شامگاه شنبه ۱۷ آبان آخرین نشست‌ جشنواره سی و هفتم فیلم کوتاه تهران با حضور احمد الستی تحت عنوان «اولین ظهور کاراکتر محوری در فیلم» برگزار شد.

پایگاه خبری تئاتر: شامگاه شنبه ۱۷ آبان آخرین نشست جشنواره سی و هفتم فیلم کوتاه تهران با حضور احمد الستی در ساعت ۲۲ تحت عنوان «اولین ظهور کاراکتر محوری در فیلم» با اجرای رامتین شهبازی برگزار شد.

رامتین شهبازی در ابتدای این برنامه، این نشست را به محمد تهامی‌نژاد پژوهشگر سینمای مستند تقدیم کرد.

الستی در ادامه گفت: این جلسه تحت عنوان «اولین ظهور کاراکترهای محوری در فیلم کوتاه» برگزار می‌شود، اولین ظهور کاراکترهای محوری به موقعیت‌هایی مربوط است که در طی آن کاراکترهای محوری معرفی می‌شوند. این در اصل وظیفه کارگردان است که چنین موقعیتی را خلق کند ولی او به کمک همه عوامل فنی و هنری فیلم، این لحظات را می‌سازد؛ از فیلمبرداران گرفته تا نورپردازان و صحنه آرایی و البته بازیگران محوری در این امر به کارگردان کمک می‌کنند. ظهور کاراکتر محوری در فیلم اساساً تکنیکی است که در فیلم بلند تجربه شده اما در سال‌های اخیر، فیلم کوتاه سازان تاکید زیادی روی پرورش این لحظه‌ها می‌کنند. امشب شب فوق العاده ای با حضور داریوش خنجی بود و مطمئنم همه از صبحت های او لذت بردند.

وی در ادامه عنوان کرد که برای امشب قطعاتی از لحظات اولین ظهور شخصیت محوری در فیلم‌ها را انتخاب کرده که آنها را پخش می‌کند تا به طور عملی این لحظات را ببینیم که اولین فیلم، «هفت» به فیلمبرداری داریوش خنجی بود.

الستی درباره این اثر بیان کرد: آنچه که مطرح است این است که در اینجا کارگردان به کمک فیلمبردار لحظه‌ای به یادماندنی و تکان دهنده متناسب با درام می‌سازند، این لحظات باید به حدی دیدنی و تاثیرگذار باشد که تماشاگران برای بقیه فیلم، به یاد این لحظه باشند اگرچه برای خلق این لحظه، زمان طولانی از اول فیلم گذشته تا این لحظه معرفی شود ولی اولین ظهور شخصیت محوری در «هفت» تکان دهنده بود.

تصویر تاثیرگذار «لورنس عربستان» از عمر شریف

این استاد دانشگاه مطرح کرد: فیلم بعدی «لورنس عربستان» است که در طی آن برای اولین بار عمر شریف که نقش یک بادیه نشین را بازی می‌کند، تحت عنوان اولین ظهور کاراکترهای محوری معرفی می‌شود. به این ترتیب که در سکانسی عمر شریف از اعماق کویر به طرف دوربین می‌آید و می‌بینید که فیلم چقدر تاکید دارد در اولین ظهور کاراکتر، شخصیت خود را معرفی کند. در اینجا یک بادیه نشین به ما معرفی شد. صحنه‌ای که او به ما معرفی شد صحنه‌ای است که بر تکنیک متکی است؛ یعنی استفاده از لنز تله در یک هُرم گرما. این شات در اردن فیلمبرداری شده است که در آنجا غالباً درجه حرارت بالاست و سرابی که در این صحنه تشکیل شده باعث شده است عمر شریف از داخل سراب بیرون بیاید و شخصیتی که عملاً بادیه نشین است، لحظه اولین ظهور است. درباره این صحنه نوشته بودند که او از داخل کویر آمد و به پرده‌های سینما رفت؛ این نشان می‌دهد که این شات چقدر عمر شریف را به جهان معرفی کرد. اهمیت این صحنه‌ها در این است که کاراکتر در اولین ظهور معرفی شود.

الستی در ادامه قطعه‌ای از فیلم «اینک آخرالزمان» را پخش و عنوان کرد: در این فیلم بعد از ۲ ساعت کاراکتر مارلون براندو که نقش سرگرد کرت را بازی می‌کند، معرفی می‌شود. در اینجا از طریق نورپردازی روی اجزای صورت مارلون براندو، لحظه اولین ظهور کاراکتر محوری را ساخته‌اند. در صحنه خلق این لحظه، او کاملاً بر همه حواس خود مسلط است، بینی، گوش، دهان و کله او را می‌بینیم و متوجه می‌شویم در اینجا فیلمبردار چقدر به شکل گیری لحظه اولین ظهور کمک کرده و البته می‌بینیم که کارگردان چقدر درست طراحی کرده، او به گونه‌ای عمل کرده است که مارلون به صورت «بایدی» بر همه حواسش مسلط باشد به طوری که هر وقت این المان‌ها می‌خواهند عوض شوند روی نمایی از شخصیت دیگر یعنی مارتین برمی گردیم.

