اینکه چرا فیلم «یلدا» در داخل ایران با انتقادهای فراوان و خارج از مرزهای این سرزمین با ستایش منتقدان مواجه شده، از اتفاقات عجیبی است که فقط در سینمای ما می‌تواند رخ دهد

پایگاه خبری تئاتر: فیلم «یلدا» سومین فیلم کارنامه مسعود بخشی بعد از «تهران انار ندارد» و «یک خانواده محترم»- که چند وقتی است در گروه هنر و تجربه روی پرده سینماها آمده- از ‌ موارد عجیب برخورد رسانه‌ها و منتقدان ایرانی با یک فیلم است. فیلمی که از نخستین نمایش‌اش در سینمای ایران (درجشنواره فیلم فجر) با انواع و اقسام حواشی و جنجال‌ها مواجه بوده و منتقدان و رسانه‌ها، شاید به کیفر فیلم ضدجریان «یک خانواده محترم»، از خجالت این فیلم درآمده‌اند. در واقع اگر کسی فیلم را ندیده باشد و بخواهد از روی نقدهای چاپ‌شده ایرانی درباره «یلدا»- که در فستیوال‌های خارجی به‌عنوان «شبی برای بخشش» به نمایش درآمده-  قضاوت کند، به احتمال زیاد ممکن است فکر کند که با فیلمی طرف است که از ضعیف‌ترین تله‌فیلم‌های این سرزمین هم چند گام ضعیف‌تر و عقب‌تر است. اما همزمان استقبال شگفت‌انگیزی که از این فیلم در مجامع بین‌المللی به عمل آمده، مخاطب را می‌تواند سردرگم کند- که با چه جور فیلمی طرف است.

فیلم سینمایی یلدا
به هرحال فراموش نباید کرد که این فیلم یکی از موفق‌ترین فیلم‌های ایرانی یکی، دو‌‌سال اخیر از نظر کسب جوایز بوده که به دلیل پرداخت متفاوت به ارزش بخشش و گذشت مورد ستایش قرار گرفته است. یعنی نه‌تنها «یلدا» علاوه بر انبوه فستیوال‌های کوچک و بزرگ، جوایز دو فستیوال درجه یک برلین و ساندنس را نیز در کارنامه دارد بلکه به‌خصوص این دومی تاکنون کمتر ملاحظات و مناسبات سیاسی را در نتایج و داوری‌هایش دخالت داده است. برخورد منتقدان سرشناس غربی با «یلدا» هم به‌سان فستیوال‌هایشان یک سر با منتقدان وطنی فرق داشته و بیشتر نقدهایی که درباره این فیلم منتشر شده، نقدهای مثبت و ستایش‌برانگیزی است که این فیلم را جذاب و مهم می‌دانند. منتقد نشریه پلی‌لیست «یلدا» را «یک فیلم قدرتمند و موجز و فشرده با لحظات دراماتیک پرشماری که می‌توانند مخاطب را شیفته کنند» ارزیابی کرده است. الن‌هانتر منتقد نشریه اسکرین‌دیلی مهارت کارگردان و روند ملودراماتیک فیلم را «در روایتی فشرده در فرمت برنامه تلویزیونی که باعث شده مرگ و زندگی در قلب قصه به بازی گرفته شود» مورد ستایش قرار داده و فابین لومرسیه منتقد «سینه ‌اروپا» هم درباره «یلدا» نوشته که «مسعود بخشی در دادگاهی که برپا کرده، با طرح استادانه پرسش‌هایی اخلاقی و اجتماعی درباره عشق و نفرت از تماشاگران می‌خواهد به انتقام نه بگویند».
آنچه در پی می‌آید، گزیده‌ای از نقدهای منتقدان غربی درباره این فیلم است.

سایت «روتن تومیتو» که یکی از سایت‌های نقد فیلم در دنیاست، داستان «یلدا» را چنین خلاصه کرده: «در ایران امروز: مریم ٢٢ساله به خاطر قتل شوهر ٦٥ ساله‌اش ناصر به اعدام محکوم شده و تنها کسی که می‌تواند او را نجات دهد، مونا دختر مقتول است که قرار است با حضور در یک برنامه تلویزیونی پرطرفدار از خون مریم بگذرد. این برنامه در شب یلدا این دو را روبه‌روی هم قرار می‌دهد. اما وقتی این دو با گذشته‌شان مواجه می‌شوند، بخشش تبدیل به دشوارترین کار دنیا می‌شود.»
«روتن تومیتو» در صفحه متعلق به فیلم «یلدا» ١٠ نقد منتشر کرده و فیلم نمره ٩٠‌درصد از این نقدها گرفته است. دبورا یانگ از‌هالیوود ریپورتر، تامریس لافلی از ورایتی، آلن‌هانتر از اسکرین دیلی اینترنشنال، والتر چاو از فیلم فریک و... منتقدانی هستند که درباره «یلدا» نوشته‌اند.

فیلم سینمایی یلدا

آرای منتقدان
دبورا یانگ از ‌هالیوود ریپورتر «یلدا» را فیلمی هوشمندانه و پرتعلیق درباره قوانین کشوری مانند ایران می‌نامد و می‌گوید که «این فیلم معمایی و خوش‌آهنگ و گیرا چیزهای بسیاری برای لذت‌بردن دارد. صدف عسگری جوان در نقش مریم که احساسات ‌و هیجان زیادی را طلب می‌کند، به درستی انتخاب شده، بهناز جعفری در نقش پیچیده مونا بسیار متقاعدکننده است و فیلمبرداری عصبی جولیان آتاناسف با آن رنگ‌های خاموش عالی است».

ویلسون وانگ منتقد «فیلم اینکوایری» بیشتر توجهش را معطوف کارگردانی مسعود بخشی کرده و می‌گوید: «مسعود بخشی تازه‌کار و نوظهور تاکنون نشان داده که هیچ مانعی را در مقابل اهداف خلاقانه‌اش به رسمیت نمی‌شناسد. او درجدیدترین تلاش خود هم فیلمی ساخته که هم یک فیلم آگاه و جسورانه اجتماعی است و هم اینکه لحظات سینمایی برجسته‌ای دارد».نینا روت، نویسنده و منتقد نیویورکی هم از دوستداران «یلدا»ست: «کارگردان یک داستان معمایی با روندی درونی را مانند یک اثر جنایی هیجان‌آمیز روایت می‌کند. برای رسیدن به این دستاورد نکات، مسائل و موضوعاتی به کار رفته که باید آنها را در کتاب بررسی کرد و نه در یک مقاله». تامریس لافلی از ورایتی نیز ستایش‌اش را معطوف بیان سینمایی مفهوم اجتماعی فیلم کرده است: «مسعود بخشی موفق شده است در روایت داستان مونا او را وارد چرخه‌ای کند که فرجامش کشف خود و گذشته دردناکی است که تمام این فجایع را به بار آورده است. درام تک لوکیشنی مسعود بخشی که در ایران معاصر می‌گذرد، بر مردسالاری جامعه، مبارزات طبقاتی و وسواس رسانه‌ای تأمل می‌کند».رکسانا حدادی منتقد سایت «راجر ایبرت» نیز چنین می‌نویسد: «یلدا، شبی برای بخشش، یک درام هدفمند برانگیزاننده است که بینندگان خود را وامی‌دارد درباره دوگانه واقعیت و مجاز یا تصویری که رسانه‌ها از واقعیت می‌سازند، فکر کنند».

اندرو جی.سالازار هم نوشته: «یلدا بیشتر شبیه یک کلاس پیشرفته فیلمنامه‌نویسی است. فیلمنامه آن نمی‌توانست با موضوعی به این سنگینی، پالوده‌تر و چابک‌تر از اینکه نوشته شده، پیش برود. تا جایی که در تیتراژ پایانی به خود می‌آیی و از خود می‌پرسی که یعنی واقعا یک‌ونیم ساعت گذشت؟».

