اقتصادِهنرِاصیل تنها و تتها نمی تواند به خودش و هوادارانش متکی باشد و احساس استقلال کند و تئاتر مستقل چنین بود و باقی تماشاخانه هایی که سرنوشت محتوم تئاتر مستقل را دارند چنین خواهند شد.

پایگاه خبری تئاتر: مستقل یاهرتماشاخانه ی دیگری، تعطیلی اش قابل پیش بینی بود.

حتی اگر کرونا هم نمی آمد اقتصادِ نابسامان و هردَم رو به ویرانیِ تئاترِما درچنین شرایطی اجازه ی فعایت به این تماشاخانه غیردولتی و دیگر تماشاخانه ها را نمی داد و نخواهد داد. بزرگوارانی که آه و فغان راه انداحته اتد و از این و آن درخواست های کمک مطرح می کنند گویی فقط این مقطع را می بینند و گویی از یاد برده اند که این تماشاخانه ها در بی چشم اندازی کامل اقتصادی یک به یک گشوده شدند.

البته که همه یک هدف را دنبال نمی کردند اما در سرنوشت محتوم خویش مشترکند؛سرنوشتی ادیپ شاه وار که چشمان خود را نابینا کرد به تاوان کاری که کرده بود و به انتقامی دردناک از خود که چرا چیزی را نباید می دید دیده است، پس چنین چشمانِ ناپاکی دیگر لایق روشنایی نیست و باید درتاریکی ابدی فرو رود.اما تماشاخانه های غیر دولتی و نیمچه خصوصی تئاترما نیز حالا که اقتصادِ ناچیزِ خود را که ضمانتِ حداقلی ماندگاریشان بود ازدست داده اند، جز همان نابینایی ادیپ واره نصیب نمی برند.

چرا که هرچقدر هم اصالت را به هنر و ذات معنا بدهیم باز هم این اقتصاد است که حرف اول و آخر را درمانایی و پُرباری هر فعالیتی اعم از فرهنگی و هنری و غیره می زند. اقتصاد، چشمِ راهبرِ پیکره ی هر فعالیتی در جامعه است، چشمی که اگر نابینا و کم بینا باشد آن پیکره رابا هرکیفیت خوب ظاهری و معنایی که می تواتدداشته باشد بر زمین خواهدزد با صدماتی جبران ناپذیر. اینکه براساس یک اصل نانوشته ی قدیمی هر هنراصیل و ماندگاری درطول تاریخ ودرهر جامعه ای نیاز به حمایتِ غیرمردمی و بالادستی دارد اصلا شعار و شوخی و غیرواقعی نیست.

کمتر اثر بزرگ هنری درمیان هفت هنرِانسانی در هر جغرافیا و تاریخی، بدون حامی و سفارش دهنده ی هنرشناس و ارج گزار هنر به وجود آمده است.

اقتصادِهنرِاصیل تنها و تتها نمی تواند به خودش و هوادارانش متکی باشد و احساس استقلال کند و تئاتر مستقل چنین بود و باقی تماشاخانه هایی که سرنوشت محتوم تئاتر مستقل را دارند چنین خواهند شد اگر بالادستی ها ،چشمِ اقتصادِهنرِتئاتر را درنیابند و بخواهند کرئون وار، دخترِ ادیپِ نگون بخت-آنتیگونه- را هم قربانی نابخردی و هنرناشناسی خود کنند.

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید



نویسنده: حسین کیانی