یک فعال سینمایی در ارزیابی شرایط کنونی سینما با تاکید بر اینکه شرایط سختی را پیش رو خواهیم داشت، معتقد است: دفاتر پخش با این واقعیت روبرو هستند که چگونه می‌توانند بقا خود را تضمین کنند. آنهم در شرایطی که حتی با بازگشایی سالن‌ها، سینماها با ۴۰ درصد ظرفیت مفروض مجبور به بلیت فروشی خواهند بود و با توجه به حساسیت ها بر امکان انتشار بیماری در فضاهای بسته، تمامی معادلات فروش فیلم‌ها در آینده تغییر خواهند کرد.

پایگاه خبری تئاتر: همایون امکانیان، دبیر انجمن صنفی کارفرمایی موسسات پخش درباره شرایط امروزه سینما که به دلیل شیوع کرونا و ممنوعیت انجام فعالیت‌ها به بحرانی برای اهالی این حوزه تبدیل شده می‌گوید: سینمای ایران در حال پوست‌اندازی است. البته این پوست‌اندازی سینما لزوما به مفهوم بهتر شدن و تکامل مثبت آن نیست بلکه می‌تواند ادامه حیات به شکلی متفاوت باشد. دوران پساکرونا همان‌گونه که بسیاری از فعالیت‌های تجاری را تحت تأثیر خود قرار خواهد داد سینما را هم به حال خود رها نخواهد کرد.

سینمای ایران با فروش مجموعا حدود ۳۰۰ میلیارد تومان به خلاف اسم آن، صنعت-تجارت بسیار فقیری است. کافی است که به معاملات بنگاه‌های کوچک تجاری و گردش مالی آنها در یک سال نگاهی بی‌اندازیم. به طور مثال یک شرکت تبلیغاتی نه چندان بزرگ که در حوزه بیلبوردها فعالیت می‌کند گردش مالی یک سال آن به ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیارد تومان می‌رسد.شاید این مقایسه به نظر خارج از موضوع بیاید اما هر تجارتی با میزان تأثیر اجتماعی آن نیز اندازه گیری می‌شود. میزان تأثیر اجتماعی سینما و ابعاد تأثیرگذاری آن بدون شک فرسنگ‌ها با واقعیت تجاری مالی آن فاصله دارد.

وی ادامه می‌دهد: این صنعت-هنر بسیار پر سروصدا اندازه‌ای کوچک در مقیاس اقتصادی دارد. به شکلی که نمی‌تواند حتی خانواده خود را اداره کند. فروش فیلمها در سال جاری به دلیل بروز بحران کرونا به فرض بازگشایی و حتی تشابه با وضعیت فروش سال گذشته بعید است بتواند از میزان یک سوم فروش سال پیش بالاتر برود. یعنی عددی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان که با توجه به تورم سالانه به میزان ۳۰ تا ۴۰ درصد عدد بسیار ضعیفی خواهد بود.

من بخاطر می‌آورم که در نخستین جلسه در حضور آقای طباطبایی نژاد (پس از انتصاب ایشان به معاونت امور سینمایی) به اتفاق انجمن صنفی کارفرمایی مؤسسات پخش، ایشان متذکر شد که در بهترین شکل فروش سینمای ایران در پنج سال آتی به ۷۰۰ میلیارد تومان خواهد رسید.اما در بدترین شکل فروشVODو یا همان سینمای خانگی بالغ بر ۳۰۰۰ میلیارد تومان خواهد شد. تحلیل ایشان چندان به مذاق حضار خوش نیامد و اعضا انجمن در مورد پیش‌بینی‌های واقع‌بینانه موضع گرفتند و به دنبال راهی در جهت جلب حمایت‌های مالی معاونت سینمایی و بدنبال بقا دفاتر رو به اضمحلال پخش بودند.