فیلم سینمایی یلدا
داشته‌های یلدا

برخی از منتقدان نیز همنشینی مضامین اجتماعی- مذهبی با پرداخت سینمایی را در فیلم «یلدا» ارزشمندترین داشته آن می‌دانند. اریک لوولی در سایت ioncinema می‌نویسد: «ساختار استوار و تنش‌های فزاینده یلدا، از آغاز تا پایان، سازنده نمایش کمدی تراژدی است که در دل برنامه تلویزیونی جدی فیلم اتفاق می‌افتد. فیلمی گاه ترسناک و گاه بسیار پرتنش، که مخاطب را در مواجهه با نگاه تنسی ویلیامز-گونه فیلمنامه در افشای رازهای شخصیت‌ها وادار به تفکر در پاسخ این پرسش می‌کند که چگونه ممکن است به چنین نگاهی به رئالیتی شو و ارزش‌های انسانی دست یافت؟ یلدا، همچنین نمایشی عالی از توان و عملکرد زنان است، با اینکه در پایان مونا تصمیم را برعهده مخاطبان برنامه می‌گذارد. به قول مارک تواین: بخشش عطری است که بنفشه به پاشنه‌ای که لهش می‌کند، می‌دهد».

ناونی لیکی نیز در «تریبون هند» نوشته: «مسعود بخشی در این فیلم، هنرمندانه پیچیدگی‌های قصه، معمای قتل و گذشته شخصیت‌ها را در هم تنیده است. مریم برای زنده‌ماندن نیازمند همدلی ببینندگان برنامه تلویزیونی است، اما در اصل او بیش از اینکه جویای این همدلی و ترحم باشد، به فردی در جست‌وجوی حقیقت شبیه است. مریم هم می‌خواهد با مونا که جانش در گروی بخشش اوست، رویارو شود. صدف عسگری، نقش این زن محکوم را که گاه هیستریک و گاه اشک‌آلود است، به خوبی ایفا کرده و بهناز جعفری نیز شخصیت مونا را با وقار و آرامشی غمزده که در ابتدا همدلی بیننده‌ها را برمی‌انگیزد، اجرا می‌کند. تدوین سیال و روان و تصاویری با رنگ‌های تاریک از ویژگی‌های این فیلم است که می‌کوشد پیچیدگی اجرای عدالت را نشان دهد».

فیلم سینمایی یلدا

پاسخ به انتقاد
نظر والتر چاو منتقد «فیلم فریک» درباره «یلدا» چنین است: «مشکل یلدا این است که این فیلم ٨٥دقیقه‌ای تازه در دقیقه ٨٠ آغاز می‌شود. مشکل بزرگ‌تر اما این است که این فیلم حتی خودش هم نمی‌داند که چه می‌خواهد بگوید و این بدترین چیزی است که برای هر فیلمی می‌تواند رخ دهد». مسعود بخشی البته می‌گوید که «یلدا» مدت‌ها دغدغه‌اش بوده. او به «شهروند» گفته که «مدت‌ها بود درباره پرونده‌های شوهرکشی تحقیق می‌کردم، تا اینکه در روند بازنویسی به این ساختار رسیدیم که داستان در یک برنامه تلویزیونی روایت می‌شد. این ایده در عمل هم خوب جواب داد با اینکه محدودیت‌های زیادی هم به کار تحمیل می‌کرد و در واقع چالش‌برانگیز بود. وقتی این ایده آمد، با گذشت روند فیلمنامه حس کردم این فضا برای روایت این داستان انتخاب مناسبی می‌تواند باشد. با این حال این ترس هم وجود داشت که روایت فیلم در برنامه تلویزیونی باعث شود فیلم به فیلمی خسته‌کننده و تخت تبدیل شود و البته این خطر هم وجود داشت که شاید این نوع روایت خیلی رادیکال باشد».

مسعود بخشی «یلدا» را «یک فیلم قصه‌گو» می‌داند که البته اندیشه هم دارد: «یلدا نمی‌خواهد صرفا تماشاگر را سرگرم کند. در حقیقت تماشاگرانی که لایه‌های زیرین فیلم را درک می‌کنند، لذت بیشتری از آن خواهند برد. برای من در ساخت این فیلم تِم بخشش مهم بود و فکر می‌کنم برای تماشاگران و تهیه‌کنندگان کشورهای مختلف نیز این نکته یکی از جذابیت‌های فیلم بود که می‌خواهد با داستان دو زن به دنبال ترویج بخشش باشد». 


منبع: روزنامه شهروند
نویسنده: پولاد امین