شامگاه گذشته هفتادمین قسمت از برنامه سینمایی هفت روی آنتن شبکه سوم سیما رفت.

پایگاه خبری تئاتر: شامگاه گذشته هفتادمین قسمت از برنامه سینمایی هفت با حضور منصور سهراب پور ، محمدرضا مصباح ، کارشناسان رسانه ، بهرام عظیمی، صادق جوادی (کارشناس و کارگردان انیمیشن روباه) روی آنتن شبکه سوم سیما رفت و میز نقد برنامه با حضور منتقدان به نقد و بررسی فیلم سینمایی «شنای پروانه» پرداخت.

گلایه از وضعیت بلاتکلیف شبکه نمایش خانگی و سکوت مسئولان این حوزه

در اولین میزگرد این هفته برنامه منصور سهراب پور (تهیه کننده) و محمدرضا مصباح (تهیه کننده ) حضور داشتند که درباره چالش های جدید نمایش خانگی و وضعیت بلاتکلیف این حوزه مواردی مطرح شد.

میزگرد نظارت، حلقه مفقوده شبکه نمایش خانگی

سهراب پور دراین باره گفت: «من یک موضوع کلی دارم. زمانی که تصمیماتی در زمینه نمایش خانگی گرفته شده اساسا صحبت کردن در این مورد فایده دارد یا خیر ؟ به شخصه یک کار سینمایی در سال 87 می ساختم که سفارش دهنده آن سازمان صدا و سیما بود، هنوز در آن فضا قرار نگرفته بودم ولی وقتی استارت سینمایی زده شد دیدم چه قدر کار خوبی است که برای صدا و سیما، فیلم سینمایی ساخته شود و اقدام درستی بود. خودم یک منتقد در مورد نحوه سریال سازی در این ایام هستم ولی حمایت ارشاد لازم است.»

وی ادامه داد: «معتقدم در زمینه نمایش خانگی حتما سازو کارهایی در وزارت ارشاد بوده ولی نقصان داشته که بحث آن جدا است ولی در قانون آنچه که من تحقیق کردم این است که نمایش خانگی می تواند در مسیر وزارت ارشاد با سازو کارهایی حرکت کند.»

سهراب پور در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: «نمایش خانگی ۱۲ سال فعال است و بخش خصوصی در این حوزه وارد شده و هزینه کرده است اما حالا که تلویزیون ورود کرده باید خودش یک راهکاری برای ادامه این مسیر معرفی می کرد. الان که گفته شده فعلا متوقف باشد نه وزارت ارشاد متصدی است نه تلویزیون.»
وی اضافه کرد: «انتظار این را داشتم که وقتی در یک موضوعی دو نهاد دچار اشکال هستند حداقل به موازات این اشکال، راهکارهایی سازماندهی شود و برنامه ای وجود داشته باشد ولی آنچه که من تحقیق کردم این است که هیچ برنامه برای آن وجود ندارد و این جای نقد دارد.آنچه که می دانم ، سلب مسئولیت و سکوت سازمان سینمایی، صدا و سیما و بیکاری افرادی است که در این حوزه فعالیت می کردند.»

در بخش دیگری از این نشست، محمدرضا مصباح تهیه کننده سینما افزود: «متاسفانه ما در کشور با آزمون و خطا رو به رو هستیم یک کاری را شروع می کنیم بعد می رویم می بینیم نتیجه چه شده است. در زمینه نمایش خانگی هم سیاست گذاری و کار کارشناسی درستی صورت نگرفت و چشم اندازی برای آن تعریف نشده بود و ما وارد این داستان شدیم. اوایل بیشتر نگاه تجاری در نمایش خانگی مطرح بود و نگاه هنری زیاد الویت نداشت.»

وی ادامه داد: «معتقدم که نمایش خانگی در حوزه محتوا نیاز به یک پوست اندازی دارد. ما نیاز داریم به یک نگاه متفاوت، و اگر قرار باشد به تلویزیون بیاید و یک شبکه ای شود مانند سایر شبکه های تلویزیون، چه اتفاقی برای آن می افتد؟»

این تهیه کننده در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: «اگر نمایش خانگی در اختیار تلویزیون قرار بگیرد باید دید چه چیز آن قرار است تغییر کند؟ من نگفتم که کار غیر قانونی بوده، بلکه بر اساس تفسیری که اتفاق افتاده به این نتیجه رسیده اند که باید در اختیار صدا سیما قرار بگیرد به این خاطر که فضای دسترسی آن به تلویزیون نزدیک تر است.»

