رسالت نوشت:لابد شما هم دیده و شنیده اید که برخی از سلبریتی‌های همه چیز دان در حوزه‌های مختلف اظهار نظر کرده و خود را صاحب سخن می‌دانند و این اتفاق بعد از گسترش شبکه های اجتماعی شکل حادتری به خود گرفته است.

پایگاه خبری تئاتربی تردید فضای مجازی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی همه ما شده است، صبح با باز کردن چشم ها و قبل از جدا شدن از رختخواب اینترنت خود را روشن می کنیم و پس از جستجوی شبکه های مجازی به سراغ کارهای روزمره می رویم. در طی روز هم از هر فرصتی که پیش بیاید برای سر زدن به دنیای مجازی استفاده می کنیم. در این فضا خیلی ها فقط دنبال کننده اخبار و ماجراها هستند و شاید در نهایت خبر و یا مطلبی را بازنشر دهند. اما عده ای هم هستند که برای خود صفحاتی را در فضاهای مجازی ایجاد می کنند تا از این طریق حرف خود را به گوش دیگران برسانند. سهم ما آدم های معمولی در این فضا می تواند یک صفحه در اینستاگرام، یک اکانت در توئیتر و یا یک کانال در تلگرام باشد با تعداد فالوورهای نه چندان زیاد. صفحه هایی که در آنها از روزمرگی ها و دغدغه هایمان می نویسیم و آن را با جامعه کوچکی از دوستانمان شریک می شویم.


اما عده ای هم هستند که صفحه هایشان بالای چندین هزار و یا حتی چند میلیون دنبال کننده دارد و حسابی در دنیای مجازی برای خود برو و بیایی دارند. افرادی که در زمینه های هنری، ورزشی، رسانه، علم، سیاست، مدل و … شهرت و معروفیتی دارند و از این جهت صفحات اجتماعی شان پر رونق هست و افراد زیادی آنان را دنبال می کنند. طبیعتا یکی از فواید این فضاها امکان ارتباط متقابلی است که بین این چهره ها و مردم فراهم شده است. آنان می توانند مردم را در جریان برنامه های خود قرار دهند و یا برش هایی از زندگی شخصی خود را برای علاقه مندان شان به نمایش بگذارند. انتقاد ها را بشنوند و در مواردی که لازم باشد پاسخگو باشند. اما گاهی تعداد زیاد دنبال کننده ها این توهم را برای این چهره ها یا به اصطلاح سلبریتی ها به وجود می آورد که باید در هر موضوعی ورود کنند و درباره آن نظر دهند چرا که خیال می کنند دنبال کننده های آنان منتظر شنیدن نظراتشان هستند و اگر این کار را نکنند طرفدارانشان از دست‌شان ناراحت می شوند، البته گاهی هم مطالبه طرفداران آنان را به سمت اظهار نظر سوق می دهد. اما سؤال این است که آیا یک فرد سواد و آگاهی لازم برای ورود به هر موضوعی را دارد؟ به عنوان مثال یک هنرپیشه و یا یک ورزشکار چه میزان در مورد مسائل سیاسی و یا اجتماعی و یا دینی صاحب رأی است و چه میزان به این موضوعات اشراف و آگاهی دارد و چه میزان در این موضوعات مطالعه داشته است که به راحتی به خود اجازه می دهد به این مسائل ورود پیدا کند؟ و یا برعکس آیا یک سیاستمدار می تواند در مورد هنر و یا ورزش اظهار نظر کند؟


