خود دکتر صادقی هم در چند سال گذشته همین وضعیت را داشت، دو یا سه کار در یک سال اجرا کرده بود، ولی من یا محمد رحمانیان هیچ اعتراضی نکردیم.

پایگاه خبری تئاتر: حدود سه هفته پیش، بیستم تیرماه در خبرگزاری تسنیم کسی که مطمئن نیستم نام‌ش واقعی باشد متنی علیه من نوشت و عکس درج‌شده در خبر عکسی از تئاتر تل‌ویزونی دل سگ بود، تیترش این بود: آیا «محمد یعقوبی» نورچشمی مدیران هنری است؟ هفته‌ی پیش‌تر از آن انقلاب‌نیوز متنی علیه اجرای دل سگ نوشته بود. من فقط پاسخ خبرگزاری تسنیم را نوشتم که به دلیل تندبودن یادداشت نه ایسنا چاپ‌ش کرد نه هنرنیوز و بعد دکتر سرسنگی و رضا دادویی از من خواستند دست نگه دارم و چاپ‌ش نکنم.

تا این‌که هفته‌ی پیش در روزنامه‌ی اعتماد متنی از دکتر صادقی چاپ شد که در آن به من، محمد رحمانیان، بهروز غریب‌پور، علی‌رضا کوشک جلالی و کورش نریمانی تاخته بود. حرف‌ش این بود که چرا به این‌ها فرصت دو سه اجرا داده شده و این‌که این‌ها سوگلی هستند و چه... متاسفانه لحن‌ش برای‌م یادآور لحن خبرگزاری تسنیم بود. و تاسف‌بارتر این‌که متن دکتر را خبرگزاری فارس بازنشر کرد که برخلاف روال این خبرگزاری است که متن یک روزنامه آن هم اعتماد را بازنشر کند و تازه روز بعد از بازنشر متن دکتر صادقی، به بهانه‌ی اجرای دل سگ تکه‌ای از متن خبرگزاری تسنیم علیه من در خبرگزاری فارس بازنشر شد و روزنامه‌ی کیهان هم در جا چاپ‌ش کرد. و یکی دو روز بعد خبرگزاری تسنیم متن خبرگزاری فارس را بازنشر کرد. به گمان من این‌ها در نهایت به زیان خود دکتر صادقی‌ست که چه بخواهد چه نخواهد با خبرگزاری‌های تسنیم و فارس هم‌صدا شده است. محمد رحمانیان روز بعد از چاپ متن دکتر صادقی پاسخ‌ش را داد. من نمی‌خواستم پاسخ بدهم، ولی از مجله‌ی آزما کسی به من زنگ زد که نمی‌شناختم‌ش و هر چه سعی کردم از پاسخ‌دادن طفره بروم نشد. حرف‌هایم را همان‌روز در وب‌گاه‌شان درج کردند ولی دوستان روزنامه‌نگارم با وسواس‌های من آشنایند و می‌دانند که متن گفت‌وگوهایم را باید پیش از چاپ برای‌م ای‌میل کنند که ویرایش و بازنویسی کنم. خبرنگار آزما نفرستاد و نتیجه این‌که متن چاپ‌شده از نظر من راضی‌کننده نیست. معمولن این‌گونه گفت‌وگوها را در وب‌گاه‌م نمی‌گذارم ولی نظر به اهمیت موضوع صلاح در این دیدم که متن گفت‌وگو را ویرایش کنم. در این مدت دکتر صادقی یک بار دیگر این بار در پاسخ به واکنش رحمانیان متنی نوشت و دوباره محمد رحمانیان پاسخ داد و البته علی‌رضا کوشک جلالی هم متنی در واکنش به متن دکتر صادقی نوشت.


یادداشت دکتر صادقی در روزنامه اعتماد را خوانده‌اید؟

محمد یعقوبی: بله.

نظرتان چیست؟

 محمد یعقوبی: خود دکتر صادقی هم در چند سال گذشته همین وضعیت را داشت، دو یا سه کار در یک سال اجرا کرده بود، ولی من  یا  محمد رحمانیان هیچ اعتراضی نکردیم.  به نظرم هیچ ایرادی ندارد که یک کارگردان در سال سه تا چهار کار روی صحنه ببرد. امیدوارم همه‌ی کارگردانان این فرصت را داشته باشند. سالن نیاوران هنوز سالنی نیست که تماشاگر ثابت داشته باشد. ولی من فکر می‌کنم تماشاگر خودم را پیدا کرده‌ام و می‌توانم در سالنی که تماشاگر ثابت ندارد اجرا بروم و تماشاگر خودم را داشته باشم. مسئله‌ی مهم دیگر این‌ است که من برای هیچ‌کدام از این اجراها بودجه دولتی نگرفته‌ام، فقط سالن به من داده‌اند. دکتر باید خوش‌حال باشد چند نفر از هم‌کاران‌ش می‌کوشند از بودجه‌ی دولتی تئاتر دریافت نکنند، آسوده‌خاطرتر می‌تواند برای دریافت بودجه‌ی دولتی اقدام کند.

