پایگاه خبری تئاتر: ریما رامینفر در این گفتوگو از حضور یک دههایاش در نقش همای پایتخت میگوید.
+در فصل جدید پایتخت، هما دیگر آن فرد صددرصد مثبت داستان نیست و ابعاد تازهای از شخصیتش مشخص میشود که در طول نُه سال اخیر مخاطب از آن بی خبر بوده. به نظر شما چه تغییری در هما رخ داده؟
_من زمانی که در حال بازی کردن نقش هما در فصل ششم پایتخت بودم چنین حسی نداشتم و فکر نمیکردم این کاراکتر در ادامه روند فصلهای پیشین نباشد. شاید قصههای جدید باعث شده من بیشتر در مسائل دخالت کنم و با سایر کاراکترها درگیر شوم و شرایط را بیشتر کنترل کنم، اما خودم حس نکردم کار عجیبی نسبت به سریهای قبلی انجام میدهم. در هر حال نویسنده سریال ما تغییر کرد. دیالوگنویس پنج فصل پایتخت خشایار الوند بود که کاراکترها را کامل میشناخت و امکان نداشت دیالوگ یا عمل نامناسبی برای یک بازیگر بنویسد. در فصل ششم مجبور شدیم برخی از دیالوگها را اصلاح کنیم چون متعلق به کاراکتر هما نبودند.
در هفتههای اخیر که پایتخت پخش شده بارها شنیدهام که هما دروغ میگوید و گاه کارهای نامناسبی انجام میدهد، در حالی که من میتوانم نمونههای مختلف پنهانکاری یا حتی دروغ گفتن هما را در فصلهای قبل مثال بزنم. هما قدیس نیست و برای این که همسرش نرنجد ممکن است، پنهانکاری کند. من چنین احساسی نداشتم اما اگر شما میگویید خوشحالم که متوجه این تغییر شدم.
+بله پنهانکاری و گاهی دروغهای بهاصطلاح مصلحتی پیش از این هم در هما دیده میشد، اما نکتهای که در پایتخت۶ جلب توجه میکند، آستانه تحمل پایین هما و عصبانیتش در برابر وقایع است که در فصلهای پیش دیده نمیشد.
-شاید به این دلیل که اشتباهات اطرافیان در فصل فاحشتر شده بود. در این فصل نقی دچار تظاهر و ریا شد و همه در برابرش مجبور به واکنش و مقابله شدند.
+از دیگر تغییرات هما ارتباطش با فهیمه بود؛ ارتباطی که تا پیش از آن آرام و صمیمانه بود و در فصل ششم با درگیریهای گاهوبیگاه همراه شد.
-درگیری اصلی هما و فهیمه سر ماجرای تزریق بوتاکس بود که غیبت فهیمه را کرد، اما هما همیشه هوای فهیمه را دارد.
+حوادث کلی فصل ششم نشان میداد که آستانه تحمل و صبر هما هم که عاقل جمع بود کاهش پیدا کرده و بهراحتی عصبانی میشود و پرخاش میکند.
-حتماً وقتی چنین چیزی احساس میشود این تغییر در روند قصه اتفاق افتاده است. البته آستانه تحمل همه مردم در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده و شاید خود ما متوجه آن نباشیم اما بله، در قیاس با فصلهای قبلی مشخص میشود که آرامش هما کمتر شده است.
+واکنشهای مردم در برابر فصل ششم سریال را چهگونه ارزیابی میکنید؟
-در مقابل اعتراضهایی که به پایتخت میشود، به نظر من کاراکترهای پایتخت آدمهای واقعی جامعه هستند و قرار نیست همیشه کامل باشند مگر همه ما در زندگی روزمرهمان چهقدر صبور و مهربان هستم؟ سریالهای کمدی که به فصلهای متعدد رسیدند تعداد بسیار کمی هستند. در ایران که چنین نمونهای نداریم و در کل جهان چند سریال ادامهدار کمدی هست مانند دوستان، اداره، چهگونه با مادرت آشنا شدم، خانواده مدرن و… خصوصیت یکسان همه این سریالها این است که هیچ کدام از مخاطبان این سریالها نمیتواند قصه یکیدو خطی آنها را بگوید. فقط میتواند راجع به چند کاراکتر توضیح بدهد. انتقادهایی که به فصل ششم پایتخت شد در مورد قصهها بود در حالی که قرار نیست ما فیلمنامه ارسطویی و کلاسیک داشته باشیم. ما این کاراکترهای مختلف را به مخاطبان معرفی کردیم و بعد آنها را در موقعیتهای متفاوت قرار میدهیم.
