پایگاه خبری تئاتر: «وارش» داستان یک زن گیلانی را روایت میکند و در آن نویسنده و کارگردان نگاهی متفاوت نسبت به یک زن فداکار ایرانی داشتهاند؛ نگاهی که با تابوشکنی هم همراه بوده است. احمد کاوری، کارگردان مجموعه «وارش» درباره این سریال گفت: فیلمنامه این اثر حدود ۱۰ سال پیش نگارش شده بود، ولی به مرحله تولید نرسیده بود. شرایطی به وجود آوردند که آقای تخشید این فیلمنامه را دوباره راه بیندازد و به تولید نزدیکش کند. با توجه به اینکه ایشان کاملاً اطمینان داشت که فیلمنامه خوبی است و میتواند با مخاطبش ارتباط برقرار کند و به یک فیلمنامه استاندارد نزدیک است، بعد از مدتها آن را به مرحله تولید رساندند. کوچ کارگردانان از فضای آپارتمانی به روستایی این کارگردان در پاسخ به این پرسش که چه اتفاقی باعث شده کارگردانان و سریالسازها از تولید سریالهای آپارتمانی به سمت مجموعههایی با فضاهای روستایی رفتهاند، بیان کرد: معتقد هستم که تلویزیون فقط متعلق به تهران و جامعه شهری نیست. کشور ما قابلیتهای بسیاری از نظر جغرافیایی دارد. یکی از وظایف تلویزیون و برنامهسازان این است که آنها را به نمایش بگذارند و به مردم معرفی کنند. یکی از نکات مثبت قضیه میتواند این باشد که یک درام نمایشی در هر موقعیتی و با هر جغرافیایی را میشود به نمایش گذاشت. این رویکردی که در حال حاضر پیش آمده و گاهی میبینیم کارگردانان و نویسندگان از فضای شهری خارج شده و به فضاهای بومی و روستایی نزدیک شدهاند، فتح باب خوبی است. البته از آن جهت خوب است که قابلیتهای کشورمان را برای تماشاچی تعریف کند و از آداب و سنن و فرهنگ بقیه مناطق هم استفاده کند و بتواند یک فضای نمایشی جذابی برای مخاطب ایجاد کند. فضای شهری اتمسفر بیشتری برای ایجاد درام دارد وی درباره دلایل استقبال مخاطبان از اینگونه آثار بیان کرد: بیشتر قابلیت قصهگویی و درام داستان است که میتواند توفیق را برای هر اثری به وجود آورد، نه آنکه صرفاً اثر در لوکیشن شهری باشد یا روستایی. بارها و بارها دیدهایم که یک عده مسافرت میروند و آن فضای روستایی در سفر اتفاق میافتد یا بارها دیدهایم که یک جامعه و گروه شهری وارد یک فضای روستایی و طبیعی مثل کویر میشوند و در آنجا یک سری اتفاقات میافتد. قابلیت قصهگویی و اینکه داستان چقدر میتواند کشش داشته باشد در این قضیه تأثیرگذار است نه صرف اینکه یک اثر قرار است در روستا اتفاق بیفتد یا در شهر. اما از آنجا که آدمهای مختلف با فرهنگهای متفاوت در شهرها زندگی میکنند، فضای شهری اتمسفر بیشتری برای ایجاد درام دارد و از همه مهمتر، در دسترستر است. بنابراین فضای شهری برای ساخت یک مجموعه بسیار راحتتر است. یعنی وقتی در تهران یک اثر را تولید میکنید قطعاً مشکل فنی، اسکان و رفتوآمد وجود ندارد و راحتتر میتوانید آن را به سرانجام برسانید. اما وقتی وارد یک فضای روستایی یا دور از مرکز میشوید این مشکلات بیشتر میشود. اسکان، حمل و نقل و همه موارد تحت الشعاع این قضیه قرار میگیرد و هزینه را مضاعف میکند. به همین دلیل، با توجه به رویکرد ارزانسازی، تلویزیون برایش خیلی بهصرفهتر است که وارد فضای شهری شود. حال اگر به سمت فضاهای روستایی رفته، یعنی تلویزیون هزینه را به جان خریده و میخواهد این فرهنگ را دوباره احیا کند و کارها به سمت فضای شهری گرایش پیدا نکند. هزینهای که تلویزیون به جان خریده وی در ادامه افزود: مسئله دیگر هم این است؛ سریالهایی که در فضای شهری اتفاق افتاده به خاطر نوع قصه و اتمسفری که در شهر حاکم است، قطعاً موفقتر بودند و این ریسک را کسی به جان نخریده که بخواهد یک فضای روستایی را به وجود آورد و درامی را آنجا طراحی کند. اگر با دقت مشاهده کنید متوجه میشوید درصد کارهای موفق شهری، خیلی بیشتر از کارهای موفق روستایی بوده است.
سریال وارش مختص گیلان نیست کاوری درباره طراحی گریم و لباس بازیگران این مجموعه و انتقادهایی که به این مورد شده است، بیان کرد: بحث نگاه و رویکرد است. یعنی وقتی ما با طراح صحنه و طراح گریم مینشینیم و به یک رویکرد یا منظر نمایشی برای اثر میرسیم، آنجا طراحی شکل میگیرد. انتخاب ما این بوده که گریم و لباس به این شکل باشد. تا حدودی ممکن است از واقعیت و آن فضایی که قصه در آنجا اتفاق میافتد دور باشد، ولی الهام گرفته از آن است. یعنی از لباس و پوشش آن منطقه الهام گرفته شده است. دلیلش هم این است که این کار فقط متعلق به یک محدوده جغرافیایی خاص نیست. ما اگر میخواستیم این اثر را برای مرکز گیلان بسازیم قطعاً رویکرد متفاوتی داشتیم تا اینکه بخواهیم برای تمام مردم ایران بسازیم. در واقع باید به شکلی طراحی شود که بتواند با تمام ایران ارتباط برقرار کند. این اثر بهتنهایی مختص گیلان نیست، بلکه متعلق به تمام ایران و ایرانیهای جهان است. از تمام نقاط ایران و حتی خارج از کشور هم پیامهای مثبتی دریافت کردهام که ما را نسبت به این قضیه خیلی دلگرم کرده و احساس میکنیم مسیر درستی طی شده است. تابوشکنی و فرار از کلیشهای شدن یک زن فداکار کاوری که قبلاً سریال «بیدار باش» را کارگردانی کرده، درباره خواستگاری نقش اصلی این سریال یعنی وارش از یارمحمد که نوعی تابوشکنی محسوب میشود گفت: این مطلب جزو شالوده قصه است. وارش وقتی احساس میکند که یک مرد بیپناه همراه با فرزند شیرخوارهاش وجود دارد که میتواند آن نوزاد را سرپرستی کند و خود را در مرگ همسر یارمحمد مقصر میداند، این از خودگذشتگی را انجام میدهد و خودش پیشنهاد ازدواج میدهد. درباره این اتفاق کامنتهای مثبت و بازخوردهای منفی دریافت کردم. ولی برخوردهای مثبت همیشه از طرف خانمها بوده و خانمها از این قضیه خیلی استقبال کردند، به این دلیل که ما در این بخش به خانمها حق انتخاب دادیم که خودشان شریک زندگیشان را برای آینده انتخاب کنند. این جرئت و جسارتی است که وارش در یک فضای روستایی از خود به خرج میدهد، او این تابو را میشکند و از این مرز عبور میکند و خود پیشنهاد ازدواج میدهد. چه اشکالی دارد؟ در واقع اتفاق خلاف شرعی نیفتاده است. ممکن است برخی از فرهنگها این را خلاف عرف بدانند، ولی در نهایت وقتی ازدواج شکل بگیرد، چون سنت پسندیدهای است و در اسلام به آن خیلی اهمیت داده شده، این قضیه از یادها میرود و در پوشش اتفاق مهم دیگری قرار میگیرد. اینها مواردی است که بهعنوان پیامهای فرعی قصه توسط نویسنده در این فیلمنامه تنیده شده است. ما هم در حد توان آن را به تصویر کشیدیم. ممیزی نداشتهایم وی در پاسخ به این پرسش که آیا هنگام تولید با مشکلات مالی یا حذف سکانسهایی به دلیل حساسیتهای به وجود آمده مواجه نشدهاید، افزود: خوشبختانه تا کنون این مجموعه از نظر مالی و ممیزی به مشکل برنخورده است و مدیران سیما با ما همکاری داشتهاند. مشکلات مالی قطعاً گریبانگیر تلویزیون است، ولی این پروژه خوشبختانه به خاطر مدیریت درست مالیاش تا کنون به مشکلی برنخورده است. البته آقای تخشید هم کیسهای برای این کار ندوخته است و هر چه تلویزیون تزریق کرده، این تزریق به فضای کار بازگشته است. به همین دلیل به آن کیفیتی که مدنظرمان بوده رسیدهایم. البته اگر این کار یک بودجه مضاعف یا برآورد بیشتری داشت، قطعاً میتوانست جذابتر و باشکوهتر باشد. ۶۰۰۰ هزار فحش برای یک سریال کاوری درباره اعتراضهایی که برخی از مردم استان گیلان به این مجموعه داشتهاند، گفت: نظر خاصی ندارم. واقعیت این است که منتظر ماندهام تا سریال نیت واقعی ما را بیان کند. در حال حاضر در این شرایط نظری ندهم بهتر است. دوستانی در گیلان انتقادات شدید داشتند. برخیها انتقادات متعادلتری داشته و برخی هم موافق بودهاند. الان زمان تحلیل این قضیه نیست. به عبارت دیگر، در فضای ملتهبی که بحث و جدل میشود، جایی برای تحلیل وجود ندارد. من احساس میکنم در این قضایا سکوت بهترین است. وقتی این کار به پایان برسد باید دید که آیا مجموعه جواب سؤال خیلی از دوستان و مخالفان را داده است که در غیر این صورت باید خیلی منطقی و در یک فضای فرهنگی با یک سری منتقد این قضیه تحلیل شود. وی در پایان اضافه کرد: امیدوارم مردم عزیز گیلان صبور باشند و قسمتهای بعدی را هم ببینند و ما را حمایت کنند. اگرچه خیلیها و از جمله مردم سیستان خوب حمایت کردند، اما بالای ۶۰۰۰ فحش ناموسی در یک پست به ما رسیده است. البته خیلی از فحاشان کاربران ثابتی بودند و شاید ۳۰-۴۰ نفر بیشتر نباشند، ولی آن ۳۰-۴۰ نفر ۶۰۰۰ فحش فرستادند.