طعا انتخاب لیلا حاتمی برای نقش مریم مجدلیه فیلم ترنس مالیک که کاراکتر پررنگی در داستان زندگی حضرت عیسی دارد نشان از توانایی‌های اوست. با توجه به پوشش آن دوره احتمال می‌رود که مریم مجدلیه شال بر سر داشته باشد که مشکل حجاب لیلا حاتمی در یک فیلم خارجی حل شود.

پایگاه خبری تئاتر: مهم‌ترین خبر سینمایی این روزها بازی لیلا حاتمی در نقش مریم مجدلیه در فیلم ترنس مالیک، کارگردان مؤلف و مشهور آمریکایی است. لیلا حاتمی از تواناترین بازیگران زن سینمای ایران است که کارنامه‌ی خوبی در سینما دارد. راستش برای اینکه تعداد بهترین فیلم‌های لیلا حاتمی را به عدد رند ۱۰ برسانیم مجبور شدیم نقش‌آفرینی‌هایش در «شیدا» و «چیزهایی هست که نمی‌دانی» و یکی دو فیلم دیگر را حذف کنیم.

قطعا انتخاب لیلا حاتمی برای نقش مریم مجدلیه که کاراکتر پررنگی در داستان زندگی حضرت عیسی دارد نشان از توانایی‌های اوست. با توجه به پوشش آن دوره احتمال می‌رود که مریم مجدلیه شال بر سر داشته باشد که مشکل حجاب لیلا حاتمی در یک فیلم خارجی حل شود. در صحنه‌هایی از فیلم «مصائب مسیح» مل گیبسون مونیکا بلوچی در نقش مریم مجدلیه حجاب داشت. به هر حال این فرصت طلایی که برای حاتمی پیش آمده مناسبتی شد تا مروری داشته باشیم روی کارنامه‌ی لیلا حاتمی و بهترین فیلم‌ها و نقش‌آفرینی‌هایش را بررسی کنیم.

لیلا حاتمی متولد نهم مهر ماه سال ۱۳۵۱ دختر علی حاتمی کارگردان بزرگ سینمای ایران و زری خوشکام از بازیگران سینمای ایران است. اولین نقش‌آفرینی‌هایش هم جلوی دوربین پدرش بود. نوجوان بود که در فیلم «کمال‌الملک» نقش او را در سنین پایین بازی کرد و بعد در نقش لیلا شاهزاده‌ی نابینای ترکی که طاهر خوش‌صدا عاشقش می‌شود در فیلم «دلشدگان» جلوی دوربین رفت.

تصویر لیلا حاتمی در فیلم دلشدگان هر چند بازی خاصی نکرد اما در معرفی او به سینما تأثیرگذار بود. چهره‌ی معصوم و ظریف با تبار اشرافی و بالاتر از طبقه‌ی متوسط که دل داده بود به صدای آواز طاهر عاشق.

لیلا

  • کارگردان: داریوش مهرجویی
  • نقش: لیلا
  • بازیگر نقش مقابل: علی مصفا
  • سال تولید: ۱۳۷۵

این فقط شانس لیلا حاتمی نبود که داریوش مهرجویی برای فیلم لیلا سراغش رفت. شانسی برای همه‌ی ما بود چون در نهایت نمی‌شود فیلم لیلا را بدون حضور لیلا حاتمی متصور شد.

کاراکتر لیلا تا این حد عمیق و زنانه و پیچیده شکل نمی‌گرفت اگر لیلا حاتمی نقش‌اش را بازی نمی‌کرد. هیچ بازیگر دیگری را نمی‌شود برای این نقش متصور شد.

قامت ظریف و بلند لیلا در لباس‌های یک‌سره مشکی از یک طرف ظرافت و شکنندگی‌اش را نمایان می‌کند و از طرف دیگر همان استیصال و بغضی که به جز آن سکانس شام تولد با رضا و به جز وقتی پشت بیلبورد ایستاده تا عروس تازه ببیند، همیشه در چهره‌اش است.

مهم‌تر از آن استفاده‌ی مهرجویی از صدای لیلا حاتمی برای گفتن نریشن فیلم است. صدایش مثل شیشه می‌ماند. شفاف ولی هر لحظه آماده‌ی شکستن. انگار الان است که بغضش بترکد. بعضی نقش‌ها، شاه‌نقش هستند. قطعا نقش لیلا هم از این دسته است اما کاری که لیلا حاتمی می‌کند هم درجه یک است. او می‌تواند زنی را تصویر کند که منفعل، شکننده و بی‌پناه به‌نظر می‌رسد اما توانایی وارد شدن به یک بازی را هم دارد. بازی که نتیجه‌اش می‌تواند خراب شدن تصور معصومانه‌اش از عشق و اگر شانس بیاورد کنار رضا و باران ساختن یک عشق جدید باشد. غرامت کمی نیست.

فیلم لیلا داستان زنی به نام لیلا بود که از خانواده‌ای گرم و سنتی می‌آمد. در مراسم شله‌زرد پزان با رضا دوست برادرش آشنا می‌شود و مدتی بعد با هم ازدواج می‌کنند. رضا و لیلا عاشق یکدیگرند اما خانواده‌ی رضا که او تک پسرشان است منتظر آمدن نوه‌ی پسری هستند. معلوم می‌شود که لیلا نازاست و از سمت مادرشوهرش تحت فشار قرار می‌گیرد که رضایت بدهد رضا با زن دیگری ازدواج کند تا بچه‌دار شود.

لیلا حاتمی برای بازی در فیلم لیلا برنده‌ی دیپلم افتخار از جشنواره‌ی فجر شد؛ هر چند به نظر می‌رسد استحقاق بردن جایزه‌ی سیمرغ بلورین را داشت. در حساب و کتاب آن سال‌های جشنواره‌ی فجر به جوانی که تازه از راه رسیده بود سیمرغ بلورین نمی‌دادند اما بازی حاتمی چنان درخشان بود که نتوانسته‌اند به کل نادیده‌اش بگیرند و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن به او رسید.

آب و آتش

  • کارگردان:‌ فریدون جیرانی
  • نقش: مریم
  • بازیگر نقش مقابل: آتیلا پسیانی و پرویز پرستویی
  • سال تولید: ۱۳۷۹

لیلا حاتمی بعد از بازی در فیلم لیلا در فیلم «شیدا» ساخته‌ی کمال تبریزی ظاهر شد. آنجا هم نقش دختر معصومی را داشت که پرستار بود و رابطه‌ی عاطفی بی‌سرانجامی بین او و یکی از مجروحان جنگی شکل می‌گیرد. لیلا حاتمی تصمیم گرفت این کلیشه‌ی دخترک معصوم را که به او چسبیده بود بشکند و در نتیجه در فیلم آب و آتش در نقش زنی روسپی ظاهر می‌شود که البته در پس ظاهرش همان قربانی شکننده است.

ماجرا از جایی شروع می‌شود که علی مشرقی (جزء معدود مشرقی‌های مرد فیلم‌های جیرانی) در خیابان با مریم شکوهی برخورد می‌کند و او را از دست مردانی که می‌خواهند آزارش دهند نجات می‌دهد. مریم او را به خانه‌اش می‌برد و در آنجا وجه شاعرانه‌ی خودش را به علی نشان می‌دهد. علی نسبت به شخصیت او کنجکاو می‌شود. در همان اثنا مجید که با مریم رابطه داشته و یک دختر دارند و به نوعی مریم را متعلق به خودش می‌داند سر می‌رسد و علی پنهان می‌شود.

وقتی علی به خانه‌اش برمی‌گردد می‌بیند که همسرش به قتل رسیده و او متهم ردیف اول است اما علی می‌گوید که دیشب را در خانه‌ی زنی بوده. او به دنبال مریم می‌رود تا از او به‌عنوان شاهد استفاده کند اما مریم می‌گوید شناسنامه‌اش دست مجید است و کم‌کم علی به وجوه دردناک زندگی مریم پی می‌برد.

دهه‌ی هفتاد بازی کردن نقش زنی روسپی هنوز یک تابوشکنی بزرگ محسوب می‌شد. به‌خصوص اگر بازیگری مثل لیلا حاتمی دست به این کار می‌زد که برای بازی در نقش زنان معصوم شناخته شده بود. هر چند مریم شکوهی هم عاری از معصومیت نیست و بیشتر به شکل قربانی تصویر می‌شود اما لیلا حاتمی در همان نیمه‌ی ابتدایی فیلم هم بازی دیدنی ارائه می‌دهد.

حکم

  • کارگردان:‌ مسعود کیمیایی
  • نقش: فروزنده
  • بازیگر نقش مقابل: پولاد کیمیایی و عزت‌الله انتظامی
  • سال تولید: ۱۳۸۳

بعد از کار با داریوش مهرجویی لیلا حاتمی فقط یک فیلم با مسعود کیمیایی کم داشت تا کارنامه‌اش در همکاری با کارگردانان ستاره‌ی سینمای ایران تکمیل شود. نکته‌ی مهم درباره‌ی مهرجویی و کیمیایی این است که آن‌ها استاد بازی گرفتن هستند و در فیلم‌هایشان به خاطر شیوه‌ی شخصیت‌پردازی بازیگران بیشتر از بقیه‌ی فیلم‌ها به چشم می‌آیند.

حکم یک فیلم گنگستری است که البته برداشت مسعود کیمیایی از این ژانر است. لیلا حاتمی نقش زنی به نام فروزنده را دارد که آسیب دیده اما قوی و محکم است. در همان سکانس اول فیلم شاهد حمله‌ی او و پولاد کیمیایی (محسن) و بهرام رادان (سهند) به خانه‌ی مردی هستیم که به فروزنده خیانت کرده است. فروزنده اسلحه به دست دارد و آن جمله‌ی معروف را می‌گوید که: «می‌گیرمت. ای تف به این لغت می‌گیرمت. کیو می‌گیری؟ چیو می‌گیری؟ من اگه بخوام شوهر کنم من می‌گیرمت».

لیلا حاتمی اینجا زنی است که از طبقه‌ی متوسط پایین‌تر است و اسلحه به دست می‌گیرد، گاهی حتی فحاشی می‌کند و البته زخم‌خورده است. شبیه یکی از قهرمان‌ها فیلم‌های کیمیایی است و در حقیقت فروزنده بیشتر از سهند و محسن به قامت قهرمانی از کیمیایی درآمده است.

هر شب تنهایی

  • کارگردان:‌ رسول صدرعاملی
  • نقش: عطیه
  • بازیگر نقش مقابل: حامد بهداد
  • سال تولید: ۱۳۸۶

رسول صدرعاملی در اواسط دهه‌ی هشتاد دو فیلم ساخت با موضوع امام رضا که یکی از آن‌ها فیلم هر شب تنهایی بود. هر دو فیلم بر محور یک رابطه‌ی دوتایی استوار بود. در هر شب تنهایی لیلا حاتمی نقش زنی را بازی می‌کند که بیمار است و اگر جراحی نکند فقط دو ماه دیگر زنده می‌ماند اما عطیه حاضر به جراحی نیست.

همسرش عطیه را بسیار دوست دارد و او را به مشهد آورده که راضی شود یا شفا بگیرد. رابطه‌ی زن و شوهر تحت ‌تأثیر این بیماری و لجاجت عطیه بر عمل نکردن دستخوش بحران شده در شرایطی که خود عطیه نویسنده‌ی یک برنامه‌ی رادیویی است که به مردم در حل مشکلات خانوادگی‌شان راهکار می‌دهد. او نمی‌تواند با زیارت ارتباط برقرار کند تا اینکه روزی در حرم دختربچه‌ی گمشده‌ای را پیدا می‌کند.

لیلا حاتمی در نقش زنی بیمار و بی‌قرار که نیازمند تسکین است و فیلم کاملا بر محور اوست حضوری قدرتمند دارد. سرگشتگی‌ عطیه را خیلی خوب نمایش می‌دهد و هر چند دیالوگ زیادی ندارد اما از طریق میمیک صورت متوجه شکنندگی‌اش می‌شویم.

بی‌پولی

  • کارگردان: حمید نعمت‌الله
  • نقش: شکوه
  • بازیگر نقش مقابل: بهرام رادان
  • سال تولید: ۱۳۸۶

این یکی از معدود فیلم‌های کمدی است که لیلا حاتمی در آن جلوی دوربین رفته و سرآغاز همکاری‌های او با حمید نعمت‌الله شد. لیلا حاتمی در بی‌پولی نشان می‌دهد که استعداد طنز هم دارد.

فیلم با عروسی شکوه و ایرج شروع می‌شود. شکوه کاملا تحت ‌تأثیر ایرج است. ایرج به نظرش مرد مقتدری است و شکوه جلوی او هیچ اعتماد به نفسی ندارد. شبیه یک دختربچه‌ی ترسوست که دائم دنبال جلب توجه ایرج است. ایرج در یک دفتر طراحی مد شغل خوبی دارد تا اینکه پسر مدیرعامل از خارج می‌آید و ایرج با او نمی‌سازد. آن‌قدر هم مغرور است که حتی چک تسویه حسابش را نمی‌گیرد به گمان اینکه کار در بازار برایش فراوان است. شکوه هم طبق معمول همیشه فقط تأییدش می‌کند.

اما بد روزگاری است و ایرج حسابی بی‌پول می‌شود. اول کار شکوه از بی‌پولی او خبر ندارد اما وقتی باخبر می‌شود تازه انگار توازن میان این دو نفر برقرار می‌شود. شکوه قدرت می‌گیرد. اول کار می‌خواهد به ایرج کمک کند اما کم‌کم از کارهای ایرج خسته می‌شود و ناگهان از آن زن ترسوی زبون تبدیل به زنی می‌شود که ایرج را تحقیر می‌کند و حتی برایش تعیین تکلیف می‌کند.

بازی لیلا حاتمی ‌آن‌قدر روند طبیعی را طی می‌کند که این تغییر کاراکتر خیلی باورپذیر اتفاق می‌افتد.

سعادت‌ آباد

  • کارگردان: مازیار میری
  • نقش: یاسی
  • بازیگر نقش مقابل: حامد بهداد
  • محصول: ۱۳۸۹

فیلم سعادت آباد اواخر دهه‌ی ۸۰ ساخته شد در کنار فیلم‌های اصغر فرهادی یک موج جدید در سینمای اجتماعی مربوط به طبقه‌ی متوسط ایران رقم زد. موجی که درباره‌ی خیانت‌های میان زوج‌های طبقه‌ی متوسط اجتماع بود.

یاسی تقریبا تنها فرد مظلوم فیلم سعادت آباد است که راوی قصه نیست ولی به نظر می‌رسد که ما بیشتر اتفاقات را از منظر یاسی می‌بینیم. او در زندگی‌اش با محسن (حامد بهداد) دچار مشکلاتی شده و به محسن شک‌ دارد. از طرف دیگر یکی از همکلاسی‌های سابقشان عاشق یاسی بوده که او هم با همسرش مشکلاتی دارد و یکی دیگر از دوستانشان لاله هم بدون اطلاع شوهرش بچه‌اش را سقط کرده و خلاصه همه‌ی اتفاقات فیلم در طول مهمانی شامی می‌افتد که یاسی برای تولد محسن ترتیب داده است. خیانت‌ها و دروغ‌ها آشکار می‌شوند و آدم‌ها ذهنیت جدیدی نسبت به یکدیگر پیدا می‌کنند.

لیلا حاتمی در نقش یاسی تردیدهای او را خیلی خوب به نمایش می‌گذارد و پایان فیلم هم با امیدواری او رقم می‌خورد.

جدایی نادر از سیمین

  • کارگردان: اصغر فرهادی
  • نقش: سیمین
  • بازیگر نقش مقابل: پیمان معادی
  • محصول: ۱۳۸۹

اولین فیلم اسکاری سینمای ایران پیمان معادی و لیلا حاتمی را در نقش زوج نادر و سیمین جلوی هم قرار داد تا یکی از مهم‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران را رقم بزند.

سیمین می‌خواهد با دخترش به خارج از کشور برود. به دنبال آینده‌ی بهتر برای دخترش است. نادر اما به خاطر پدرش که آلزایمر دارد می‌خواهد در ایران بماند. سیمین زندگی‌اش را دوست دارد ولی برای اینکه نادر را در تنگنا بگذارد خانه را ترک می‌کند. در نبود او نادر پرستاری برای مراقبت از پدرش استخدام می‌کند ولی اتفاق‌هایی رخ می‌دهد که نادر پرستار را بیرون می‌کند و بعد معلوم می‌شود که بچه‌ی او سقط شده است.

پدر بچه هول دادن ناصر را مقصر افتادن بچه‌اش می‌داند. سیمین در این شرایط کنار نادر و دخترش برمی‌گردد در شرایطی که خود او هم مطمئن نیست که نادر مقصر است یا نه.

بعضی‌ها ممکن است فکر کنند بازی کردن نقش همسر و مادری از طبقه‌ی متوسط نباید کار چنان سختی برای بازیگر باشد اما شخصیت‌پردازی‌های فرهادی آن‌قدر ریزه‌کاری دارد که اگر بازی‌های قدر معادی و حاتمی نبود شاید فیلم نمی‌توانست به این موفقیت‌ها دست پیدا کند.

لیلا حاتمی برای این فیلم در کنار بقیه‌ی گروه بازیگران برنده‌ی خرس نقره‌ای شد. بعد از موفقیت فیلم در اسکار بود که سال ۲۰۱۴ جشنواره‌ی کن لیلا حاتمی را به‌عنوان یکی از اعضای هیأت داورانش انتخاب کرد. اتفاق مهمی برای لیلا حاتمی بود و البته حاشیه‌هایی را هم برایش به دنبال آورد که چرا با ژیل ژاکوب رئیس هشتاد و خرده‌ای ساله‌ی جشنواره دست داده است. حاشیه‌ها آن‌قدر زیاد شد که خود ژیل ژاکوب عذرخواهی کرد و گفت لیلا حاتمی را نماینده‌ی سینمای ایران می‌دیده است.

جدایی نادر از سیمین همان فیلمی شد که لیلا حاتمی را از مرزهای ایران فراتر برد و نشان داد سینمای ایران چه بازیگر زن قدرتمندی دارد.

در دنیای تو ساعت چند است؟

  • کارگردان: صفی یزدانیان
  • نقش: گیله‌گل ابتهاج
  • بازیگر نقش مقابل: علی مصفا
  • محصول: ۱۳۹۲

صفی یزدانیان، منتقد قدیمی در اولین فیلم بلندش جهان شخصی خودش را در شهر زادگاهش رشت می‌سازد و یک داستان عاشقانه‌ی متفاوت و شیرین را روایت می‌کند.

گلی با بازی لیلا حاتمی بعد از سال‌ها از فرانسه به رشت آمده تا سر خاک مادرش حوا خانم برود. به محض اینکه پایش به رشت می‌رسد فرهاد (علی مصفا) را می‌بیند. فرهاد که سال‌هاست عاشق گیله‌گل است. از زمان مدرسه و گلی هیچ‌وقت او را نمی‌دیده و به خاطر نمی‌آورد.

فرهاد همه جا به دنبال گلی می‌رود. آن‌قدر که کلافه‌اش می‌کند. برایش تعریف می‌کند که چطور به مادر او در این مدت نزدیک شده چون حس می‌کرده این‌طوری به گلی نزدیک می‌شود.

به نظر می‌رسد در پایان بالاخره گلی، فرهاد را می‌بیند و همین برای فرهاد کافی است.

بخش زیادی از جذابیت فیلم مربوط به بافت بصری آن الهام گرفته از نقاشی‌های امپرسیونیستی است و بخش دیگری به بازی زوج لیلا حاتمی و علی مصفا برمی‌گردد. البته لیلا حاتمی در فیلم‌های «پله آخر» ساخته‌ی علی مصفا و «چیزهایی هست که نمی‌دانی» ساخته‌ی فردین صاحب‌زمانی رگه‌هایی از ماجرای گلی را نشان داده بود. شاید حتی بازی‌اش در «پله آخر» دشوارتر از دو فیلم دیگر است اما لیلا حاتمی با آن زبان فرانسه‌ی سلیس‌اش در نقش دختری که از پاریس آمده و شهرش را دوباره کشف می‌کند آن‌قدر دوست‌داشتنی است که نمی‌شود این نقش‌اش را نادیده گرفت.

من

  • کارگردان:‌ سهیل بیرقی
  • نقش: آذر
  • بازیگر نقش مقابل: امیر جدیدی و مانی حقیقی
  • محصول: ۱۳۹۴

یک فیلم زنانه‌ی کاملا متفاوت در سینمای ایران با لیلا حاتمی که با همه‌ی نقش‌های قبلی‌اش فرق دارد. فیلم داستان زنی به نام آذر است که دست به کارهای غیرقانونی می‌زند از قاچاق انسان گرفته تا جور کردن پرونده برای سرباز نرفتن یک جوان.

تا پیش از این لیلا حاتمی همیشه همان لیلای مهرجویی بود؛ ترکیبی از ظرافت، شکنندگی، کلاس، شعور و یک‌جور سردرگمی مخصوص خودش. در کارنامه پربار و موفق بازیگری‌اش بارها سعی کرد این شمایل را بشکند و در نقش‌های متفاوت بازی کند، اما همه‌ی آن کاراکترها ته خودشان یک لیلا داشتند.

نقاب‌ها تغییر می‌کرد ولی پشت همه‌شان بخشی از لیلای سینمای ایران پنهان شده بود که در یک سکانس بالاخره خودش را نشان می‌داد. لیلا بودن انگار بخشی از بازی حاتمی شده بود و البته این به هیچ وجه نقطه ضعف بازی‌هایش نبود.

در فیلم من اولین اثر سینمایی سهیل بیرقی بالاخره آن شمایل شکست و هیچ نشانی از آن زن معصوم شکننده وجود ندارد. پرخاش‌ها و عصبیت‌هایش در فیلم بیرقی قرار نیست سرپوشی روی ضعف‌هایش باشد و بعد یک دفعه شاهد لحظه‌ی ناگهانی معصومیتش باشیم.

از همان سکانس اول، وقتی در پاسخ به تهدیدهای جدی مردی که نمی‌بینیم، پوزخندهایی از سر بی‌قراری و بی‌حوصلگی می‌زند، دیگر نشانی از لیلای سینمای ایران نیست. این آذر است؛ کارچاق‌کنی که می‌تواند چند کارگر افغانی را غیرقانونی به آلمان برساند، در یک کارخانه‌ی آب معدنی قاچاق نوشیدنی الکلی انجام دهد، برای یکی معافیت سربازی بگیرد و با سند جعلی زمین از دست رفته‌ی دیگری را زنده کند.

آذر مرموز است. نه اینکه مثل لیلا پیچیدگی‌های روحی زنانه داشته باشد. راز و رمز و روش و منش‌اش اتفاقا مردانه است. صریح و خشن به قلب ماجرا می‌زند. وقت تلف نمی‌کند. از سردرگمی و گیجی در او نشانی نیست. حتی خشونت را به جایی می‌رساند که در یک سکانس درگیری فیزیکی پیدا کند و زن مشتری را کتک بزند.

ریتم راه رفتنش حتی تغییر کرده. قدم‌های تند، هدف‌دار و محکم برمی‌دارد. شوخ‌طبعی‌اش ملیح نیست. تند و گزنده است. شاه‌سکانس‌اش سر میز نهار با امیر جدیدی است. وقتی زن جدی پرکار حقه‌باز باهوش قصه تصمیم گرفته یک مدت برای خودش خوش بگذراند. وسط گپ و گفت و شوخی و خنده، پسر یادش می‌افتد از او بپرسد ازدواج کرده یا نه. اینجا ممکن بود همه چیز خراب شود. ممکن بود دوباره آن لیلای احساساتی سر بیرون بیاورد. اما لیلا حاتمی چنان در نقش آذر فرو رفته که وقتی تند و تیز جواب می‌دهد: «به من میاد زن کسی باشم؟» خیال‌مان را راحت می‌کند که آذر باقی می‌ماند. آذری که مثل اسمش آتش است. آتشی که می‌تواند همه شهر را خاکستر کند. فیلم من مدیون لیلا حاتمی است که توانسته کاراکتر آذر را خلق کند.

رگ خواب

  • کارگردان: حمید نعمت‌الله
  • نقش: مینا
  • بازیگر نقش مقابل: کوروش تهامی
  • محصول: ۱۳۹۴

خیلی از منتقدان فیلم رگ خواب را تحسین کردند اما فیلم مورد علاقه‌ی من نیست. شخصیت مینا را دوست ندارم و در این فهرست احتمالا تنها فیلمی است که کاراکتر لیلا حاتمی را در آن دوست ندارم اما نمی‌توانم از تحسین بازی‌اش خودداری کنم.

مینا دختری بی‌اعتماد به نفس و تنهاست که به‌تازگی از همسرش جدا شده و دنبال جایی برای زندگی و یک شغل می‌گردد. با خانواده‌اش هم قطع رابطه کرده است. او در یک رستوران مشغول کار می‌شود و کامران مدیر رستوران به او محبت می‌کند. مینا بلافاصله دست و پایش را گم می‌کند. کامران برای او خانه و سرپناهی جور می‌کند و رابطه‌اش با مینا آغاز می‌شود. مینا تصور می‌کند که درگیر یک قصه‌ی عاشقانه شده و مردی را پیدا کرده که از او حمایت می‌کند اما بعد از مدتی کامران از او فاصله می‌گیرد.

مینا متوجه می‌شود که درباره‌ی کامران اشتباه کرده و دچار فروپاشی عصبی می‌شود.

بی دست و پایی مینا با معصومیت بقیه‌ی کاراکترهایی که لیلا حاتمی تا رگ خواب نقش‌شان را بازی کرده بود فرق دارد. ترس‌های مینا از جنس دیگری هستند. اصلا طبقه‌ی اجتماعی‌اش جای دیگری است ولی لیلا حاتمی موفق می‌شود این نوع ترس و مظلومیت و قربانی بودن را هم کشف کند و آن را طوری روی پرده به تصویر بکشد که همدردی مخاطب را برانگیزد.

به جز سکانسی که دچار فروپاشی عصبی می‌شود همان‌طور که چنین کاراکتری طلب می‌کند گریه‌هایش بی‌صدا هستند و تشویش‌هایش را در خودش می‌ریزد. از آن بازی‌هایی است که از بازیگرش انرژی زیادی گرفته و لیلا حاتمی هم همه‌ی توان خودش را گذاشته تا مینا را درست تصویر کند و موفق هم می‌شود.


منبع: دیجی‌مگ
نویسنده: صوفیا نصرالهی