پایگاه خبری تئاتر: نمایشنامه «مرغ دریایی» یکی از شخصیترین آثار چخوف است و در عین حال نقطه عطفی در زندگی او بهشمار میرود و قطعاً بهترین و مشهورترین نمایشنامه این داستاننویس چیرهدست روس نیز هست. کیومرث مرادی با اقتباس از این اثر مشهور، نمایشنامه «مرغ دریایی من» را نوشته و کارگردانی کرده است و با بازی شبنم مقدمی، امیرحسین فتحی، زهرا بهروزمنش، رضا داودوندی، پانتهآ قدیریان، وحید رزاقی، آرمیتا فروزنده، محمد مسگری، محیا صدرزاده، محمد حبیبی، بهزاد خلج در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده است. با کیومرث مرادی در مورد این تجربه تازهاش گفتگویی داشتیم که میخوانید.
*شما نمایش «مرغ دریایی من» را براساس اثر معروفی از چخوف با نام «مرغ دریایی» نوشتهاید. فکر میکنید چقدر لازم است تماشاگری که اثر شما را میبیند با متن اصلی آشنا باشد و نمایش نسبت به نوشته چخوف، چقدر استقلال و تازگی دارد؟
-بخشی از تماشاگران ما افرادی هستند که آثاری مثل «مرغ دریایی» چخوف را نخواندهاند و من سعی کردم قصه را بهصورتی روایت کنم که مخاطب عادی نیازی به دانستن متن اصلی نداشته باشد. یکی از کارهایی که کارگردانان بزرگ انجام میدهند و من امیدوارم به این درجه برسم، نگاه دقیق و اجمالی به آثار بزرگ و ماندگار است که در تاریخ تئاتر از اهمیت زیادی برخوردار هستند. ضمن اینکه این مقوله با نگاه و دید هنرمند به آن آثار شاخص همراه می شود. شاید در تمام دنیا در طول سال هزاران نمایش با عنوان «مرغ دریایی» اجرا شود و هرکس براساس فکر، فلسفه، منظر جامعهشناختی و فضایی که در آن زیست میکند با اثر برخورد میکند. فکر میکنم یکی از مهمترین مسایلی که شاهد دست و پا زدن جامعه در مواجهه با آن هستیم، یافتن خوشبختی و عشق است و اتفاقا به همین دلیل سراغ چنین متنی برای اجرا رفتم. نیازها در زندگی اجتماعی، هنری و سیاسی هنرمند او را به این نقطه میرساند که به سمت آثار هنری برود. این نوع تئاتر میخواهد با اشتراکگذاری دغدغههای جامعه، شکل دیگری از رابطه را بین تماشاگر و اثر هنری و خودش ایجاد کند.
*پس شما جزو آن دسته از هنرمندانی هستید که در خلق آثار هنریتان به همسویی آن با شرایط روز اجتماع توجه دارید.
-دقیقا همینطور است و همه بزرگانی که من از آنها درس یاد گرفتم مثل بهرام بیضایی، محمود دولتآبادی، جمال میرصادقی، هوشنگ آزادیور، رکنالدین خسروی و… همین نکته را به من یاد دادند و معتقد بودند هنرمند باید در هر مقطعی از کارش نگاه تاثیرگذار داشته باشد و پژوهشی عمل کند. یکی از مهمترین ویژگیهای هنرمند تاثیرگذاشتن بر اجتماع و جریانهای جامعه است. من همیشه دوست داشتهام به این مهم دست پیدا کنم و تلاش میکنم در آثار انتخابی و هر چه مینویسم در این بخشبندی قرار بگیرند. تئاتر از نگاه من صرفا تفنن و سرگرمی نیست البته که بخشی از آن تفریح است، اما بخش مهمتر آن با ادبیات، فلسفه، علوم اجتماعی، تاریخ هنر و… سر و کار دارد. تئاتر میتواند مخاطبانش را عمیقاً تحت تاثیر قرار دهد و پیشنهاد چشمی و گوشی خوبی داشته باشد؛ منظورم ارایه چیزهای تازه و متفاوت به مخاطب است. در نمایش «مرغ دریایی من» همین هدف را دنبال میکنم و وقتی تصمیم گرفتم این نمایش را به صحنه ببرم یکی از سوالاتی که ذهن خودم را درگیر کرد همین بود که چرا این اثر را انتخاب کردم؟ در بخشی از نمایش گفته میشود ما انسانهایی هستیم نابود! ما خراب شدهایم، ما گم شدهایم. من هم فکر میکنم واقعاً انسان معاصر گم شده است.
*در نمایشنامه «مرغ دریایی» آنتوان چخوف محوریت اصلی پوچی، روزمرگی و عشق و ناکامیهای آن است. شما فکر میکنید چنین دغدغههایی در جامعه امروز ما چقدر همهگیر شده و در نمایش شما چه جایگاهی داشته است؟
-فکر میکنم بیش از روزمرگی، عشقها و ناکامیهای عاشقانه برای من پررنگتر است. همین دغدغه در «مرغ دریایی من» و در نوشته اصلی چخوف وجود دارد و نشان میدهد که انسان چقدر موجود تنهایی است! آنچه پس از چهار سال تحقیق برای من روشن شد این بود که میگفتند این نمایشنامه آنتوان چخوف کامل نیست و همیشه فکر میکردم چرا چنین چیزی میگویند و چرا وقتی استانیسلاوسکی برای اولین بار این اثر را به صحنه برد، با شکست مواجه شد. او بار دوم در اجرا به موفقیتی نسبی دست پیدا کرد، اما میگفت این نمایشنامه باید دوباره نوشته شود. در مسیر تحقیقاتم فهمیدم که چخوف تحت تاثیر «هملت» نوشته شکسپیر، نمایشنامه «مرغ دریایی» را نوشته است. طبیعتا تحقیق بیشتری کردم و تفاوتها و تشابهات را در نظر داشتم و خاطراتی را که استانیسلاوسکی نوشته بود خواندم تا کشف کنم قرار بوده چه اتفاقی در اثر رخ بدهد. بیشتر به فقدانهای دراماتیک متن توجه کردم و بیشتر روی آن متمرکز شدم.
