پایگاه خبری تئاتر: «وقتی قصد نوشتن این یادداشت را کردم از خود پرسیدم چرا باید بنویسم؟ فکر کردم شاید از سر احساس مسئولیت و یا دلسوزی است که می خواهم بنویسم ولی دیدم در روزگاری زندگی میکنیم که متاسفانه بسیاری از واژگان رنگ باختهاند و ترکیب "احساس مسئولیت" نیز آنقدر که مضحک جلوه میکند دیگر جدی و اثر گذار نیست و در ادامه پنداشتم شاید این سکوت و خاموش از کنار مسائل گذاشتن است که جامعه ما را منفعل میکند و تصمیم گرفتم که منفعل و خواب آلود نباشم چرا که این نوع خواب با خود مرگ را به همراه خواهد داشت. فقط چند روزی درنگ کردم تا هفدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز به اتمام برسد تا خدای ناکرده این حرفها تمرکزی از برگزاری جشنواره نگیرد. جشنوارهای که خوب میدانم با چه خون دل خوردنها و سختیهایی برگزار میشود.
به راستی در این روزها در تئاتر دانشگاهی ما چه میگذرد؟ تئاتری که به حق بخش عمدهای از تئاتر کشورمان را تشکیل میدهد و از همین جشنواره تئاتر دانشگاهی استعدادهایی به تئاتر کشور معرفی شدهاند که توانستهاند موثر باشند.
هنرمندان جوانی مثل رضا ثروتی، محمد مساوات، جابر رمضانی که برخی از برگزیدگان فعال چند دوره اخیر همین جشنواره هستند و البته بسیاری دیگر. ولی این روزها در این تئاتر چه میگذرد؟ امروز خانه تئاتر دانشگاهی چه جایگاهی دارد و چه میکند؟ اصلا چند نفر میداند که مسئولش کیست؟ و مدیرش به لحاظ حقوقی - و با احترام به جایگاه حقیقی ایشان - چه نسبتی با تئاتر دانشگاهی دارد؟ اصلا زمانی که این خانه مدتی مدیر نداشت کسی پرسید چرا؟ همه اینها نشان میدهد در طی این سالها این خانه آنقدر منفعل و نا کار آمد شده است که ظاهرا دیگر بودن یا نبودنش اهمیت چندانی ندارد مگر به بهانه همین جشنواره تئاتر دانشگاهی.
واقعا مسئولان فرهنگی وزارت علوم برای این خانه چه اندیشه و برنامهای دارند؟ وقتی وزارت علوم میخواهد از تئاتر دانشگاهی حمایت کند اتفاقا جای آن کانونهای نمایش و همین خانه است که میشود، برنامهریزی بلندمدت کرد و الا جشنوارهها به صورت دورهای میآیند و میروند و نمیتوان در یک دوره 8 تا 10 ماهه و حتی یک ساله که بخش عمده آن صرف امور اجرایی و برگزاری جشنواره میشود کارهای زیرساختی انجام داد.
با این وجود در این روزها رنگی از جنس "تدبیر و امید" در این خانه به چشم نمیخورد. حال با این اوصاف ببینیم در وزارت ارشاد و اداره کل هنرهای نمایشی چه خبر است؟ دفتر تئاتر دانشگاهی در این مرکز چه میکند و چه برنامههایی دارد؟
حتما به خاطر دارید که این دفتر در سال 88 و در دوره مدیریت حسین پارسایی و به منظور حمایت از تئاتر دانشگاهی توسط مرکز هنرهای نمایشی راهاندازی شد. هرچند قبلتر از آن و با حضور 5 مدیر گروه نمایش از دانشگاههای تئاتری شهر تهران شورایی به نام شورای تئاتر دانشگاهی و به ریاست رحمت امینی فعالیتهایی را آغاز کرده بود و البته حمایتهای مالیای را نیز جلب میکرد ولی بعد از تشکیل این دفتر مقرر شد تا حمایتهای مرکز هنرهای نمایشی از تئاتر دانشگاهی از طریق این دفتر انجام شود و مسئولیت آن نیز به رحمت امینی محول شد.
شاید بتوان گفت یکی از اولین حمایتهای این دفتر که بعد از برگزاری یک نشست هماندیشی که در نهایت به یک مناظره کارگردانی شده تبدیل شد، محقق گردید( گزارش ایسنا را به تاریخ 19 اسفند 88 با عنوان " مناظرهی ادامهدار دانشجویان با اساتید و پارسایی " را بخوانید) حمایت 30 میلیون تومانی مرکز از سیزدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی بود. حمایتی که در دوره چهاردهم جشنواره تئاتر دانشگاهی و علی رغم قول و قرارهای بسیار (در دوره مدیریت حسین مسافر آستانه در مرکز) و حتی درج آرم و لوگو مرکز و انجمن هنرهای نمایشی محقق نشد که خود رنجنامهای مجزا دارد. در این میان بودجهی 200 میلیون تومانی از طرف مرکز تصویب شد که با نظارت این دفتر و از طریق خانه تئاتر دانشگاهی هزینه شود. هزینههایی که مدتی انجام شد و سپس در بنبستی گیر کرد که هنوز هم راه به جایی نبرده است. و حالا باید پرسید چه بر سر این بودجه و هزینه کردهایش پیش آمد؟
چرا مرکز هنرهای نمایشی این حمایتها را قطع کرد و چرا این مطالبات تا به امروز پرداخت نشد؟ مطالباتی که جلسات و مکاتبات آن تا دفتر آقای شاهآبادی معاون هنری وقت پیش رفت و توسط رحمت امینی مدیر وقت دفتر تئاتر دانشگاهی تاکید و پیگیری شد.
