کرمی از نمایش‌نامه‌نویسان تئاتر،معتقد است یکی از مشکلات جدی در عرصه فرهنگ و هنر این است که آدم‌های آن -منظور متولیان و مسئولان است که باید برای آن کاری کنند- رهگذر هستند.

پایگاه خبری تئاتر: شهرام کرمی، از نمایش‌نامه‌نویسان و کارگردانان برجسته تئاتر که از چندی پیش نمایش‌نامه‌ای با محوریت زندگی امام موسی صدر به پایان رسانده بود در دو یادداشت اخیرش در وب سایت شخصی خود، از نگارش نمایش‌نامه‌ای برای خرمشهر خبر داده است و در یادداشت دیگرش نگاهی کوتاه به مدیریت رهگذر در عرصه فرهنگ و هنر داشته است که بدین شرح است:

رهگذر در عرصه فرهنگ و هنر

یکی از مشکلات جدی ما در عرصه فرهنگ و هنر این سرزمین این است که آدم‌های آن -منظور متولیان و مسئولان است که باید برای آن کاری کنند- رهگذر هستند. وگرنه اهالی شریف فرهنگ و هنر خانه‌ای غیر از سایبان عشق و علاقه در این وادی فرهنگ و هنر ندارند.

اما رهگذر یعنی چه؟ در لغت‌نامه دهخدا در تعریف رهگذر آمده است: مسافر و سیاح - کسی که از جایی گذرد. آنکه از جایی عبور کند. یعنی عابر- مسافر و سیاح...

در طول این سال‌ها که به کار فرهنگ و هنر و امور اجرایی آن مشغول بوده‌ام اینکه آدم‌هایی وارد این عرصه شده و بعد از چند وقت می‌گذرند برای من یک جریان عادی شده است. کمتر کسی را می‌بینید که بشود روزگار مستمرش را با فرهنگ و هنر سر کند. این یکی از چالش‌های جدی این عرصه است. یعنی آدم‌های رهگذر عرصه فرهنگ و هنر مدتی قبل دوستی وارد این دایره فرهنگ و هنر شد و بعد کوچ کرد و او را دیگر ندیدم. خبر داشتم به کار دیگری مشغول شده. بعد از مدتی که از او خبر نداشتم چند وقت پیش او را اتفاقی دیدم. به کار جدیدی مشغول بود. چیزی شبیه شکلات سازی!

فکر نکنم آن رشته و آدم‌های آن کار رهگذر باشند. منظورم شکلات سازی است!.... کاش می‌شد با ذکر نام آن شکلات توصیه کنم از شکلات‌های آن کارخانه مصرف نکنید چون ممکن است بر اثر حضور یک رهگذر محصول آن‌ها یک معجون غلط باشد. و البته شک ندارم که خواهد بود. اگر شکلاتی به دندان شما چسبید یاد رهگذران ان کارخانه باشید!

فرهنگ و هنر نیاز به آدم‌هایی با شعور و فهم و دانش دارد که اگر خود فرهنگی نباشند لااقل روح و فکر و اندیشه آن‌ها به شکل مستمر با اهالی این رشته باشد. نگاه کنید به عرصه ورزش و اقتصاد و تجارت و صنعت و ببینید آن‌ها که در این بخش فعال هستند رهگذر بوده‌اند و یا ساکن خانه! این امر واضح و مبرهن و آشکار است.

فرهنگ و هنر شکل و شیوه راحتی دارد. اما نیاز به رهگذر ندارد. به این کوچه اگر وارد شدی باید در آن سا کن شوی. برای همیشه..... دیواری کوتاه‌تر از این عرصه برای رهگذران باید ساخت!

نمایش‌نامه‌ای به نام خرمشهر

روز سوم خرداد یک روز بزرگ است. آزادی شهر خرمشهر فقط یک اتفاق تاریخی و یا پیروزی ما در یک جنگ نیست. خرمشهر نماد عشق و میهن است. برای مردم این سرزمین هیچ‌گاه این تاریخ فراموش نمی‌شود.

نوای ممد نبودی - نخل‌های خرما - مسجد جامع..... و لبخند رزمنده‌هایی که روی پل آزادی هستند خاطرات و حماسه یک ملت است. کسی نیست که عاشق ایران باشد و از نام خرمشهر و این تاریخ یاد نکند. آزادی خرمشهر اگر نبود و این جنگ تمام می‌شد حالا احساس غرور نمی‌کردیم. و این غرور را مدیون کسانی هستیم که حالا بین ما نیستند. شهدایی که تاریخ ارزش آن‌ها را بیشتر برای ما ثابت می‌کند.

سال گذشته «پوتین‌های عموبابا» را اجرا کردم و برای سختی و دردی که در اجرای این نمایش کشیدم تصمیم گرفتم دیگر سراغ موضوع جنگ نروم. و سعی خواهم کرد به این علاقه خودم پشت کنم. ولی باید اعتراف کنم که نمی‌توانم از این وادی دور باشم. به زودی نمایش‌نامه جدیدم را با موضوع جنگ شروع می‌کنم. ولی تصمیم ندارم به اجرای آن فکر کنم. چند طرح دارم که باید اول آن‌ها را شروع کنم. نمایش‌نامه «نامه‌های ماه» اولین کاری است که شروع خواهم کرد.

ولی امروز با دیدن چند مستند از نبرد آزادی خرمشهر سخت منقلب شدم. با خودم فکر کردم این همه آثار در ژانرهای مختلف درباره خرمشهر نوشته شده است و هر چه نوشته شود باز هم کم است. ولی آیا می‌شود خرمشهر را نوشت؟... می‌شود واژه خرمشهر را به یک درام تبدیل کرد که ندای مردم و شهدا را داشته باشد. به این کار که فکر کردم خود خرمشهر برای من یک درام تلقی شد که در تاریخ نوشته شده است.

نمایش‌نامه‌ای به نام خرمشهر...