الستی سپس قطعه‌ای از فیلمی دیگر را پخش و عنوان کرد: در این قطعه، قرار است کاراکتر زنی که شخصیتی هوایی و بولهوس است، نشان داده شود. این صحنه دیزی را معرفی می‌کند؛ زنی هوایی و هوس باز. می‌بینید که لحظه چقدر زیبا از طریق پرده‌هایی که در باد پخش می‌شوند تشکیل شده و ما دیزی را در همین حین می‌بینیم. در واقع کارگردان از طریق این صحنه آرایی کاراکتر را برای ما می‌سازد در این صحنه از طریق طراحی صحنه و دکور این کاراکتر معرفی شد.

وی در ادامه به پخش قطعه فیلم کوتاه «ضربه شلاق» پرداخت و گفت: در این فیلم قرار است شخصیت موسیقی دان درام را پیش ببرد و خودش درام را کوک می‌کند، پس ببینید که چقدر زیبا کاراکتر موسیقی دان را به ما معرفی می‌کند. در این صحنه از طریق یک لنز تله، عمق میدان را محدود کردند. سپس در صحنه‌ای کاراکتر محوری به طرف دوربین می‌آید، به تدریج روی او فوکوس می‌شود و در ادامه این شخصیت به طرف سازی می‌آید تا آن را کوک کند. در واقع او در درام، نقش کوک کننده را دارد که اتفاقاً این موضوع خیلی ظریف و مختصر از طریق یک تکنیک انجام می‌شود. نقش دراماتیک کاراکتر محوری باید در شاتی که اولین ظهور را بنا می نهند، شکل بگیرد. وقتی فیلم کوتاه است کاراکتر، باید سریع به ما معرفی شود در این فیلم از لنز تله به منظور اینکه این اتفاق بیفتد استفاده شده است.

طراحی اولین ظهور در وهله اول به عهده کارگردان است

الستی بعد از پخش «اثر هنری شماره ۴۲» توضیح داد: در صحنه‌ای از این فیلم می‌بینیم که دوربین از سر بازیگر خیال پرداز بیرون می‌آید و سرانجام دوربین به گونه‌ای برمی گردد که با صورت کاراکتر آشنا بشویم و بعد دوربین به سمت آثار هنری برمی گردد درواقع چرخش دوربین به خوبی این کاراکتر را به ما معرفی می‌کند. در اولین ظهور شما باید شخصیت کاراکتر را هم نشان بدهید که شخصیت این بازیگر در اینجا از طریق میزانس حساب شده نشان داده می‌شود، طراحی اولین ظهور در وهله اول به عهده کارگردان است و بعد عوامل دیگر تو را در خلق این لحظه همراهی می‌کنند در اینجا معرفی کاراکتر از طریق همین تکنیک‌ها مختصر و البته به اندازه کافی گویاست.

«بانوی مو» دیگر فیلمی بود که الستی قطعه‌ای از آن را پخش کرد و سپس گفت: این فیلم درباره مردی است که موها و ریش‌هایش را می‌گذارد بلند شوند و آنها را به زن سالخورده ای می‌سپارد. در اینجا می‌بینید که چگونه از طریق موسیقی و تک فریم این صحنه پرورانده و کاراکتری به ما معرفی شده که شغلش رویاندن مو است که اتفاقاً شروع خوبی هم هست. در اینجا برای اولین ظهور از تصاویری استفاده شده که به صورت تک فریم گرفته شده و زیاد و کم شدن موها را نشان می‌دهد البته بر موسیقی «چنین گفت زرشت» هم تاکید دارد که ترکیب این دو کار اولین ظهور کاراکتر محوری را به خوبی نشان می‌دهد.

هدف اولین ظهور ایجاد تاکید بر کاراکتر است

وی گفت: هدف اولین ظهور ایجاد تاکید بر کاراکتری است که باید در تمام فیلم او را ببینیم و بدانیم چگونه معرفی شده است چون این امر شخصیت او را برای تمام مدت فیلم برای ما درست می‌کند.

این استاد دانشگاه پس از پخش قطعه‌ای دیگر از فیلمی، توضیح داد: این فیلم داستان مردی است که به زمین فرستاده شده، او کسی است که می‌تواند جلوی رخدادهای ناخوشایند را بگیرد. ما در ابتدای فیلم می‌بینیم که کادر خالی است و بعد شخصیت از آسمان به داخل کادر می‌افتد، بعد وسایل او داخل کادر می‌افتد و بعد او بلند و از دوربین دور می‌شود. درواقع از اول فیلم به ما گفته می‌شود که او کسی است که قدرت دارد تا جلوی حوادث ناخوشایند را بگیرد فرستاده است. برای خلق لحظه اولین ظهور کاراکتر محوری در این فیلم، کارگردان از طریق شکستن دیوارهای کادر ظهور کاراکتر را برای ما ساخته است. با این تکنیک‌های سینمایی یعنی شکستن کادر می‌شود شخصیت را ساخت. در آن زمان قوانین سینمای هالیوود به ندرت اجازه می‌داد که کارگردانان از چنین تکنیک‌هایی استفاده کنند، کسی کاراکتری را به این صورت وارد کادر نمی‌کرد اما در اینجا این اتفاق افتاده است. چون کارگردان می‌خواهد بگوید او یک کاراکتر نامتعاف است بنابراین برای خلق این لحظه‌ها می‌شود از تکنیک‌های مختلف استفاده کرد.