آنچه که امروزه در کشور ما از آن به عنوان سلبریتی نام برده می شود بیشتر در مورد هنرپیشه ها و هنرمندان و ورزشکاران مطرح است. نمونه های ورود به حوزه های نامرتبط با صلاحیت و آگاهی این افراد فراوان است و برخی از آنها به سبب جنجال آفرینی شان بیشتر در اذهان مانده است. به عنوان مثال می توان به اظهارات خانم پریناز ایزدیار بازیگر سینما که گفته بود از نظر من سگ نجس نیست چون در حوادث طبیعی کاربرد زیادی در نجات جان انسان ها دارد و یا ساره بیات دیگر بازیگر که معتقد بود شوهر خواهر محرم است چون دستهایش شبیه پدرم است و یا خانم صبا کمالی بازیگر نه چندان مطرحی که همین چند وقت پیش به بهانه گفت و گوی صمیمی با امام حسین (ع) صحبت هایی را مطرح کرد که از سوی کاربران فضای مجازی به توهین به اعتقادات مذهبی متهم شد و یا اظهار نظر لیلا حاتمی در مورد حجاب با استناد به سخنی از یک نویسنده اشاره کرد که همه ی این موارد نشان دهنده ی این است که ورود بسیاری از این سلبریتی ها به مسائل مرتبط با دین از روی احساسات و نه آگاهی و شناخت نسبت به مسائل فقهی است. خیلی از این سلبریتی ها ورود به مسائل امنیتی و سیاسی هم می کنند و اظهار نظرهای ناپخته و ناشیانه ای از خود بروز می دهند. به عنوان مثال پست اینستاگرامی حمید فرخ نژاد که درآن آرزو می کند کاش کشورش کسی مثل حاکم دبی را می داشت و یا آناهیتا همتی بازیگر تلویزیونی که درباره ی اعدام یکی از اعضای حزب تروریستی کومله که با هشتک نه به اعدام و نه به خشونت و نه به کشتار اظهار نظر می کند و یا خانم مهناز افشار که با استناد به توئیت یک اکانت فیک در خصوص غیرت ایرانی ها و وطن پرستی شان اظهار نظر می کند و در سطح اذهان عمومی حساسیت ایجاد می کند. و یا ویدئویی که اخیرا از یک بازیگر درجه چندم به نام سمانه پاکدل که برای فعالین سیاسی و مدنی ابراز نگرانی می‌کند و با یک لفظ اشتباه موجبات تمسخر خودش را در بین کاربران فضای مجازی فراهم می کند و یا اظهارات جنجالی مهدی مهدوی کیا فوتبالیست سال‌های دور که پرداختن به اتفاقات لبنان و سوریه و عراق را بی معنی می داند و به جای آن خواستار رسیدگی به زیر ساخت های ورزشی و مقابله با فقر و اعتیاد و …. همه نمونه هایی از این ورود باری به هر جهت سلبریتی ها به موضوعات سیاسی و امنیت ملی است که در حوزه تخصص آنها نمی گنجد.


یک کارشناس اجتماعی سلبریتی ها را گروه هایی از افراد جامعه می داند که به دلیل نوع شغل و فعالیت شان مخاطبین زیادی را به سمت خود جذب می کنند. وی معتقد است ورزشکاران، هنرمندان و یا هنرپیشه ها، خواننده ها و کارگردانان بیش از دیگران در این طیف قرار می گیرند. وی در خصوص اظهار نظرهایی که گاها از جانب این افراد شنیده می شود می گوید: « ویژگی این افراد این گونه است که گاهی مواقع فکر می کنند اگر اظهار نظر نکنند عقب می افتند یعنی طرفدارانشان را از دست می دهند یا به اشتباه فکر می کنند طرفدارانشان منتظر شنیدن دیدگاه هایشان درهمه حوزه ها هستند.طبیعتا درچنین شرایطی برای اینکه از گردونه دیده شدن عقب نمانند راجع به هرموضوعی اظهار نظر می کنند درحالی که همه موضوعات درحیطه تخصصی شان نیست و گاهی مواقع هم می بینیم که دیدگاه هایشان مورد توجه قرار می گیرد و به قول خودشان فالوورهایشان لایک شان می کنند،بازنشر می دهند وحتی گاهی مواقع دیدگاه هایشان مورد توجه رسانه های داخلی وخارجی هم قرار می گیرد. »