وی افزود: «ما به مسیری رفتیم که نمایش خانگی اهداف ما را تامین نکرد چون دارد به سینما ضربه می زند، کارگردان های خوب ما و تهیه کنندگان به علت برگشت سرمایه و دسمتزد به سمت سینمای خانگی کشیده می شوند وقتی این اتفاق افتاد و وزارت ارشاد نتوانسته نتیجه بگیرد، کارشناسان امر باید فکر درستی داشته باشند. در این وضعیت هم ارشاد سکوت کرد و هم صدا و سیما و هیچ کدام صحبتی نکرده اند.»

طاقت نوشتن فیلمنامه را نداشتم / با یک شمایل ذهنی ساخت «پسر کشی» را آغاز کردم/ مانند یک تابلوی نقاشی خود را در اختیار کارگردان قرار دادم


با شروع اکران فیلم سینمایی «پسر کشی» در فضای آنلاین، برنامه هفت این هفته میزبان کارگردان و بازیگر این فیلم سینمایی بود.

محمد هادی کریمی کارگردان اثر درمورد نحوه شکل گیری ایده این فیلم گفت: «اول خیلی خوشحالم که فیلم را دوست داشتید. به هر حال یک قصه ای در ذهنم شکل گرفته بود که پازل های آن طی سال ها در ذهن چیده شده بود و در نهایت یک شمایلی را درست کرد، طاقت اینکه بنویسم هم نداشتم و فکر می کردم همین شمای ذهنی کافی است. دوست داشتم سینمایی که در دهه 60 دیدم و با آن عاشق فیلمسازی شدم بتواند در ذهن مخاطبان هم شکل بگیرد، سینمایی که قصه می گفت و سعی می کرد بدون دیده شدن کارگردان، خود اثر دیده شود ولی متاسفانه در طی سال های بعد از بین رفت و کمرنگ شد.»
آرمان درویش بازیگر این فیلم درمورد تجربه خود اظهار کرد: «تقریبا به این روش کار دکتر کریمی عادت دارم و با توجه به ایمانی که به او دارم می دانم فیلم در ذهنش ساخته شده است در نتیجه برای من ساده بود. دکتر روزانه پلان ها را می گفت و فضای سکانس را برای ما تشریح می کرد. من تلاش نمی کردم که خودم چیزی انجام دهم بلکه سعی می کردم تابلویی باشم برای ترسیم یک نقاشی .»

طبق روال هر هفته میز رسانه برنامه هفت هم به بررسی برخی اخبار مهم سینمایی با حضور محمدصالح حجت السلامی، مرتضی رنجبران به میزبانی پژمان کریمی سپری شد.

کارشناسان رسانه درمورد تشکیل کمیسیون فرهنگی مجلس گفتند : «ما در زمینه سینما قانون نداریم، اسناد زیر دستی داریم. در سال 91 قوانینی مصوب شد که جزو اسناد بالا دستی محسوب می شوند و می تواند دست مایه کار کمیسیون فرهنگی مجلس باشد.»

محمدصالح حجت الاسلامی ادامه داد: «من در تایید فرمایشات شما می گویم که کمیسیون فرهنگی پیش نیاز دارد ولی با گروهی مواجه شدیم که هدف اولیه آن ها حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس نبوده است و مصاحبه های اخیر نشان می دهد که با حال و هوای فرهنگ و رسانه آشنا نیستند. به نظرم کمیسیون فرهنگی در ابتدا این را درک کند که در هنر، بخشنامه عمل نمی کند بعد ببینند چگونه می توانند بستر سازی کند.»

مرتضی رنجبران افزود: «ما نیاز به آسیب شناسی کمیسیون فرهنگی مجلس داریم باید ببینیم چند مصوبه برای سینما داشته و چند قانون مصوب شده داشته ایم. اگر به این برسیم آن موقع می توان تصمیم گیری کنیم و به ضعف ها پی ببریم و مشکلات را حل کنیم و بگوییم در دوره جدید خواسته های ما چیست.»

