده است.

پایگاه خبری تئاتر: زمانه جنگ است و حتي مناسبات مردمان يك روستاي دور افتاده در مجارستان، تحت‌تاثير نظامي‌گري است. مناسبات مردمان روستا اغلب مبتني است بر فراغت‌هاي گاه و بيگاه و تجربه ملال و آهستگي. نمايشنامه «خانواده تُت» به نويسندگي «ايشتوان اركني»، در باب همين تضاد حل‌ناشدني ميان نظامي‌گري است با سادگي و صميميت روستا. ماجرا از آنجا آغاز مي‌شود كه فرزند به جنگ رفته خانواده تُت يعني ژولا، در نامه‌اي خبر مي‌دهد كه فرمانده‌اش براي تمدد اعصاب و بازيافتن روحيه، قرار است به مدت دو هفته به روستا آمده و مهمان خانواده تُت شود.

ورود سرگرد و ميزباني از او، قرار است موجب انتقال ژولا از خط مقدم به دفتر كار سرگرد شود. ايشتوان اركني، به درخشاني نشان مي‌دهد كه چگونه شخصيت اقتدارطلبي چون سرگرد، در مواجهه با سادگي و فراغت روستا، تحمل از دست داده و در تمناي تغيير دادن رفتار اهالي روستاست. او كار كردن را توصيه مي‌كند. عشقي كه به جعبه‌سازي از خود نشان مي‌دهد، شگفت‌انگيز است.

يادآور همان جمله كه بر سر در آشوويتس نوشته بودند: «كار آزاد مي‌كند!» اگر براي لايوش تُت، جعبه‌سازي يك فعاليت بي‌اهميت و مزاحم است كه خواب و راحتي زندگي را ناممكن كرده، در عوض سرگرد به آن همچون امر استعلايي مي‌نگرد.

دراماتورژي و بازنويسي ايوب آقاخاني و توحيد معصومي از نمايشنامه ايشتوان اركني، به اجرايي قابل اعتنا و تماشاگرپسند منجر شده، اما مناسبات تاريخي مردمان مجارستان در جنگ جهاني دوم را به نوعي به محاق برده. حذف شخصيت‌هايي چون پستچي، تومايي كشيش و سيپرياني پروفسور و... به همراه تقليل دادن تمام مكان‌ها به فضاي اندروني خانواده تُت، به اجرايي ميدان داده كه بازنمايي‌كننده يك مجارستان تاريخ‌زدايي ‌شده است، بنابراين خبري از ديالوگ در كليسا، گرايش به كمونيسم و از دست رفتن عقل سليم يك پروفسور نيست. همان سويه‌هاي تعين‌بخش و انتقادي ايشتوان اركني در مواجهه با نيروي نظامي فاشيسم هيتلري.

در عوض نمايش مگس، بر رابطه خانواده تُت با سرگرد متمركز است. اجرايي با ريتم مناسب، لحني سرخوشانه و مناسب تماشاگر اين روزهاي تئاتر ما. اما درنهايت بايد تذكار داد كه تاريخ‌زدايي مي‌تواند به سياست‌زدايي منتهي شده و سويه رهايي‌بخش و راديكال نمايشنامه «خانواده تُت» را به يك مزاحمت قابل تحمل حشره‌اي چون «مگس» بدل كند. طراحي صحنه خلاقانه سينا ييلاق‌بيگي، توانسته سادگي و تزلزل‌پذيري يك خانه روستايي را بازنمايي كند. پرده‌هايي كه فضاي خصوصي داخل را از عرصه نه چندان عمومي زندگي روستايي مجزا مي‌كنند. از منظر بازي‌ها، سامان دارايي از بهترين‌هاي اجراست؛ پدري مهربان و واجد اتوريته كه به‌تدريج جعبه‌سازي، تمركز و اقتدارش را از او مي‌استاند.

مرضيه صدرايي هم درخشان است. همان لحن منقاد و اندكي مذبذب يك زن روستايي براي نجات فرزندش. الهه زحمتي هم بازي خوبي ارايه مي‌كند، اما انتخاب ايوب آقاخاني يك مخاطره تمام‌عيار است. پيشنهاد ايشتوان اركني، يك مرد كوتاه‌قامت و كمابيش فربه است كه اغلب مشكل تطابق با محيط اطراف دارد. اما فيزيك بدني ايوب آقاخاني در تضاد است با آن بدن گروتسك و آيرونيك.