پایگاه خبری تئاتر: علیرضا کوشک جلالی در حالی این روزها دو نمایش "سیستم گرون هلم" و "پوزه چرمی" را در سالن خلیج فارس فرهنگسرای نیاوران و تالار سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه دارد که پیش از این نمایش "روبینسون و کروزوئه" را در تماشاخانه مهر حوزه هنری اجرا کرد.
محمد یعقوبی نیز همانند کوشک جلالی در حال حاضر دو نمایش "دل سگ" و "هیولاخوانی" را به ترتیب در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر و تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برده است. او اردیبهشت نیز نمایش "خشکسالی و دروغ" را برای سومین بار در فرهنگسرای نیاوران اجرا کرد.
حمیدرضا نعیمی هم این روزها در حالی نمایش "فاوست" را در تالار وحدت روی صحنه برده که فروردین ماه گذشته برای دومین بار نمایش "سقراط" را در همین تالار اجرا کرد.
این امر و اجرای پی در پی نمایشها توسط این سه کارگردان شناختهشده تئاتر که اتفاقا تمام کارهایشان با استقبال بسیار خوب مخاطبان تئاتر روبهرو شده، اخیرا توسط بعضی از تئاتریها مورد انتقاد قرار گرفتهاست .
صرف نظر از اینکه بجز نمایشهای کوشک جلالی که هر سه جزو تولیدات جدید نمایشی هستند، کارهای یعقوبی (بجز "هیولاخوانی") و نعیمی (بجز "فاوست") به نوعی اجرای مجدد محسوب میشوند، نباید این نکته را فراموش کرد که این نمایشها در سالنهایی اجرا شدند که هر کدام بر اساس قوانین و ساختار خاص خود در طول سال از آثار نمایشی میزبانی میکنند.
به عنوان نمونه آثار نمایشی در فرهنگسرای نیاوران و تماشاخانه ایرانشهر تحت قوانینی متفاوت با حوزه هنری و تئاتر شهر اجرا میشوند و اجرای آثار نمایشی در تالار وحدت نیز تحت نظر بنیاد رودکی قوانین مشخص خود را دارد. در واقع اجرای دو نمایش توسط یک کارگردان در دو تالار با قوانین متفاوت شائبه رانت یا هر گونه حرف و حدیث دیگری را منتفی میکند.
در همی راستا مثلا نمایش "هیولاخوانی" پس از طی کردن یک پروسه دو سال و نیمه و بعد از اینکه یعقوبی چند سال در تئاتر شهر هیچ اجرایی نداشت، خردادماه اجرای خود را آغاز کرد و جزو آثار جدید او نیز محسوب میشود یا نمایش "روبینسون و کروزوئه" توسط یک گروه نمایشی از تبریز بعد از اجرا در جشنواره تئاتر فجر و با مجوزهای لازم در حوزه هنری اجرا شد. ضمن اینکه این افراد نیز مانند بسیاری دیگر از کارگردانهای شناخته شده تئاتر که این حق را به خود میدهند بعد از گذشت چند سال یک نمایش را در تئاتر شهر اجرا کنند این حق را دارند که بر اساس قوانین این کار را بکنند.
دیگر اینکه مطمئنا هیچ اجرایی بدون هماهنگی با مسئولان اداره کل هنرهای نمایشی در تئاتر شهر ممکن نیست. تماشاخانه ایرانشهر و فرهنگسرای نیاوران زیر مجموعه اداره کل هنرهای نمایشی نیستند و در واقع قراردادی که برای اجرا در این سالنها با گروههای نمایشی بسته میشود تحت قوانین خاص خود و بر اساس گیشه است که ضرر و زیان احتمالیاش برعهده مسئولان این سالنها و کارگردانها است. دیگر کارگردانهای تئاتر نیز میتوانند جدا از آثاری که برای اجرا در سالنهای زیرمجموعه ارشاد ارائه میکنند به این سالنها نیز متون دیگری که مجوزهایی لازم را داشته باشد ارائه کرده و نوبت اجرا بگیرند.
نکته قابل توجه دیگری که باید در نظر گرفت و اتفاقا از این بابت باید خوشحال بود، این است که هنوز هستند کارگردانهایی که این توانایی را دارند تا آثاری را در زمانهای کمی نسبت به یکدیگر روی صحنه ببرند و بتوانند علاوه بر جذب مخاطب و روشن نگه داشتن چراغ سالنهای نمایش، هیچ هزینهای به بدنه تئاتر کشور که سالهاست با مشکلات اقتصادی زیادی دست و پنجه نرم میکند، وارد نکنند.
البته بعضیها این نقد را دارند که اجرای چند اثر نمایشی در فاصله زمانی کم، دلیلی برای احتمال اُفت کیفیی کارهای این کارگردانهاست، اما نباید فراموش کرد هیچکس بیشتر از خودش نباید برای خودش دلش بسوزد و اگر کارگردانی هم اینچنین ریسکی بکند، سود و زیانش با خود او است. پس لزومی ندارد در این باره زودتر از نتیجه قضاوت کرد.
به معنایی دیگر آنچه موجب تعجب است، این نیست که چرا این سه کارگردان تئاتر در کمتر از پنج ماه هشت نمایش در 32 سالن اجرا کردند، بلکه سئوال این است که چرا باید بعضی از تئاتریها بدون آنکه به حق آنها تعرض شده باشد، از پر کار بودن و استقبال از نمایش همکاران خود خرده گرفته و با طرح شبهاتی برای همکاران خود سوءتفاهم ایجاد کنند؟
و نکته پایانی اینکه تا زمانیکه نمایشی بتواند در چارچوب قوانین مشخص حوزه تئاتر، تماشاگران تئاتر را به سالنها بکشاند، خالق آن اثر این حق را دارد که نمایش خود را اجرا کند و چنانچه در این کارها اثر ضعیفی را روی صحنه ببرد باز خود آن کارگردان است که حتما با بازخورد منفی مخاطبانش روبهرو میشود و از این امر او است که متضرر میشود و نه کس دیگری.