انیمیشن دو بعدی هنری تر است / خودم مجذوب داستان شدم / در بسیاری جشنواره ها رقیب بودیم!

میز گرد این هفته برنامه هفت به معرفی و بررسی انیمیشن «روباه» با حضور بهرام عظیمی و صادق جوادی برگزار شد.

بهرام عظیمی کارشناس و کارگردان انیمیشن درمورد روباه گفت : «کار روباه را بار ها دیده ام. در خیلی از جشنواره ها رقیب بودیم چند جا هم داور بودم. من هم معتقدم انیمیشن دو بعدی خیلی هنری تر است هرچند که کارهای سه بعدی حیرت انگیز ترند. کار آقای جوادی خیلی عجیب و غریب است. اما سوال من این است که چگونه روباه را جان بخشی کردی؟ جان بخشی کردن برای حیوانات واقعا سخت است. کاری که ما ایرانی ها از آن فراری هستیم.»


صادق جوادی در این باره پاسخ داد: «خود من اولین باری که این قصه را شنیدم جا خوردم. خودم را جای آن حیوان گذاشتم و حس کردم کار شگفت انگیزی می شود. این قصه به طور دائم تکرار می شد. برای انیمیت روباه هم مستند زیاد دیدم چون در باغ وحش روباه وجود ندارد و برای من هم امکان رفتن به طبیعت وجود نداشت. از روی مستند ها الگو برداری کردم. اوایل حرکات شبیه حرکت سگ شده بود. به قدری کار کردیم که بالاخره به نقش روباه رسیدیم.»

گفتنی است میز نقد این هفته برنامه سینمایی هفت با حضور مسعود فراستی ، محمدتقی فهیم و ناصر هاشم زاده به نقد و بررسی فیلم سینمایی «شنای پروانه» پرداخت.

محمد تقی فهیم در ادامه قبل از ÷رداخت به فیلم شنای پروانه گفت: «من اشاره ای کوتاهی می کنم به سریال های خارجی که این مدت دیده ام. چه خوب چه بود. مثل آن شب که پیمان معادی در آن ایفای نقش کرده است. سریالی که زیاد هزینه بر نبوده و منابع عمومی کشور را حرام نکرده است. و کمپانی مثل نتفیلیکس با همین سریال ها اندازه نیمی از فروش نفت کشور درآمد کسب کرده است. ای کاش بخش خصوصی و دولتی ما هم کمی فکر کنند و با سوژه های جدید کارهای آب رو داری بسازند. کارهایی که حتی درآمدزا هم می توانند باشد.»

ناصر هاشم زاده نیز ادامه داد: «ما وقتی اینچنین نقد می کنیم متوجه می شویم یک جای کار میلنگد. آن هم فیلمنامه است. چرا فیلمنامه نداریم؟ مگر نویسنده نداریم؟ در دنیا 90 درصد کارهای خوب، فیلمنامه های اقتباسی دارند. یعنی به ادبیات تکیه می کنند. سینمای ما هیچ ارتباطی با ادبیات داستانی ندارد. مگر چند اثر که آن هم اثر ادبی را تخریب می کند. این باعث می شود فیلمنامه خوب نداریم. همه قصه ها برای فیلم کوتاه اند نه لند. این ایراد خیلی مهم است و باید به آن توجه کرد.»

در ادامه مسعود فراستی با اشاره به بحث این دو منتقد گفت: «من فکر می کنم به غیر از عدم ارتباط سینما و ادبیات ما یک مشکل دیگر هم داریم. این جامعه پر از قصه است. همین کرونا الان ده ها و صدها قصه دارد. فیلمنامه نویس باید از خانه بیرون بیاید و این قصه ها را ببیند و درک کند. اما من هم مثل سید معتقدم اگر نویسنده پشتش به ادبیات گرم نباشد نمی تواند موفق باشد.»

در ادامه محمد تقی فهیم با اشاره به فیلم شنای پروانه گفت: «شنای پروانه فیلم خوبی است. اگر نگوییم چهار ستاره است، حتما سه ستاره را دارد. یکبار دیدن آن قابل تحمل است. البته برای بار دوم کشش لازم را ندارد. این خوب بودن از دست آویزی به فضای خاص و قصه لات ها می آید. محمد کارت، هومن سیدی و سعید روستایی به سراغ همین فضا رفتند که البته کار آن ها بیشتر به اعتیاد می پرداخت اما اینجا محمد کارت به سراغ نیروی دیگری از همان فضا رفته است. موضوعی که در سینمای قدیم خیلی به آن پرداخته می شد. ما الگوی درستی از قهرمانی که از میان مردم بر می خیزد نداریم. همیشه قصه هایی که از لات ها اقتباس شده به جاهلی مسلکی آن ها پرداخته است. سینما نتوانسته از این لات ها قهرمان بسازد. در این فیلم هم همین اتفاق افتاده است. جواد عزتی می توانست تبدیل به قهرمانی مثبت از میان مردم شود که این اتفاق نمی افتد. این اتفاق در مسیر سینمای ایران همیشه مغفول مانده است. عزتی اینجا خوب است و خوب تر می شود اما تبدیل به قهرمان نمی شود.»

ناصر هاشم زاده نیز یادآور شد: «شنای پروانه یک فیلم متوسط است. فیلم آدرس درستی از مسائل مردم نمی دهد اگر چه وارد مردم می شود. غیرت و قاچاق را نشان می دهد. لات بازی را نشان می دهد. اما فیلم انچه امروز مورد نیاز است را نمی تواند انجام دهد. نویسنده یعنی متفکر. یعنی کسی که حادثه بیرونی را قرار است به روایت داستانی تبدیل کند. ما از دوره مشروطه چندین برهه داریم که ادبیات ما دچار حذف یا ممنوعیت شده است. سینما هم در این فقدان به خود محوری پرداخته و این باعث شده که سینمای ما اصلا قهرمان پیدا نمی کند. بر فرض مثال ما در تاریخ و ادبیات عیاران داریم اما به علت عدم ارتباط این عیاران اصلا در سینما نمی آیند که امروزی شوند. ایراد دیگر فیلم این است که مشکلات قلابی است. فیلم خوش ساخت است و با وفا به قصه گویی، رکب هم زده است. این نشان می دهد فیلم ساز هوشیار است و توانمند.»

در ادامه این بحث مسعودفراستی با اشاره به این مطلب که شنای پروانه جزو چهار فیلم خوب جشنواره فیلمفجر بوده است، گفت: «به نظرم شنای پروانه فیلم بدی نیست. جر چهار فیلم جشنواره بود که می شد دید و آن را نقد کرد. فیلمساز چند حسن دارد که فیلم را نجات می دهد تا فیلم بد نشود. اول اینکه فیلم ساز پشت مستند سازی دارد که این اجازه می دهد فیلم ساز کمی اطراف خود را ببیند. دوم آنجایی را که انتخاب کرده گویی در آن زندگی کرده و خوب آن را می شناسد. فیلم می تواند خود را نگه دارد اما عیب های اساسی هم دارد. بعد از مستندسازی و در ساخت فیلم بلند تو باید فقط چیزهایی را در خود نگه داری که به درد فیلم بخورد. ساختار مستند باید کنار رود. مستند فقط می تواند دید وسیع تری ایجاد کند. مستند باعث می شود فیلمساز بتواند شهر بسازد. خیابان بسازد. جهان پیرامون بسازد. اما مستند می تواند وبال گردن فیلمساز شود. اینجا می شود. دوربین مدیوم شات است. تمام فیلم مدیوم شات است. دوربین مدیوم شات دوربین دیدن واقعیت نیست. حتی چشم هم خسته می شود. فیلم نمی تواند مکان بسازد. فضا بماند. فیلم مکان مند نیست. زمان مند هم نیست. یعنی ما نمی فهمیم برای کجا و کدام دهه است. فیلم اگر بی زمان و مکان باشد قابل تعمیم نمی شود. این اشتباه در فیلم سازی است. تعمیم پذیری از مکان مند و زمان مند بودن می آید.»