پایگاه خبری تئاتر: بهروز بادروج مدیر فیلمبرداری که به تازگی جایزه بهترین فیلمبرداری جشنواره بوگاتا کلمبیا را از آن خود کرده، در حاشیه حضور در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت درباره فعالیتش در این حوزه گفت: بسیاری از آموختههایم را مدیون سینمای مستند هستم. همیشه دوست داشتم به لحاظ حرفهای در سینمای مستند، بمانم چون لذتی که سینمای مستند به من میدهد بسیار بیشتر از سینمای داستانی است اما مشکلی که در سینمای مستند وجود دارد، تکراری شدن سوژهها و روشهاست که موجب میشود، هر از گاهی از کار در سینمای مستند به سینمای داستانی منتقل شوم.
وی افزود: من توشهام از سینمای مستند را در سینمای داستانی به کار میگیرم، حتی نورپردازی در سینمای داستانی را مدیون نوع نگاه، دیدن و به خاطر سپردن نور در سینمای مستند هستم.
بادروج که امسال فیلمبرداری مستند «تارهای ممنوعه» را برعهده داشته است، درباره شیوه کار خود در سینمای مستند توضیح داد: زمان فیلمبرداری بسیاری از مستندهایی که کار کردهام، طولانی بوده و این موضوع باعث شده تا به نوعی با سوژهها عجین شوم. من غالبا با سوژه مستندها در تماس و رفت و آمد هستم و بعد از پایان کار، آنها برای من تمام نشده و جزیی از زندگی من میشوند.
وی درباره نشان دادن شخصیت ها به واسطه نوع فیلمبرداری اظهار کرد: در یکی از فیلمهایی که کار میکردیم، زوجی بودند که بعد از ۱۸ سال زندگی مشترک میخواستند از هم جدا شوند. در این مستند که ساخت آن، سه سال طول کشید وقتی که حرفهای آن ها را میشنیدم، احساس میکردم به زن خانواده ظلم شده و هر زمان که به خودم میآمدم میدیدم تصویر مرد را از زاویه بالا میگیرم چون از نظر روانی دوستش نداشتم اما به این موضوع مسلط شدم و به خودم گفتم حق ندارم به عنوان یک هنرمند و فیلمبردار در قالب یک گروه مستندساز، نظر و نگاه خودم را به مخاطب تحمیل کنم و یا تاثیری روی آن داشته باشم.
بادروج، نزدیک شدن به زندگی آدمها در فیلم مستند را تجربه بسیار گرانقدری برای خود دانست و گفت: فرایند آموختن، فاکتور جدا نشدنی از سینمای مستند است که بسیار به آن علاقمند هستم، همچنین سینمای مستند به من درس زندگی داده است، مثلا در مستند «به آهستگی» که هم داستان ازدواج بود و هم مرگ، به قدری با آدمها عجین شده بودم که گویا خودم این تجربهها را از سر گذراندم.
* انتقاد از تکراری شدن فضا و تکنیک در سینمای مستند
این فیلمبردار مستند با اشاره به آموختههای تکنیکی خود در سینمای مستند به ویژه در زمینه فیزیک نور اظهار کرد: به عنوان فیلمبردار مستند وقتی با یک سوژه روبه رو میشوید و نمیدانید چه واکنشی میتواند داشته باشد در کمترین زمان تصمیم میگیرید که چه زاویهای انتخاب کنید تا نورتان را دراماتیزه کنید و این ویژگی بزرگی است که همه کس نمیتواند آن را تجربه کند، به خاطر بسپرد و به کار بگیرد تا در لحظه، سوژه را با نور دراماتیزه کند و این شناخت را با خودش به سینمای داستانی ببرد.
وی با انتقاد از تکراری شدن فضا و تکنیک در سینمای مستند گفت: سینمای مستند ما تکرار فرم و ساختار تایید شده، دوربین روی دست و فضای چرک را دوست دارد و بعد از مدتی فعالیت در سینمای مستند اجتماعی، میبینید بیشتر مستندها از نظر فرمالیستی بسیار شبیه به هم شدهاند و به جای اینکه سراغ تجربههای نو بروند، همان فرمهای قبل را تکرار میکنند که این مسئله باعث خستگی و دلزدگی میشود.
بادروج درباره ارتباط فیلمبردار با کارگردان گفت: در فیلمهای خوبی که کار کردهام بین عوامل گروه و کارگردان، حد و مرزی وجود نداشته و همه افراد به یک موضوع واحد رسیده بودند و با اینکه یک سرگروه اصلی وجود داشت، اما همه باهم یکی شده بودند و این فرآیند یکی شدن، محصول خوبی را رقم زد.
این مدیر فیلمبرداری؛ با اشاره به این مطلب که در بسیاری از جشنوارهها و همچنین جشنواره سینماحقیقت سالهای اخیر فیلمهایی کاندیدا شدهاند و جایزه گرفته اند که کمتر با ساختار - فیلمبرداری- مشاهدهگر و بیشتر با نگاه سینمایی ساخته شدهاند، گفت: نگاه فیلمبردارها بیشتر به سوی فیلمبرداری لنداسکیپ رفته است، درحالیکه فیلمبرداری در فیلمهای مستند و اجتماعی باید مشاهدهگر باشد که بسیار مشکل است. فیلمبردار باید در خدمت فیلم باشد و در مرحله بعد است که کار او باید از نظر فنی ارزیابی شود.
بادورج در پایان عنوان کرد: فیلمبرداری مستندهای اجتماعی و مشاهدهگر باید به نوعی باشد که شخص دیده نشود و در نگاه مخاطب، دوربین حذف شده باشد. جشنوارهها و خصوصا جشنواره سینماحقیقت که نه تنها بهترین جشنواره فیلم مستند ایران که به نظر من بهترین جشنواره فیلم در ایران است، میتواند فیلمبرداری درست و حرفهای را ازجایگاه فنی صرف به سمت تجربههای نو ببرد.