در تمام سریالهای چندفصلی موفق کمدی در جهان مخاطب به دنبال تقابل کاراکترها با یکدیگر است و بزرگترین نگرانیاش این است که مبادا این کلونی دوستداشتنی که این قدر به آنها وابسته شدم، دچار اختلاف و متفرق شوند. در سریال پایتخت هم همین ماجراست؛ مردم کاراکترهای سریال را میشناسند، دوستشان دارند و نمیخواهند از هم فاصله بگیرند. دوست دارند آنها در هر شرایطی کنار هم باشند و اگر کرونا اجازه میداد کاراکترهای سریالهای پایتخت پشتیبان همدیگر میشدند و انتظار مردم برآورده میشد. به نظر من عمده دلیل انتقادها به فصل ششم نداشتن پایان است؛ اتفاقی که در فصل سوم هم افتاد.
در قسمتهای ابتدایی فصل سوم، نقی مسابقه کشتی را به حریف یزدی خود واگذار کرد و سیل انتقادها از سوی همولایتیهای مازندرانیاش آمد که «ای وای! شما آمدهاید و میخواهید کشتی ما را هم از ما بگیرید؟» ما در پاسخ گفتیم صبر کنید و در آخر داستان هم نقی به عنوان کشتیگیر مازندرانی، قهرمان جهان شد. متاسفانه در فصل ششم ما به انتهای داستان نرسیدیم تا مردم متوجه شوند این کاراکترها همانهایی هستند که دوستشان داشتند. اما این که یک سریال در حد استاندارد ظاهر شود و در طول ده سال مورد توجه و علاقه مردم قرار بگیرد کار بسیار سختی است و پایتخت توانست این کار را انجام دهد.
از طرف دیگر برخی انتقادها مثل این که در این فصل اتفاقات کمدی کمتر افتاد و مخاطبان کمتر خندیدند برای من پذیرفتنی است چون شاید قصههایی که در فصلهای پیشین تعریف میشد خندهدارتر بودند، اما سایر ایرادهایی را که به سریال وارد میشود درک نمیکنم. به نظر من اگر مردم سریال را کامل با پایانش میدیدند بیشتر این انتقادها هرگز بیان میشد.
+هما به عنوان یک زن در تمام فصول پایتخت نقشی مترقی و پیشرو دارد و در ادامه روند روبهرشدش، مجری تلویزیون میشود، کدام مؤلفه را در کاراکتر هما مسبب این پیشرفت او میدانید؟
-از همان ابتدای داستان اول، این که خانواده معمولی به سمت تهران آمدند به دلیل قبولی هما در دانشگاه بود و این خصوصیت روبهرشد بودن از ابتدا در هما بود. هما یک زن معمولی خانهدار نیست. هم علاقهمند به تحصیل است هم به کار و تجارت. در دورهای تهیه غذا راه انداخت، زمانی نماینده شورای شهر شد و در فصل ششم هم گوینده اخبار است. قرار بود هما به دلیل گفتن اخبار بد، دچار افسردگی شود، اما نشد که در سریال به این موضوع پرداخته شود. هما در این توجه به خانواده برای جایگاه اجتماعی اش اهمیت بسیار قائل است و به موازات آن در جهت موفقیت اجتماعی تلاش میکند
+هما به دلیل این که معمولا معلم اخلاق جمع پایتختیهاست، مانند سایر شخصیتها محبوب مخاطب نمیشود. خودتان دلیل این اتفاق را در چه میبینید؟
-بله، هما حتی میتواند نفرتانگیز باشد! به خدا جدی میگویم (با خنده). آدمی که راه میرود و مدام میخواهد دیگران را اصلاح کند و ایرادهایشان را تذکر میدهد میتواند حتی نفرت انگیز هم باشد. من سعی کردم به دلپذیرترین شکل ممکن این نقش را بازی کنم. گاهی خودم از این که مردم من را در نقش هما پس میزنند تعجب میکنم، چون آن قدر سایر شخصیتهای پایتخت شیرین هستند که اگر یکی در این میان بخواهد اصلاحشان کند، میتواند دوستنداشتنی هم باشد اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاده و برخی از مخاطبان هم هما را دوست دارند. هما نقش کاتالیزور را دارد تا سایر شخصیتها باورپذیرتر شود. همه بازیگران پایتخت رگههایی از تیپ دارند. با این که همه شخصیت بازی میکنند اما رئال بودن یکی از آنها به باورپذیری دیگران کمک میکند وگرنه چگونه میتوان شخصیت ارسطو را با آن همه اغراق در حالت عادی پذیرفت؟.