*شما باتوجه به سابقه تدریس در حوزه تئاتر و بازیگری، چقدر از این افراد و شاگردانتان در نمایشهایی که به صحنه میبرید استفاده میکنید و آنها را در کنار چهرههای مطرحی که در نمایشتان بازی میکنند قرار میدهید؟
-شاید نظر من نسبت به این مقوله با دیگران تفاوت داشته باشد. همه افرادی که در تئاتر فعالیت میکنند دوستان عزیز من هستند و برخی از آنها همکلاسیهایم بودند که امروز استاد شدهاند و بعدها هم این افتخار را داشتم که در دانشگاه آزاد یا در موسسات مختلف مثل «کارنامه»، «امین تارخ»، «بامداد» و… شاگردانی داشته باشم که حالا همکاران من شدهاند. دوست ندارم افرادی را که در حوزه تئاتر هستند تقسیمبندی کنم و به نظرم همه آنها زحمت میکشند و جایگاه خودشان را دارند. برخی از چهرههای نمایش «مرغ دریایی من» با اینکه جوان هستند در سریالها و فیلمهای سینمایی خوبی بازی کردهاند و تجربه دارند. اگر به گذشته هم نگاه کنید میبینید که من در مسیر کارم همیشه نسبت به حضور افراد تازهکار و حرفهای در آثارم توجه ویژه دارم و براساس اقتضای شخصیت نمایش، افراد را برای همکاری دعوت میکنم و این افتخار را داشتهام که از بازیگران مطرح تا بازیگران جوان در کارم حضور پیدا کنند. کمپانی تئاتر «امید ایران» همیشه سعی کرده خیلی تخصصی به حوزه تئاتر توجه داشته باشد و دغدغهمند عمل کند. ما همیشه تمرینهای بلندمدت میکنیم و معتقدم باید دستهجمعی به نتیجه دلخواه برسیم و تئاتر هنری کاملاً گروهی است و انفرادی نمیتوان کار کرد. همه اعضای یک گروه از طراحان و افراد پشتصحنه تا کسانی که روی صحنه بازی میکنند و دیده میشوند، تلاش میکنند نتیجه کار خوب از آب دربیاید بنابراین مجموعهای از افراد یک نمایش فارغ از اسم و رسم، کسانی هستند که من بر مبنای نیاز دراماتیک نمایش آنها را انتخاب میکنم و باعث افتخار است که با هم همکاری میکنیم.
*با توجه به سالها تجربه کارگردانی یکی از ویژگیهای کاری شما این است که هدایت شدن بازیگرانتان در آثارتان ملموس است و وقتی نمایشی از شما روی صحنه میرود حضور کارگردان را میتوان فهمید. آیا این ویژگی و شیوه هدایت بازیگران برآمده از معلم بودن شماست؟
-فکر میکنم بخشی زیادی از این ویژگی که شما عنوان کردید تحت تاثیر سالها معلمی در حوزه بازیگری است. فکر میکنم حدود ۲۴ سال است بازیگری درس میدهم و خیلی خوشحالم بسیاری از هنرمندانی که در حوزه بازیگری در تئاتر و سینما مشغول هستند روزی فصل مشترکی را با هم گذراندهایم. اگر کارگردانی بتواند همکاری دقیقی با بازیگرانش داشته باشد این ویژگی او تبدیل به نکته بسیار مثبتی در عملکردش میشود. درنهایت باید یادمان باشد بازیگر، سلطان صحنه است و وقتی نمایش آغاز میشود کارگردان کنار میرود و مهم است که دقیقاً آنچه در تمرین ها به دست آمده نمایش دهند. تئاتر هنر بسیار جدی و دشواری است به این دلیل که با روح و جان انسان ارتباط دارد و او را درگیر میکند بنابراین باید خیلی مرارت کشید و تلاش کرد تا به نقطه مورد نظر رسید. اصولاً رابطه بازیگر و کارگردان مثل آیین است؛ آیینی که باید بهصورت مشترک انجام شود، از نقطه شروع به پایان برسند و مسیر درست طی شود تا اثری متفاوت هم به وجود بیاید.
*با توجه به اینکه شما از «مرغ دریایی» اقتباسی انجام دادهاید، چرا نام اقتباس خودتان را «مرغ دریایی من» گذاشتید و حالا که اثر به استقلال و هویت جدید دست پیدا کرده، عنوان تازهای برایش انتخاب نکردید تا بیشتر تازگی آن احساس شود؟
-لزومی نمیدیدم که چنین کاری را انجام دهم و برایم مهم بود همه کسانی که مخاطب نمایشم میشوند بدانند این اثر براساس «مرغ دریایی» نوشته آنتوان چخوف نوشته شده است. در آثار کارگردانان بزرگ از این نوع کارها زیاد است و من هم وقتی «هملت» نوشته شکسپیر را با همین شیوه و بهصورت اقتباسی اجرا کردم اسم «هملت، تهران ۲۰۱۷» را برایش انتخاب کردم. «مرغ دریایی» را نمیتوان تغییر داد و حیف بود که اسمش را عوض کنم بنابراین پسوندی در ادامه این اسم گذاشتم تا فقط نشان بدهم که این اثر، اقتباسی است.