خوب بد جلف ٢ که قرار است در آینده ی نزدیک شماره سومی هم داشته باشد، درست در لحظه ای تمام می شود که موتور گرم و روان مخاطب در سرازیری جاذبه افتاده و شتابان به پیش می رود، آنجا که او خندان و حیران سرانجام در اوج این سرعت به دیوار پایان می رسد، جایی که به نظر سرنوشت پی رنگ های فرعی قصه نیز هنوز مبهم است و کارگردان سراسیمه برای ساخت قسمت سوم از ادامه دادن ماجرا های این آدم ها خرسند!

پایگاه خبری تئاتر: خوب، بد، جلف ٢، دومین تجربه کارگردانی پیمان قاسم خانی در سینماست ، او پس از سال ها فعالیت در عرصه ی نویسندگی در ژانر کمدی برای فیلم های پر فروش و سریال های تلویزیونی پر طرفدار بعد از موفقیت قسمت اول این فیلم در گیشه به سراغ همان لحن و فضای آزموده شده می رود.
شبیه آنچه از قصه ی چند خطی قسمت اول به یاد می آوریم این بار هم به یک کارگردان جعلی سینما از طرف تهیه کننده اش پیشنهاد می شود تا از دو بازیگر تجاری برای بازی در نقش‌های اصلی فیلمش استفاده کند.این بار هم با خلق موقعیت های مشابه که متعاقب انتخاب پژمان جمشیدی و سام درخشانی رخ می دهد، این دو نفر با حماقت های ذاتی و لودگی کودکانه شان دست به کارهای عجیب و مسخره ای می زنند.
در خوب، بد، جلف ٢، انتخاب این دو نفر به عنوان یک زوج هنری برای بازی در یک فیلم اکشن تاریخی دردسر ساز می شود.
پژمان و سام یا زوج احمق و احمق تر ، عمدتا سوار بر قطاری هستند که موقعیت های خنده دارشان بر ریل اروتیسم ، لاکچریسم و نارسیسیزم به پیش می رود.
شوخی های کلامی و خلق موقعیت های کمیک این دو نفر عمدتا از سه زاویه روایت می شود. ١- مواجهه با زنان زیبا ( فم فتال ها)٢- در کشاکش رو کم کنی ها و پُز و پُزکشی ها ٣- تلاش برای پنهان کردن خودشیفتگی ها و حقارت های درونی.
نکته اینجاست که حتی اگر به درستی به همه ظرایف و ضعف های فیلمنامه آگاه باشیم نمی توانیم از موارد مهم دیگر ی که به کمک روایتگری و جریان فیلم می آیند بگذریم ! موسیقی ، میزانسن، جلوه های ویژه و صحنه و گریم، باز هم کفه ی سنگین ترازویی نیست که در اختیار کار گردان قرار گرفته تا او بتواند از آن ها برای خلق یک اتمسفر کمیک بهره بگیرد.
در واقع قاسم خانی همراهی مخاطب را بیش از همه به “بده و بستان های کلامی و رفتاری ” زوج سام – پژمان مدیون است .
خوب بد جلف ٢ که قرار است در آینده ی نزدیک شماره سومی هم داشته باشد، درست در لحظه ای تمام می شود که موتور گرم و روان مخاطب در سرازیری جاذبه افتاده و شتابان به پیش می رود، آنجا که او خندان و حیران سرانجام در اوج این سرعت به دیوار پایان می رسد، جایی که به نظر سرنوشت پی رنگ های فرعی قصه نیز هنوز مبهم است و کارگردان سراسیمه برای ساخت قسمت سوم از ادامه دادن ماجرا های این آدم ها خرسند!


منبع: سینماسینما
نویسنده: شادی حاجی مشهدی