اجرائی مانند کد 13 مبتنیبر این واقعیت تلخ است که گویی کنشورزی آدمها در این دورهوزمانه چندان در قید امر اخلاقی نیست و این سیاست بقاست که تصمیمساز است.
پایگاه خبری تئاتر: آنچه که اجرائی مانند نمایش کد ۱۳ را واجد اهمیت میکند، شیوه بازنمایی است. اینجا چندان از بحرانیشدن مکانیسم بازنمایی واقعیت زندگی روزمره خبری نیست و تلاش بازیگران، خلق دقیق یک فضای آموزشی است. بنابراین با روایتی رئالیستی روبهرو هستیم که به شکل درخشانی از پس آفریدن حالوهوای دبیرستانی دخترانه برآمده است. دانشآموزان با روپوشهایی متحدالشکل، با خوشیها و دلنگرانیهای دوران نوجوانی، با ترس و گاه تهور قابل انتظار این قبیل محیطهای آموزشی، نقبی زدهاند به مناسبات پرفرازونشیب دوران تحصیل. مسئله واجد اهمیت نسبتی است که اجرا برقرار میکند در رؤیتپذیری نظام آموزشوپرورش در مواجهه با دوران حساس بلوغ دانشآموزان. این البته نکته آشکاری است که در تمام ساختارهای سیاسی، نظام آموزشی به مثابه نماینده «دیگری بزرگ» و مانند سازوبرگ ایدئولوژیک دولت، تلاش دارد فرامین ساحت نمادین را اجرا کند. بنابراین بار دیگر شاهد تنش، مابین دانشآموزان و نظام بوروکراتیک آموزش هستیم. عماد رجبلو در مقام نمایشنامهنویس، جهانی متکثر از دختران دانشآموز خلق کرده و میثاق زارع در کسوت دراماتورژ و سوگل جعفری در جایگاه کارگردان، تلاش دارند با رویکردی واقعیتگرا و وفادار به متن، این تکثر شکننده و متضاد را نمایان کنند.
اجرا به نوعی تلاقی نیروهای اجتماعی این روزهای ماست؛ نیروهایی که به میانجی فیگورهایی مانند دانشآموز، معلم و سرایدار بازنمایی میشوند، بنابراین میتوان شکل خفیفی از تضادهای طبقاتی را در مناسبات آنان مشاهده کرد. اغلب اوقات و در غیاب معلم و نظم نمادین؛ یعنی همان دقایق بهانتظارنشستن برای شروع کلاس درس، دانشآموزان امکان مییابند بار دیگر بهاصطلاح نوجوانی کنند و گرفتار رعایت دیسیپلین تحصیلی نباشند؛ دقایقی از اجرا که از قضا سرخوشانه است و واجد لذت و امکان تخطی. اما بار دیگر و با حضور معلم روال عادی زندگی روزمره از سر گرفته شده و تنها آنگاه واجد گسست میشود که ناگهان جنینی مرده در سرویس بهداشتی مدرسه کشف شده و مناسبات دبیرستان را برهم زند؛ وضعیتی بحرانی که در نهایت میبایست با تدبیر، رفعورجوع شود. بنابراین قبل از آنکه مراجع قانونی در این باب مداخله کنند، گفتوگوها آغاز شده و مکانیسمهای لابیگری به کار میافتند. حال با انواع تشویق، تهدید، تطمیع و تنبیه روبهرو هستیم که در گفتار معلم مدرسه با بازی پژند سلیمانی مشاهده میشود. او که مادر یکی از بچههاست، به تمامی نمیتواند خود را از مهلکه برهاند و در صورت خطاکاربودن فرزندش به نوعی موقعیت حرفهایاش به مخاطره خواهد افتاد. پس در مقام مسئول، در پی آشکارشدن واقعیت ماجراست.
در ادامه تهدید میکند که اگر مسئله مابین خودشان حلوفصل نشود، از پزشک قانونی برای معاینه دختران استفاده خواهد کرد. حال دختران که پیش از این رازهای کوچکی دارند و خبط و خطاهای قابل اغماض، ناگهان با وضعیتی دشوار مواجه میشوند که پای قانون به میان آمده و حیثیت و آرامش شخصی و خانوادگی در خطر است. طراحی صحنه ساده و واقعگراست؛ نیمکتهایی که در کنار هم چیده شده و فضای داخلی یکی از کلاسهای دبیرستانی را بازنمایی میکند. دو پنجره که فضای بیرون از کلاس را برای دانشآموزان قابل تماشا میکند. یکی از پنجرهها مشرف به خیابان کناری است و آن دیگری به حیاط مدرسه گشوده؛ امکانی برای دیدزدن و تخیلورزی. بیجهت نیست که دانشآموزان مدام در کنار یکی از پنجرهها میایستند و با نوعی لذت، روایت اغراقشدهای از آمال و آرزوهایشان را هنگام فراغت و زنگ تفریح برای بقیه تعریف میکنند.
اجرای سوگل جعفری به بحران اخلاق در محیط آموزشی اشاره دارد؛ اینکه چگونه افراد برای حفظ موقعیت خویش دروغ میگویند و چندان گرفتار وجدان معذب نمیشوند. فیالمثل سرایدار دبیرستان را به یاد آوریم که زنی است از طبقه فرودست که به دستور مافوق خویش یا همان خانم معلم، کیف دختر معلم را که یکی از شاگردان مدرسه است، دور از چشم دیگران میکاود. وقتی با حضور ناگهانی همان دختر با بازی زهرا آقاپور مواجه میشود، همهچیز را نفی کرده و روایتی جعلی از حضور خویش ارائه میدهد. بعدتر وقتی همان سرایدار مورد اتهامزنی معلم قرار میگیرد، برای حفظ آبروی پسر و عروس باردارش که متهم به سقط جنین در مدرسه شده، بار دیگر روایتی غیرواقعی از سقط جنین خویش در مدرسه بر زبان میراند. نتیجه اخلاقی اجرائی مانند کد 13 مبتنیبر این واقعیت تلخ است که گویی کنشورزی آدمها در این دورهوزمانه چندان در قید امر اخلاقی نیست و این سیاست بقاست که تصمیمساز است. آنان از بیان حقیقت دست شسته و بنابر منطق موقعیت که اغلب هولناک است، آمال و آرزوهایشان را بهجای واقعیت بیان میکنند و این البته آغاز دروغ و دورشدن از حقیقت است.
https://teater.ir/news/24298