ارسطو بسیار دوستداشتنی است. من بازی احمد مهرانفر و کاراکتر ارسطو را بسیار دوست دارم اما ارسطو بسیار با یک آدم طبیعی در جامعه امروز تفاوت دارد. خدا را شکر شخصیتهای پایتخت همه محبوب هستند؛ حتی بهتاش با این همه پرخاشگری و بداخلاقی، خیلی محبوب است.
+شخصیت مورد علاقه خود شما در سریال کیست؟
_من همه شخصیتهای پایتخت را دوست دارم. حس میکنم نقی خیلی دقیق است. کاراکتر نقی را بسیار دوست دارم. محسن تنابنده با ظرافت بسیار حسادتهای نقی را بازی میکند و میل به دیده شدن در نقی را باور پذیر به نمایش درمیآورد.
+بازی شما از همان فصل اول پایتخت بسیار روان و دلنشین بود. این چهگونه اتفاق افتاد؟
-در بازیگری ابتدا خودم باید کنشها و واکنشهای کاراکتر را بپذیرم، تا اندازه نقش را بازی میکنم که خودم آن را باور کنم و این باعث واقعی از کار در آمدن نقش میشود.
+خودتان کدام فصل از سریال را بیشتر میپسندید؟
-فصلهایی ۱ و ۳ و ۵، فصلهای فرد!
+کدام خصوصیت هما برای شما مطلوب تر است؟
-روابط گرمی که با اطرافیانش و خانواده شوهرش دارد. این که بدون حب و بغض و دلسوزانه با همه اعضای خانواده همسرش برخورد میکند و همه را با تمام وجود دوست دارد.
+دخترانتان سارا و نیکا در تمام این سالها با نقدهای بسیاری روبهرو شدهاند که منفعل و بیتاثیر و اضافی هستند. نظرتان در این مورد چیست؟
زمانی که آنها برای -بازی در پایتخت انتخاب شدند، دو دختر زیبا و بانمک پنج ساله بودند و در ابتدا معلوم نبود که این سریال این همه سال ادامه داشته باشد. بهمرور در سالهای بعد دخترها بزرگتر شدند، در داستان ماندند ولی چون خجالتی و محجوب هستند بازیگری برایشان کمی سخت است. از طرفی سرعت سریال پایتخت هم باعث میشود این دو کودک از ریتم کار عقب بمانند. به نظر من اگر این دو دختر هم قصه داشتند، در روند داستان تاثیر مثبتی میگذاشتند.
+چرا این قدر کم کار هستید؟
-شاید چون برخی کارهای پیشنهادی رغبتی در من ایجاد نمیکند و غیر از پایتخت برای پروژه دیگری از تهران خارج نمیشوند. این که نقشهای خوبی هم پیشنهاد بشود یکی از عواملی است که باعث میشود آدم رغبت کار جدید را پیدا کند.
+فکر میکنید ساخت فصلهای بعدی پایتخت ادامه خواهد داشت؟
_فعلا پیشبینی در مورد آینده پایتخت ندارم. در هر حال من هیچگاه تیم پایتخت را تنها نمیگذارم و در تولید فصلهای بعدی هم با تمام توانم حضور خواهم داشت.
+و اگر نکتهای در پایان هست…
-به نظرم از جایی مردم احساس میکردند که ما از خودشان نیستیم و تافتههای جدا بافته هستیم، که این مشکلات و سختیهای آنها را نداریم و نمیفهمیم درحالیکه ما هم از جنس مردم هستیم و درد آنها درد ما هم هست. فکر اینکه مردم از ما فاصله بگیرند بسیار عذاب آور است و دوست دارم مردم بدانند که ما هم به اندازه آنها از سختیها رنج میبریم.
منبع: ماهنامه فیلم