این استاد دانشگاه بعد از پخش چند قطعه دیگر و تحلیل لحظه اولین ظهور کاراکتر محوری در آن قطعه‌ها گفت: کارگردان می‌بایست شخصیت کاراکترها را به گونه‌ای بسازد تا تماشاگر حسی به آنها پیدا کند کاراکترهای اولین ظهور می‌توانند به اندازه تکینک ها تنوع داشته باشند.

الستی مطرح کرد: یکی از مهمترین نکات این است که کاراکترهایی که از طریق تکنیک‌هایی که کارگردان طراحی کرده معرفی می‌شوند، باید مخاطب را کنجکاو کنند، این معرفی باید با شرایط سینمایی ایجاد شود. اولین ظهور ابتدا در فیلم بلند طراحی شد البته این روزها کارگردانان فیلم کوتاه هم دارند با مهارت زیاد از این تکنیک استفاده می‌کنند. البته در فیلم کوتاه اولین ظهور کاراکتر محوری در ابتدای فیلم رخ می‌دهد اما در فیلم بلند اولین ظهور می‌تواند در پایان فیلم باشد ولی به طور کلی اولین ظهور باید از طریق کش آوردن زمان پیش بیاید.

غالباً اولین ظهور به شخصیت محوری فیلم مربوط می‌شود

وی گفت: اولین ظهور در فیلم‌ها باید درست طراحی شود تا خوب از آب دربیاید. برای فیلم بلند اصولاً فاصله‌ای بین آغاز فیلم و سپس معرفی کاراکتر قائل می‌شوند ولی به دلیل آنکه می بی نم زمان فیلم کوتاه، هی کوتاه‌تر می‌شود باید سریع به سراغ اولین ظهور برویم اما در فیلم بلند باید کمی فرصت بدهیم. ما مطلبی به نام آغاز و مطلبی به نام پایان فیلم داریم. همیشه آغاز فیلم زودتر از اولین ظهور پیش می‌آید البته باید تناسبی بین آغاز و پایان وجود داشته باشد. معرفی کاراکتر به اوج فیلم خیلی ارتباط پیدا می‌کند. غالباً اولین ظهور به شخصیت محوری فیلم مربوط می‌شود پس باید شخصیت پردازی را ببینیم و داستان در همان امتداد پیش برود.

الستی ادامه داد: برای آنکه کارگردانان جوان بتوانند اولین ظهور را در فیلم‌هایشان خلق کنند، نیاز است که با زبان سینما آشنا باشند ولی خلق این امر می‌تواند در آثارشان تنوع داشته باشد.

وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه برای خلق اولین ظهور آیا می‌شود از الگوهای قدیمی استفاده کرد یا نه، عنوان کرد: ما دائماً باید با فرم‌های مختلف ظهور غافلگیر شویم، اگر بخواهید به الگوهای کهنه مراجعه کنید فیلم شما جذابیت پیدا نمی‌کند پس باید همیشه با فرم‌های تازه، اولین ظهور را بسازید.

الستی گفت: طراحی و خلق اولین ظهور وظیفه کارگردان است ما خلق این صحنه‌ها را در فیلمنامه نمی‌بینیم البته عوامل فنی و هنری هم غالباً در خلق این صحنه به کارگردان کمک می‌کنند.

این استاد دانشگاه در بخش دیگر از صحبت‌هایش اظهار کرد: گاهی در فیلمی یک شی کاراکتر می‌شود ولی اولین ظهور به کاراکترهای زنده منسوب است.

وی گفت: اولین ظهور در فیلم بلند شکل گرفت ولی این روزها در فیلم کوتاه هم استفاده می‌شود با این وجود بعید است در فیلم‌های کوتاه زیادی، اولین ظهور را ببینید.

الستی اضافه کرد: نقطه عطف در فیلم بلند اکشن کاراکتر را می‌طلبد نه معرفی خودش را ولی ممکن است در فیلم کوتاه این اتفاق بیفتد. فیلم «گاو» نمونه خوبی در اولین ظهور است فیلم‌های بیوگرافی سخت می‌طلبند که اولین ظهور در آنها طراحی شود.

وی در پایان گفت: اولین ظهور در فیلم‌های نوآر خیلی دیده می‌شود. البته کارگردان‌ها در فیلم‌های خوب در هر ژانری از اولین ظهور استفاده کرده‌اند. فکر نمی‌کنم ژانرها از این قضیه مبرا باشند همه از این نکته استفاده می‌کنند.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید