پایگاه خبری تئاتر: «ساز دهنی» به کارگردانی امیر نادری، «خانه دوست کجاست» ساخته عباس کیارستمی، «نیاز» به کارگردانی علیرضا داودنژاد، «داستانهای شاهنامه» ساخته علی اکبر صادقی، «شهر موشها» اثر مرضیه برومند، «دزد عروسکها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند و «پاتال و آرزوهای کوچک» ساخته مسعود کرامتی ۵ فیلمی هستند که به ابتکار متولیان سیودومین جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان اعلام شده بود قرار است در بخش «فیلمهای ترمیم شده سینمای کودک» در حاشیه این رویداد روی پرده بروند.
ایدهای که شاید برای کودکان و نوجوانان امروز که بخشی از مخاطبان بالقوه جشنواره را تشکیل میدهند فینفسه جذابیتی نداشته باشد اما قطعاً برای کودکان و نوجوانان دیروز، بازیابی خاطرات جذاب گذشته آن هم بهصورت ترمیم شده و بر پرده نقرهای، یک فرصت مغتنم است.
«نیاز» یکی از فیلمهای تحسینشده علیرضا داوودنژاد است؛ روایتی ساده و بیپیرایه از تلاش «رضا» و «علی» دو نوجوان نیازمند، برای اشتغال در یک چاپخانه. نسخه مرمتشده این فیلم که محصول سال ۱۳۷۰ است، روزگذشته و پس از ۲۸ سال در قالب برنامه نمایش «فیلمهای ترمیم شده سینمای کودک» در پردیس سیتیسنتر شهر اصفهان روی پرده رفت، اما در شرایطی عجیب و غیرمنتظره!
مخاطبی که احتمالا به طریقی از این برنامه مطلع شده و علاقه به تماشای فیلم داشت ابتدا باید با کلی پرس و جو، خود را به سالن شماره «چهار» که محل نمایش فیلم بود و هیچ نشانه و راهنمایی برای مسیریابی آن در نظر گرفته نشده بود، میرساند. سالنی در طبقه فوقانی پردیس که پوستر فیلم که هیچ حتی یک برگه کاغد ساده هم برای اطلاعرسانی درباره برنامهای که قرار بود در آن برقرار باشد، در حوالیاش نصب نشده بود!
خود را که به سالن رساندم متوجه شدم فیلم در دقایق ابتدایی بدون صدا در حال پخش است و جالب اینکه تا زمان اعتراض و تذکر داوودنژاد، کسی متوجه این ایراد نشد! نمایش فیلم بالاخره با چند دقیقه تأخیر آغازشد. اتفاق عجیبتر اما پس از پایان فیلم بود؛ وقتی روی تیتراژ چراغ سالن روشن شد، با سالن کاملاً خالی مواجه شدم. غیر از من خبرنگار و علیرضا داوودنژاد تنها یک زوج جوان در سالن حضور داشتند که با روشن شدن چراغ خود را برای انداختن عکس سلفی به کارگردان فیلم رساندند و دیگر هیچ!
به تعبیر دیگر نسخه مرمتشده فیلم «نیاز» پس از ۲۸ سال در یک سالن خالی روی پرده رفت و به رغم حضور کارگردان در سالن، هیچ برنامه جنبی و تدارک ویژهای برای تجدید خاطره با فیلمهای خاطرهساز سینمای کودک و نوجوان ایران از سوی مسئولان جشنواره در نظر گرفته نشده بود!
در همین شرایط البته فرصت مناسبی دست داد تا گپ و گفتی با خالق «نیاز» داشته باشم؛ فیلمی که هرچند ۲۸ سال پیش ساخته شده اما آنقدر زنده و تأثیرگذار است که گوشه چشمان علیرضا داوودنژاد نویسنده و کارگردانش را هم پس از سالها تر کرده است.
ماحصل گپ و گفت کوتاه با علیرضا داوودنژاد در حاشیه رونمایی از نسخه ترمیمشده «نیاز» را در ادامه میخوانید؛
* شما چند سال بود فیلم «نیاز» را ندیده بودید و خاطرتان هست آخرین بار چند سال پیش فیلم را دیدید؟
واقعاً سالها میگذشت و دقیق خاطرم نیست چند سال میگذرد. خیلی سال بود که فیلم را ندیده بودم...
* برای من بهعنوان مخاطب که پیش از این بارها فیلم را دیده بودم، هنوز «علی» و «رضا» فیلم روی پرده زنده بودند و دغدغههایشان قابل لمس؛ شما در این ملاقات مجدد چه حس و حالی داشتید؟
واقعاً من هم حس و حال مشابهی را داشتم و موقع تماشا اصلا احساس نمیکردم که در حال تماشای یک فیلم قدیمی هستم. انگار فیلم داستان همین امروز ما را روایت میکند. این بچهها، هنوز هم هستند. به خصوص که پدیده بچههای کار امروز شرایط به مراتب اسفبارتری را تجربه میکنند. در چنین شرایطی حتماً این داستانها هنوز موضوعیت دارد و واقعاً تماشای فیلم پس از این سالها بازهم روی خود من اثر گذاشت.
* از نظر فنی چه ارزیابی از این ایده بازسازی و ترمیم این فیلمها و نمایش مجدد آنها بر پرده سینما دارید؟ از کیفیت اجرای این ایده در جشنواره کودک رضایت داشتید؟
باید بگویم واقعا سپاسگزارم از کسانی که بانی بازسازی فیلم آن هم در قالب نسخه دیجیتالی شدند که طبیعتا به عمر مفید فیلم اضافه خواهد کرد. نمایش فیلم در جشنواره هم ایده خوبی بود اما بهتر بود با هماهنگی بیشتر با مراکزی مانند آموزش و پرورش و یا هر ارگان دیگری ۴۰، ۵۰ تا از بچههای کودک و نوجوان امروز را هم برای تماشای فیلم به سالن میآوردند.
* حتی بهنظر میرسد اطلاعرسانی نسبت به این اتفاق در همین مجموعه «سینماسنتر» هم بهدرستی اتفاق نمیافتد و همزمان با شروع فیلم مخاطبان حاضر در مجموعه هم از این اتفاق مطلع نمیشوند!
بله همینطور است. اطلاعرسانی، معرفی درست و تبلیغ برای بازنمایش این فیلمها نیاز به زمان گذاشتن بیشتر داشت. شخصا ترجیح میدادم این فیلم را بچههای امروز تماشا کنند. نسلهای تازه باید این فیلمها را ببینند.
«نیاز» در شرایط امروز فیلم مناسبتر و بهروزتری است. کاش واقعا موجباتی فراهم شود تا جوانترهای امروز جامعه ما فیلم را ببینند. اینکه در هر شرایط سختی میتوان خصایل انسانی را حفظ کرد، پیام بسیار خوبی برای امروز ما است* اتفاقاً فیلم درباره نیازی صحبت میکند که به نظر هنوز و شاید حتی بیش از گذشته در جامعه ما زنده است...
دقیقاً. قطعاً آن سالها فقر و تبعیض و بیعدالتی به میزان امروز در جامعه نبود. «نیاز» در شرایط امروز فیلم مناسبتر و بهروزتری است. کاش واقعا موجباتی فراهم شود تا جوانترهای امروز جامعه ما فیلم را ببینند.
اینکه در هر شرایط سختی میتوان خصایل انسانی را حفظ کرد، پیام بسیار خوبی برای امروز ما است و فکر میکند این پیام به دلیل رویکرد واقعگرایی که فیلم دارد بهصورتی اثرگذار در فیلم مطرح میشود.
* اخیراً داریوش بابائیان از تهیهکنندگان سینما ایده بازاکران فیلمهای قدیمی را مطرح کردهاند؛ با توجه به اینکه فیلم «نیاز» اصلاحشده و امکان نمایش عمومی هم دارد، بعنوان صاحب اثر ممکن است برای اکران مجدد آن تلاشی داشته باشید؟
به نظرم که حتماً میتوان روی این ایده کار کرد. البته انتظار اکران عمومی به معنای نمایش گسترده را نمیتوان داشت چه اینکه امکانش هم نیست اما فکر میکنم اگر مراکز و ارگانهایی مانند آموزش و پرورش که کار فرهنگی چندان جدیای هم معمولاً در آنها صورت نمیگیرد، بانی شوند میتوان موجبات اکران هدفمند فیلم را فراهم آورد. میتوان شرایط بهوجود آورد که بچهها و نوجوانان امروز و حتی بزرگترهایشان باردیگر به تماشای این فیلم در سینما بنشینند.
* شما سال گذشته سراغ کاراکترهای فیلم «مصائب شیرین» رفتید و در قسمت دوم روایتی از شرایط امروز همان آدمها را تصویر کردید؛ از این منظر فکر میکنید «علی» و «رضا»ی فیلم «نیاز» امروز چه شرایطی دارند؟
بازیگر نقش «رضا» امروز زندگی عادی و معمولی خودش را دارد اما در این سالها از بازیگر نقش «علی» واقعاً بیخبرم. پرس و جو هم کردهام اما هنوز نتوانستهام او را پیدا کنم...
* فارغ از سرنوشت بازیگران، چه تصوری از امروز خود «علی و رضا»ی داستان دارید؟
نمیشود زمانه تأثیری روی آدمها نداشته باشد اما ترجیح میدهم با همین خاطرات خوبی که از آنها در ذهنم دارم به یادشان بیاورم تا اینکه بروم سراغشان و ببینم سرنوشتی پیدا کردهاند که با تصورات قبلیام همخوانی ندارد.
* با این نگاه پس احتمالاً «نیاز» جزو آن دسته از فیلمهای کارنامه شما نیست که شاید زمانی بخواهید سراغش بروید و نسخه دوم آن را بسازید!
امروز هم بخواهم سراغش این آدمها بروم هنوز حرفم همان است. چیز تازهای نمیتوانم به آن اضافه کنم. لااقل تا امروز که حرفم در «نیاز» همان است که در فیلم میبینید و اگر بخواهم دوباره هم آن را بسازم بعید است بتوانم تغییری در آن بدهم.