حسین کیانی با نگارش یادداشتی تحت عنوان «فرهنگ آیندگان» درباره امنیت شغلی تئاتری‌ها در این روزگار نقطه نظرش را مطرح کرد.

پایگاه خبری تئاتر: در متن یادداشت این نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر آمده است: «به نظر می‌رسد تشویش و دلهره صاحبان مشاغلی که از درآمد ثابت یا همان آب باریکه معروف برخوردار نیستند در این ایام کرونایی روز به روز بیشتر می‌شود. صاحبان مشاغل هنری هم(اگر بتوان آن‌ها را با توجه به قوانین فعلیِ کار، شغل نامید)با توجه به سازوکارِ ارائه محصولاتِ هنری به مخاطب یا تماشاگران، بی‌نصیب از این تشویش و اضطرابِ فزاینده نیستند. اکثر قریب به اتفاق فعالین حرفه‌های هنری از جمله تئاتر، حقوق ثابتی ندارند و حق بیمه‌های تامین اجتماعی و تکمیلی را به‌صورت خویش فرما می‌پردازند و مجبورند همچون کارگران فصلی، چشم انتظار پروژه‌ای باشند که برای کار به آن‌ها پیشنهاد داده شود یا این‌که خود با دوندگی و جنگندگی و صبوری و تحملِ بیکاری و بی‌پولی بتوانند، پروژه‌ای را برای بردن روی صحنه پیشنهاد و مصوّب و با انبوهی از دشواری‌ها، اجرا کنند. بی‌شک خطراتِ آسیب‌های ذهنی و روحی که در این مسیرِ رنج‌آورِ از ایده تا اجرا، نصیب هنرمندان تئاتر، مخصوصا مولفان و کارگردانان می‌شود، هیچ کم از آسیب‌های جسمی و جانی کارگران فصلی که بی هیچ امکانات ایمنی بر بلندای داربست‌های آسمان خراش‌ها و برج‌های رانت خوران، میان زمین و آسمان به دنبال لقمه‌ای نان حلال معلق هستند، نیست. این کارگران دوست‌داشتنی و گمنام که در انبوه مخاطرات، می‌سازند تا کیسه صاحبان رانت پر شود و هنرمندان تئاتری که در انبوه مشکلات می‌سازند تا چیزی بر اندوخته فرهنگ بیفزایند و هر دو بی نصیب از مُزد واقعی و برابرِ اجرِ زحمت‌شان. این مسئله آن‌قدر به انواع و اشکال گوناگون و متنوع گفته شده که حتی دیگر کلمات هم از دست ما خسته شده‌اند .آیا قرار است وضعیت حرفه‌ای و شغلی صاحبان حرفه‌های هنری از جمله هنرمندان تئاتر، ساماندهی، قانون‌مند و تحت تعاریف مدنی و حقوق شهروندی قرار گیرد یا قرار است این مدارِ نااکارامد و اشتباه همچنان مسیرِ صفر درجه را بپیماید و ما صاحبان حِرَف و مشاغل تئاتری و هنری به عنوان نمونه آسیب‌پذیری فزاینده برای آیندگان همچنان در این وضعیت ناخوشایند نگه داشته شویم؟ اگر چنین است که ظاهرا هست ذکر یک هشدارِ تاریخی به این تصمیم‌سازان فرهنگی ضروری می‌نماید؛ حتی اگر بخواهید فرهنگ‌سازان این دوران را به عنوان نمونه دشوارزیستی و رنجِ برای زنده‌مانی، برای آیندگان، به‌صورت موزه‌ای حفظ کنید، آیندگان نیز شما را به عنوان نمونه بی‌توجهی و بی‌تدبیری و فرهنگ‌زدایی، نسبت به فرهنگ‌مدارانِ دوران گذشته خواهند شناخت. حال، این تصمیمِ تاریخی باشماست.