پایگاه خبری تئاتر: در این روزها گمانه زنی ها برای معرفی به اسکار در محافل خصوصی و عمومی سینمایی، فراوان است و همواره چند فیلم به عنوان رقیب جدی معرفی می شوند. امسال در اکران عمومی به دلیل شرایط کرونا، فیلم ها نتوانستند اکران مناسبی داشته باشند، پس نمی توان از این جنبه به تحلیل گزینه ها پرداخت.
اما طبیعی است که برای آکادمی اسکار، افتخارات خارجی فیلم ها بیشتر حائز اهمیت است که در این یادداشت کوتاه به ۵ فیلم می پردازیم .
فیلم خورشید به کارگردانی مجید مجیدی درباره کودکان کار است و به ابعاد پنهان و پیدای زندگی آنها میپردازد. با این که این فیلم در جشنواره فجر جایزه بهترین فیلم را گرفت، توقع می رفت که با انتخاب در جشنواره ونیز بتواند، دوباره مجیدی را به روزهای اوجش بازگرداند اما عملا با شکست مواجه شد طوری که در میان هجده فیلم در رتبه پانزدهم قرار گرفت و صرفا یک جایزه به بازیگر کودک فیلم تعلق گرفت که خیلی ها آن را به همدلی با کودکان کار و به نوعی حقوق بشر از طرف جشنواره قلمداد کردند.
فیلم دیگری که مدنظر است، درخت گردو به کارگردانی محمدحسین مهدویان است فیلمی که در جشنواره فجر، مهمترین جایزه اش، جایزه بهترین بازیگر مرد بود، اما نظر منتقدان را آن طور که باید جلب نکرد، شاید به سبب احساسات گرایی افراطی فیلم در پرداخت مضمون، بدون آن که نوآوری کارهای قبلی مهدویان را داشته باشد. این فیلم به مضمون بمباران شیمیایی می پردازد اما کاملاً سبک رمانتیسم را در نظر گرفته و به شکلی اغراق آمیز، طوری که در برخی صحنهها مثل صحنههای به حمام بردن بچه ها توسط پدر که پیمان معادی نقش را بازی می کند دقیقاً سکانس حمام فیلم جدایی نادر از سیمین را در ذهن مخاطب تداعی کرده است. از طرفی دیگر در جشنوارههای خارجی نیز تا به حال حضوری نداشته است.
فیلم دیگری که میتوان به آن اشاره کرد جنایت بی دقت ساخته شهرام مکری است. مکری را معمولاً با ساختارشکنی های بازیگوشانه و فرم غیرخطی روایت در داستان هایش می شناسند که به خصوص در فیلم ماهی و گربه به اوج رسید که در چندین جشنواره جهانی موفق بود اما فیلم جدیدش در جشنواره ونیز یک جایزه در بخش فرعی دریافت کرد. علاوه بر این ، فیلم مکری به دلیل تکرار روایت و ساختاری که در کارنامهاش موجود است، برای آکادمی اسکار و جشنواره ها به فیلمی «امتحان پس داده شده» تبدیل شده است.
فیلم دشت خاموش یکی دیگر از گزینه ها می تواند باشد. فیلمی که در جشنواره ونیز در بخش افق ها برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران جایزه بهترین فیلم را دریافت کرد، ضمن اینکه جایزه انجمن منتقدان جهانی (فیپرشی) را هم گرفت. فیلمی به کارگردانی احمد بهرامی که به سبب روایت بدیع و تجربه گرایانه و نیز پرداخت جزیی نگر داستان مورد نظرش، یک نوع رئالیسم را به شکلی غیر مستقیم در نظر گرفته است. بد نیست اشاره ای گذرا به سبک رئالیسم داشته باشیم. آندره بازن به عنوان پدر معنوی جریان موج نو سینمای فرانسه و نیز یکی از بزرگانی که به سبک رئالیسم توجهی ویژه داشت، بهترین شیوه را در یک روایت سینمایی، صداقت در بازنمایی واقعیت از طریق میزانسن می دانست، اگر این تعریف را با فیلم های معرفی شده به اسکار در یک دهه اخیر سینمای ایران، انطباق دهیم، به دو فیلم جدایی نادر از سیمین و فروشنده می رسیم که هر دو با پیروی از این سبک موفق شدند در جشنوارههای خارجی به پر افتخار ترین فیلم های یک دهه اخیر تبدیل شدند. پس در واقع رئالیسم مورد نظر آندره بازن بعد از گذشت بیش از چندین دهه از مطرح شدنش، همچنان مورد توجه جشنواره ها و آکادمی اسکار است در همین راستا فیلم دشت خاموش نیز یک نوع رئالیسم در حاشیه شهر را به شیوه ای فرمالیستی مد نظر قرار داده است و به جای گفتن به «چگونه گفتن » می پردازد.