 مسئله همین جاست. آنچه باعث این بحث‌ها می‌شود اختصاص دادن سالن های مختلف به یک کارگردان است. آن هم در شرایطی که به شدت با کمبود سالن مواجه هستیم.

محمد یعقوبی: شاید اصلن نباید وارد این بحث‌ها شوم. ولی اصل قضیه این است که هر کارگردانی باید در سال سه تا چهار کار اجرا کند تا بتواند بگوید شغلم این است. ما باید به این ایده‌آل برسیم. امیدوارم نتیجه‌ی یادداشت دکتر صادقی این نشود که کارگردان‌ها کم‌کار شوند. امیدوارم نتیجه‌اش این باشد که سالن‌ها بیش‌تر شوند تا تعداد بیش‌تر در سال بیش از یک نمایش اجرا کنند. در یادداشت ایشان به نمایش‌ “25″ هم در نیاوران به کارگردانی من اشاره شده است ولی من کارگردان آن نمایش‌‌های کوتاه نیستم. 25 مجموعه 20 نمایش‌نامه‌های کوتاهی بود که دانش‌جویان کلاس‌های نمایش‌نامه‌نویسی‌م در کلاس‌های لیسانس هنرهای زیبا دانش‌گاه تهران، فوق‌لیسانس دانش‌گاه تهران و کلاس ازاد خانه‌ی هنرمندان نوشته‌اند و هنرجویان‌م در آموزش‌گاه استاد سمندریان کارگردانی و بازی‌ش کردند.

کارگردان نوزده نمایش‌ک از 20 نمایشک این مجموعه هنرجویان‌م بودند، در این مجموعه نمایش 12 کارگردان جوان، 8 نمایش‌نامه‌نویس جوان و 42 بازی‌گر جوان حضور داشتند، فقط یکی از اپیزودها نوشته و کار من بود، یک اپیزود 15 دقیقه‌ای به نام روز دروغ، آن هم به این دلیل  کار کردم که گمان می‌کردم بودن نام من در فهرست کارها ممکن است تعدادی تماشاگر به سالن بیاورد. من افتخار می‌کنم این فرصت را ایجاد کردم  که تعدادی نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان و بازی‌گر تازه‌نفس به تئاتر ما معرفی شوند. ای کاش زودتر از من دکتر صادقی این کار را کرده بود. کاش دکتر صادقی پیش از نوشتن یادداشت خود فکر می‌کرد. حتمن اجرای عمومی نگرفتنِ کاری که در جشن‌واره‌ی فجر اجرایش کرده است این‌ همه عصبانی‌ش کرده. من به سهم خودم او را می‌بخشم انسان جایزالخطاست حتا اگر دکتر باشد ولی کاش دیگر چنین رفتار بی‌منطقی از ایشان نبینم. به هر حال ما تئاتری‌ها نباید به جان هم بیفتیم، نباید فرصت‌ها را از هم‌دیگر بگیریم.

 این فرصت‌ها و این سالن‌های محدود باید در اختیار تمام کسانی که کار خوبی برای نمایش دارند قرار بگیرد. درست است؟

محمد یعقوبی: بله. ولی همین حالا سالن ارسباران خالی است. چرا آقای دکتر صادقی کارش را آنجا اجرا نمی‌کند؟ من  سال گذشته "مرد بالشی" را بعد از ایران‌شهر در ارسبارن ادامه دادم  و سالن هر روز پر بود. ولی بعد از من گمان نمی‌کنم کارگردانان حرفه‌ای دیگر آن‌جا نمایشی به روی صحنه برده باشند.  تنها جرم من، رحمانیان و دیگر دوستان این است که در طی سال‌هایی که کار کرده‌ایم تلاش‌مان این بوده که تماشاگران راضی از سالن نمایش‌هایمان بیرون بروند. هرگز با نخوت نگفتیم تماشاگر کار ما را نمی‌فهمد. حاصل آن این است که مردم در طی این سال‌ها به کیفیت نمایش‌های ما اعتماد کرده و در هر سالنی اجرا کنیم  برای دیدن کارمان خواهند آمد.

 فکر می کنید چه اتفاقی افتاده که شما که در طول 5- 6 سال گذشته فرصت کار کردن در اختیارتان گذاشته نشده بود یک باره در طول چند ماه چند کار در سالن های مختلف روی صحنه می‌برید؟ چه کارهایی که دوباره اجرا  شدند مثل خشکسالی و دروغ و چه کارهایی که تازه بودند.

محمد یعقوبی: کاملن اتفاقی‌ست، تصادفی‌ست. می‌شد جای من الان دکتر صادقی سه کار در این چند ماه داشته باشد و من بی‌کار بوده باشم. هیولاخوانی را می‌خواستم سه سال پیش اجرا کنم. اما نشد. اما این بار با اجرایش موافقت شد. خشک‌سالی و دروغ را اگر در همان اجرای دوم‌‌ش می‌گذاشتند بی‌ آزار و اذیت اجرایش کنیم، اگر توقیف نمی‌شد شاید دیگر نیازی نمی‌دیدم به‌زودی دوباره اجرایش کنم. دوباره اجرایش بردم چون می‌خواستم ثابت کنم اصلا دلیلی برای توقیف آن وجود نداشت. به جای “دل سگ” هم قرار بود ” نوشتن در تاریکی" را در ایران‌شهر اجرا کنم چون "نوشتن در تاریکی" هم نمایشی است که خیلی کم اجرایش کرده‌ام، ولی با وجود صدور مجوز شورای نظارت، دکتر سرسنگی در جای‌گاه مدیر سالن ایران‌شهر نگران اجرای آن بود، گمان می‌کرد دستور توقیف‌ش را خواهند داد و برای مدیریت او بد خواهد شد.

 به نظرتان این مسئله به ضرر خود کارگردان‌هایی که هم زمان چند کار اجرا می‌برند تمام نمی‌شود؟ چون اولین نتیجه‌اش هجمه‌ای از همین دست گلایه‌هاست.

محمد یعقوبی: مسلمن به این موضوع فکر کرده‌ام. به مدیران هم گفتم که ممکن است جریان بدی به وجود بیاید. ولی مگر چند بار  اتفاق می‌افتد که بتوانید در یک دوره‌ی زمانی کوتاه چند کار اجرا ببرید؟ اصلا خوشحالم که به بهانه‌ی چند کار ما این بحث به وجود آمد تا بتوانیم به این نتیجه برسیم که اتفاقا درست همین است که کارگردانان سه تا چهار نمایش در سال اجرا کنند. امیدوارم نوک پیکان در ادامه‌ی بحث به سمت مدیران برود که چرا سالن نمی‌سازند؟ به گمان‌م از زبان خود دکتر صادقی خوانده‌ام که در پاریس روزانه 350  نمایش روی صحنه است. دکتر صادقی خیلی خوب می‌داند که در کشورهایی چون فرانسه بسیار طبیعی است که کارها دوباره و چندباره اجرا بروند. خوب می‌داند که آوازه‌خوان طاس بیش از 60 سال است به کارگردانی Nicolas Bataille در  Théâtre de la Huchette به‌‎روی صحنه است. پس چرا بازتولید نمایش‌نامه‌های ایرانی را برنمی‌تابد و با به‌کاربردن کلمه‌ی "تکراری" می‌کوشد ارزش و اهمیت اجرای دوباره و چندباره‌ی نمایش‌های ایرانی را انکار کند؟ هیچ خوب نیست که آدم برای به‌کرسی‌نشاندن حرف خود حقیقت را قربانی کند.

 یعنی به نظرتان با وجود کمبود سالن باز هم منطقی است که یک کار چند بار اجرا شود؟

محمد یعقوبی: اگر کاری تماشاگر دارد نباید دوباره اجرا شود؟ اصلن فرض کنید کسی در تمام عمر خود فقط یک نمایش‌ کار کرده‌ و آن نمایش هم مانند آوازه‌خوان طاس اگر پنجاه سال اجرا شود، تماشاگر خواهد داشت، نباید آن را اجرا کند؟ تماشاگری که دوست دارد از رحمانیان کار ببیند به دلیل این که سالن‌ها محدود هستند حق ندارد از او کار ببیند؟ این درست نیست که جلوی کار  دیگران را بگیریم. این بحث‌ها این بدگویی‌ها رفتار درستی نیست. بحث‌هایی انحرافی است و ما را از پی‌گیری خواست‌های مهم و اصلی دور می‌کند. به گمان‌م خواست اصلی همه‌ی تئاتری‌های ایران، افزایش تعداد سالن‌ها، حذف سانسور پیش از اجرا و افزایش بودجه‌ی تئاتر و پرداخت آن به دست‌اندرکاران تئاتر است.