اما واقعیات تلخ بسیار زودتر از آنچه همگی پیش‌بینی می‌کردند با بحران کرونا رخ نمود.اکنون دفاتر پخش سینمایی با این واقعیت روبرو شده‌اند که چگونه می‌توانند بقا خود را تضمین کنند آنهم در شرایطی که حتی با بازگشایی سالنهای نمایش، سینماها تنها با ۴۰ درصد ظرفیت مفروض مجبوربه بلیت فروشی خواهند بود. با این شکل وبا توجه به حساسیت بخشی از جامعه بر امکان انتشار بیماری در صورت حضور در فضاهای بسته، تمامی معادلات فروش فیلمها تغییر خواهند یافت.

او با ارائه یک مثال ادامه می‌دهد: با یک مثال ساده می توان دریافت که فیلمهای متوسط با فرض فروش بین ۵ تا ۱۰ میلیارد تومانی به فروشی بالغ بر ۳ تا ۵ میلیارد تومان دست خواهند یافت و این یعنی زیان تولید این فیلمها و البته کاهش درآمد پخش. وضع برای سینماها و سالنهای نمایش نیز فاجعه‌بار خواهد بود و تنها سالن‌هایی که در پردیس‌های سینمایی فعال هستند، می‌توانند به بقاء خود ادامه دهند آنهم نه به شکل مطلوب بلکه با ضریب سود بسیار پایین‌تر از حد انتظار.

با این شرایط می‌توانیم حدس بزنیم که بنگاه‌های تجاری بزرگ و وابسته به نمایش خانگی حرف اول را در آینده نزدیک خواهند زد. آنها می‌توانند با درآمدهای سرشاری که از حوزه سینمای خانگی به مدد کرونا نصیبشان شده و خواهد شد بخش کوچکی را در حوزه پخش فیلم خرج کنند و عطای سود آن را هم به لقایش ببخشند.

مدیر پخش سابق هدایت فیلم در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان می‌کند: متأسفانه نحوه عملکرد بخش خصوصی مسلط بر سینما در حوزه سالنهای نمایش و یا تولید فیلم نیز خود به زایش این بحران کمک قابل توجهی کرده است، وقتی در سینمایی که ظرفیتهای فروش آن محدود است به سوی انحصار میرویم خطر فروپاشی این سینما بیش از پیش ما را تهدید می‌کند. بخش خصوصی متمول سینما که تعداد آنان از انگشتان یک دست هم فراتر نمی‌رود در سالهای اخیر با شتاب و ولع فراوان در جهت مونوپل کردن سالن‌های سینما اعم از ساخت و یا اجاره به سرعت گام برداشته و به نابودی بنگاه های تجاری کوچک چشم بسته است.

در این شرایط ما می توانیم تصور کنیم که چنانچه بخش خصوصی مورد اشاره به هر دلیلی زمانی تصمیم بر ترک این فعالیت بگیرد ما با بحران متقاضی در این حوزه مواجه خواهیم شد. به این معنا که ظرفیت سازی برای تقویت بنگاه‌های کوچک انجام نگرفته و به موازات آن و در طول زمان چنان هزینه اداره این سالن‌ها افزایش پیدا کرده که هیچکس رقبتی برای مدیریت آن و یا هزینه کردن در جهت راه اندازی سالن‌های جدید نخواهد داشت.

این ماجرای کسانی که صرفا به منافع شخصی و گروهی کوتاه مدت خود می‌اندیشند، میراثی جز ورشکستگی برای سینما بجای نخواهد گذارد. بدون شک فقدان سیاست گذاری‌های هوشمند در این امر بسیار مؤثر بوده و اما واقعیت این است که مسؤلیت بخش بزرگتر این بحران و فاجعه را بخش خصوصی به دوش می‌کشد که بجای استفاده هدفمند از فرصت‌های مالی پیش آمده در تجارت سینما با هدف حرکت در جهت گسترش خانواده سینما و قدرتمند کردن این خانواده تنها به افق‌های کوتاه مدت شخصی اندیشیده است.