پایگاه خبری تئاتر: بهدنبال انتشار گزارش عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران، بهعنوان بازوی اجرایی سازمان سینمایی در ساماندهی چرخه تولید و عرضه «فیلم کوتاه»، پویا نبی از کارگردانان سینمای کوتاه، در یادداشتی به انتقاد از محدودیتهای مالی و دستاندازهای موجود در مسیر ساخت فیلم کوتاه پرداخت. متن یادداشت پویا نبی با عنوان «شکستن همزمان صدها استخوان» را در ادامه میخوانید؛ انتشار عملکرد مالی انجمن سینمای جوانان ایران در هفته گذشته، ضمن تکرار ادامه شفافیت در سازمان سینمایی به ریاست حسین انتظامی که فینفسه کاری مبارک و قابل تقدیر است، باردیگر نگاههای اهالی فیلم کوتاه را به خروجی کمی و کیفی تولیدات این نهاد مهم معطوف کرد. در شرایطی که تورم افسار گسیخته روز به روز در زندگی ما ایرانیها عینیت مییابد و تمام نهادهای فرهنگی از ساخت و نمایش «فیلم کوتاه» به بهانههای واهی سر باز میزنند و یا برخی همچون انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس با توسل به سلیقه نازل مدیرانش به قدری دایره ممیزی را تنگ میکنند که جز معدودی فیلم خنثی و سفارشی، خروجی دیگری از آن بیرون نمیآید، عملا انجمن سینمای جوان و واحد تولید آن، تنها متولی ساخت آثار کوتاه این سرزمین شدهاند اما انتشار عملکرد مالی و میزان حمایتی که به طور میانگین این نهاد از فیلم کوتاه در سال جاری انجام دادند و قیاس آن با تورم ایجاد شده در تولید یک فیلم کوتاه استاندارد، این زنگ خطر را برای چندمین بار به صدا در میآورد که اگر مدیران این نهاد فرهنگی هیأت مدیره صنف فیلم کوتاه (ایسفا) و مدیران بالادستی در سازمان سینمایی، فکری به حال میزان تزریق نقدینگی در فیلم کوتاه نکنند قطعاً با جوانمرگی این هنر، آن هم در آیندهای نزدیک روبهرو میشویم.
در سرزمینی که سالانه دهها میلیارد تومان صرف ساخت سریالهای مخرب با انبوهی از سلبریتیهای بیخاصیت میشود، به هیچ عنوان برازنده نیست که شاهد خرد شدن استخوانهای متفکرترین مدیوم هنری روزگار باشیم
طبق اسناد عملکرد مالی انجمن، حداکثر بودجه ارائه شده به فیلمساز کوتاه در سال جاری و توسط این نهاد حدود ۲۵ میلیون تومان بوده است و این در حالی است که در شرایط اکنون، تولید یک فیلم کوتاه آپارتمانی ساده با حدود ۵ الی ۶ جلسه فیلمبرداری به حداقل چهل میلیون تومان هزینه نیاز دارد و زمانی ماجرا پیچیدهتر میشود که در ساخت فیلم کوتاه به دلیل عدم بازگشت سرمایه، تقریبا هیچ تهیهکننده خصوصی وجود ندارد. در نتیجه اتفاقی که همگان در جشنواره بینالمللی کوتاه تهران امسال شاهد بودیم، رخ میدهد و آن تولید و عرضه تعدادی فیلم کوتاه متوسط است که در مجموع دوره متاخر جشنواره کوتاه تهران را در میان شوک همگان، به یکی از بیکیفیتترین ادوار این رویداد بدل کرد. جشنوارهای خالی از نامهای شناخته شده و حجم عظیمی از تولیدات که به دلیل شرایط اسفناک تولید فیلم کوتاه به حقیرترین شکل ممکن ساخته شده بودند و عملا داستانها به نحوی نوشته شده بودند که به اصطلاح تولیدی باشند و هزینه زیادی صرف آنها نشود. اتفاقی که با شرایط سیاه اقتصادی پیش رو، قطعاً در سال آینده ادامه پیدا میکند و حتی دامنه آن گسترش پیدا خواهد کرد و عملا انجمن سینمای جوانان ایران که تا همین چندی قبل خانه اول و آخر فیلمسازان کوتاه برای تبدیل کردن رویاهایشان به تصویر بود، از دستور کار خارج میشود و ۲ جریان سینمای (سفارشی) که برآمده از نهادهای ایدئولوژیک با نگاهی کاملا شعاری است و جریان سینمای (محفلی) که عموماً نگاه به آن سوی آبها و فاندهای رنگین و استعماری آنها دارند، قدرت را به دست میگیرند؛ آن روز دقیقاً روز مرگ فیلم کوتاه ایرانی است که در همه این سالها جز افتخار آن هم در کمال فروتنی، برای سینمای ایران نداشته است. این چند سطر را نوشتم نه صرفاً برای یک زنگ خطر جدی در این بزنگاه تاریخی، بلکه بهعنوان یک فیلمساز کوتاه که سه سال است به دلیل شرایط مالی نتوانستهام کاری را مقابل دوربین ببرم و اطلاع دارم بسیاری از همکاران جوان و بااستعداد من در تهران و شهرستانها با داشتن فیلمنامههای فوقالعاده صرفاً به دلیل همین شرایط پیچیده تولید نمیتوانند اثر جدیدی را خلق کنند و حتی برخی به دلیل این خانهنشینی اجباری و دوندگیهای پوچ برای یافتن سرمایه، حال روحی مساعدی ندارند. در سرزمینی که سالانه دهها میلیارد تومان صرف ساخت سریالهای مخرب با انبوهی از سلبریتیهای بیخاصیت میشود، به هیچ عنوان برازنده نیست که شاهد خرد شدن استخوانهای متفکرترین مدیوم هنری روزگار باشیم و امیدوارم صنف و انجمن سینمای جوان با مطالبهگری از مدیران بالادستی در عرصه فرهنگ، به کابوس روزگار فطرت فیلم کوتاه خاتمه دهند و سطح توقعات را در حد بدیهیاتی چون «بازگشت سیمرغ فیلم کوتاه» و یا بیانیهای گنگ در جهت «پایان دادن به سانسور» تقلیل ندهند!