حتی به انجمن هنرهای نمایشی ارجاع شد ولی پرداخت نشد. حال با چنین گذشتهای برنامه این دفتر و مدیر جدیدش برای حمایت از تئاتر دانشگاهی چیست؟ اصلا چقدر این دغدغه در مرکز هنرهای نمایشی جدی است؟ و آیا مدیر جدید این دفتر در جریان همه این اتفاقات، مطالبات و خواستهها قرار دارد؟ تا به امروز چه اقدامات عملیاتی در حمایت از تئاتر دانشگاهی و فعالان آن صورت گرفته است؟»
روشن در ادامه مطلبش به وضعیت تالار مولوی اشاره کرده و آورده است: «و حالا برسیم به بحث مرکز تئاتر مولوی که قصهای دگر دارد. از زمانی که مدیریت این تالار از جهاد دانشگاهی پس گرفته شد و موشها به کابلهای برق این تالار موثر در تئاتر کشور حمله کردند به غیر از مقطعی کوتاه و البته تاثیر گذار در دوره مدیریت سعید اسدی، باید اذعان داشت که این تالار در حاشیه و سکوت بوده است.
از همان ابتدا نیز همواره این سوال مطرح بود که آیا دانشگاه تهران واقعا این تالار را فعال میخواهد؟ سعید اسدی با برنامه و ایده به این تالار آمد و از دغدغههایش گقت و البته از مشکلات تالار ولی کم کم اجرایی شدن این برنامهها در دستاندازهای اداری و مالی افتاد و به مرور رنگ باخت.
حتی تفاهم نامههای این تالار با مرکز هنرهای نمایشی نیز راهگشا نشد. بالاخره اسدی که بار دیگر نشان داده بود این تالار در جذب مخاطب و حتی فروش گیشه چه پتانسیلهایی دارد بعد از چند بار کنارهگیری از تالار مولوی رفت تا شایعه تعطیلی این تالار جدیتر شود.
در این فاصله گفتوگوهایی انجام، نشستهایی برگزار و دست آخر شورایی تشکیل شد. همه منتظر بودند تا برنامه و ایده این شورا را بشنوند و ببینند، که در خبرها خواندیم: " مدیر جدید تالار مولوی حکم گرفت!" عجب. پس تکلیف آن شورای سیاستگذاری چه شد؟ مگر آقای گل محمدی (مدیر کل فرهنگی دانشگاه تهران) از تشکیل یک شورای سیاست گذاری متشکل از اشخاص حقیقی و حقوقی و اداره تالار به شکل شورایی خبر نداده بود؟
و مگر قرار نبود با تصویب شورا نهایتا یک مدیر داخلی معرفی شود؟( به نقل رسانهها 10 اسفند 92) حال باید پرسید آقای گل محمدی، شما در کدام جلسه شورا به چنین انتخابی رسیدید و آیا اصولا شما بین مدیر داخلی و مدیر تالار فرقی قائل نیستید؟ و تازه شما حکم را نه به نام رئیس شورا بلکه به عنوان مدیر کل فرهنگی دانشگاه تهران اعلام کردید که اگر بهانههای اداری را کنار بگذاریم تنها یک معنی دارد و آن اینکه اصلا شورا برای شما معنایی نداشته و ندارد. حال باید پرسید با این انتخاب! آیا تمام مشکلات فنی و مالی تالار مولوی برطرف می شود؟ و به زودی شاهد روشن شدن چراغ این تالار خواهیم بود؟ یعنی تمام مشکلات فقط مدیر بوده است؟ و یا اینکه معادلات دیگری در میان است و قرار است این تالار و به طبع آن بخشی از تئاتر دانشگاهی به حیاط خلوت برخی از دوستان و مدیران تبدیل شود؟
نگارنده این سطور معتقد است از خانه تئاتر دانشگاهی تا دفتر تئاتر دانشگاهی و تالار مولوی هر یک میتوانند سهمی جدی و موثر در حمایت از تئاتر دانشگاهی داشته باشند و غفلت از آنها لطمهای بر این پیکره خواهد بود. اگر خواهان یک جریان تئاتر دانشگاهی مستقل و پیش رو هستیم اگر نمیخواهیم این تئاتر به تریبون عدهای خاص تبدیل شود. اگر نمیخواهیم صداقت این تئاتر فدای سیاست بازی ها شود نباید نسبت به اتفاقات آن بیتفاوت بود. مجموع مسائل طرح شده خصوصا وضعیت موجود تالار مولوی زنگ خطری است برای آینده تئاتر دانشگاهی. دوستان با سکوت و تنها نظارهگر بودن هیچ معجزهای رخ نخواهد داد. تنها زمان و فرصتهاست که می سوزد.»
نویسنده: جواد روشن