اما فیلم پنجم فهرست مورد نظر ما می تواند فیلم شنای پروانه ساخته محمد کارت باشد چراکه در جشنواره فجر هم به فیلمی پر افتخار تبدیل شد و هم جایزه بهترین فیلم از نظر مخاطبان را دریافت کرد و توقع میرفت که اکران بسیار موفقی داشته باشد که به جهت شرایط کرونا اکرانی کوتاه داشت. اما به سبب اینکه فیلم هایی شبیه شنای پروانه، از ابد و یک روز گرفته تا مغزهای کوچک زنگ زده، نتوانستند آن طور که در ایران موفق بوده، در خارج موفق باشند، این فیلم نیز نمی تواند واجد شرایط مورد نظر باشد. فیلمی که از لحاظ اجرایی و کارگردانی نمره قابل قبولی میگیرد اما در اینجا بحث ما معرفی گزینه مناسب برای آکادمی اسکار است که برای آن جا افتخارات جهانی فیلم، بیشتر مورد نظر مطرح است و نه افتخاراتی که فیلمی در کشور خودش کسب کرده است که البته شاید در ماه های آینده، هرکدام از این فیلم ها بتوانند، افتخارت معتبر خارجی نیز کسب کنند.
با توجه به پنج فیلمی که اشاره شد به نظر می رسد وزنه، به سمت فیلم دشت خاموش سنگینی می کند چرا که علاوه بر موفقیت در جشنواره ونیز، طبق شنیده ها در دو جشنواره الف دیگر نیز پذیرفته شده و چه بسا با افتخارآفرینی در این جشنواره ها، انتخاب مناسب تری به نظر برسد. ضمن اینکه پخش کننده معتبری دارد و همین حضور موفق در جشنواره ونیز و علاوه این، در بخش مسابقه دو جشنواره الف دیگر نشان می دهد که پخش کننده هم، کاربلد است و با تبلیغات مناسب می توان به جلب توجه کارشناسان و جشنواره ها و منتقدان افزود.
البته هر کدام از این فیلم ها می توانند به اسکار معرفی شوند، حتی فیلمی مثل شیطان وجود ندارد، ساخته محمد رسول اف که خرس طلایی برلین را گرفت. اما باید در نظر بگیریم که در چند سال اخیر آکادمی اسکار به کدام فیلم ها بیشتر توجه کرده است. به عنوان مثال فیلم انگل که هم شیر طلایی ونیز و هم نخل طلایی کن و هم جایزه بهترین فیلم اسکار را دریافت کرده، دقیقا طبق رئالیسم مد نظر آندره بازن عمل می کند. فیلمی که تضاد طبقاتی در یک کشور را به شیوه هجو گونه اما در راستای رئالیسم پرداخته است. در واقع برای مراسم اسکار بداعت و نوآوری حرف اول را میزند نه اینکه فیلم هایی محتوا محور مثل خورشید و درخت گردو نظرش را جلب کند.
باید به این نکته هم توجه داشت که کارنامه فیلمساز نیز برای آکادمی اسکار در اولویت قرار دارد اما مثل سال قبل که هیئت انتخاب ساختارشکنی کردند و یک مستند را برای اسکار فرستادند، می توان امسال هم به جوان ها اعتماد کرد.
به این ترتیب باید منتظر ماند و دید، هیات انتخاب به اسامی و نام های معتبر نگاه ویژه ای دارد، یا نه با تحلیل فیلم های یک دهه اخیر، بداعت و نوآوری در فیلم ها مد نظر است؟
منبع: سینماسینما
نویسنده: محسن جعفری راد