پایگاه خبری تئاتر: حسین کیانی با ارسال نسخه ای از یادداشت خود که پاسخی به مطالب یک سایت اصولگرا و یک روزنامه صبح، نسبت به مواردی که علیه او مطرح شده واکنش نشان داده است. ، حملات به کیانی طی دو هفته گذشته و پس از آن آغاز شد که نام او به عنوان نویسنده فیلمنامه زندگی رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) به میان آمد و عاملی شد تا اقلیتی که بسیاری رانتهای 8 سال گذشته را از کف رفته میبینند علیه او وارد عمل شوند. اما جالب آنکه طبق گفته کیانی این قشر و رسانههای منتسب به آنها پس از دریافت جوابیه به سیاق معمول و آشنا از انتشار آن طبق قانون مطبوعات و اخلاق حرفهای خودداری کردند تا نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر ناچار شود متن را برای کلیه رسانهها ارسال کند.
این دو جوابیه در پاسخ به دو اتهام و افترای رسانههای تندرو با عناوین «مبتذل نویس سکولار نویسندۀ سریال امام خمینی» و «کارگردان تئاترهای ضد دین، فیلمنامۀ زندگی امام را مینویسد» به شرح زیر منتشر شد.
جوابیه خبر اول:
بسمه تعالی
وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ
من کار خود را به خداوند یکتا واگذار میکنم که او نسبت به بندگانش بیناست (غافر-44)
یَاتی عَلی النّاسِ زمانُ الصّابِرُ منهُم علی دینه کالقابِضِ علی الَجَمرِ
روزگاری بر مردم بیاید که هر که خواهد دین خود نگه دارد، چنان باشد که آتش به دست
گرفته باشد. «حضرت رسول اکرم(ص) نهج الفصاحه»
در پی انتشار خبر نگارش فیلم نامهی مجموعهی تلویزیونی زندگی بینانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره)، پایگاه اطلاع رسانی {...} مورخ 3 شهریور 93 با ذکر این خبر، مطالبی را در خصوص فیلمنامه نویس این مجموعه نقل کرد که جا دارد بر حسب حقوق قانونی و حرفهای و رعایت ضوابط اخلاقی پاسخ یا جوابیهی نگارندهی فیلمنامه را هم که به عنوان «حسین ک» از وی نام برده شده در همان بخش درج و منتشر کند، ان شاءالله.
نخست این که نگارنده به تنظیم کنندهی خبر یا تصمیم گیرندهی صفحه حق میدهد که طبق گفتهی خود آثار نمایشی وی را ضعیف یا به قول مستقیم خودشان مبتذل ارزیابی کنند. ایشان به عنوان تماشاگر میتوانند هر نظری در مورد هر نمایشی و هر نمایشنامه نویسی داشته باشند اما منتسب کردن نگارنده به افراد حلقهی سکولار تئاتر ایران و تهمت هجو ارزشهای دینی و مذهبی مسئلهای است که ضمن دارا بودن بار قانونی و حقوقی از سوی نگارنده، قابلیت پیگیری قضایی نیز دارد و جزئی از حقوق محفوظ نگارنده محسوب میشود اما تا زمان استفاده از این حق قانونی که امیدوارم هیچ گاه فرا نرسد، چند کلام دوستانه و برادرانه با خبرنگار، مسئول صفحه و خوانندگان محترم شما خواهم داشت که ان شاءالله خواهید شنید.
نخست اینکه از زمانی که نگارنده وارد کار حرفهای تئاتر شده تا سال گذشته که آخرین نمایش خود را به روی صحنه برده، هیچ کدام از آثار نمایشیاش به صورت خصوصی و زیرزمینی و بدون دریافت مجوز قانونی اجرا نشده و تمام اجراها با مجوز رسمی و قانونی در تالارهای رسمی صورت گرفته است، مستحضر باشید که ادارهای چون شورای نظارت و ارزشیابی لااقل در دورهی فعالیت نگارنده هیچ گاه به کارگردانی اجازه نداده به هجو ارزشهای دینی و مذهبی بپردازد، چرا که اگر غیر از این بود، نهادهای ذی صلاح و ذیربط دینی و قضایی تا کنون واکنشهای لازم را نشان میدادند. بنابراین تنظیم کنندهی خبر یا مسئول محترم صفحه با اتهام زنی خود به نگارنده مبنی بر هجو ارزشهای دینی و مذهبی به صورت آشکار، ناخواسته مراجع ذی صلاح و مسئول را هم زیر سوال میبرند و به گمانم آنها را به بیخبری و ناآگاهی از هجو ارزشها آن هم با مجوز قانونی ادارهی نظارت و ارزش یابی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی متهم میکنند که خود جا دارد توسط نهادهای ذی ربط پیگیری شود، چرا که تهمت هجو ارزشهای دینی و مذهبی به هنرمندی که همه آثارش با مجوز رسمی وقانونی صورت گرفته، ضمن اینکه قانون را دچار اشکال میداند، قانون گذار را هم از اتهام زنی خود بیبهره نمیگذارد.
اما گذشته از موانع متعدد قانونی که در مسیر هجو ارزشهای دینی و مذهبی قرار دارد، موانع شرعی، اخلاقی و عرفی هم هست که در بسیاری مواقع موثرتر از موانع قانونی عمل میکنند. نگارنده بدون آنکه داعیهی تشرع و اخلاق مداری ظاهری و خدای ناکرده ریاکارانهای داشته باشد، حاضر است در گفتگویی منصفانه به مدعی هجو ارزشهای دینی در آثار خود اثبات کند که بنیانهای دینی و مذهبی در آثاری از او که تم و درونمایهی مذهبی هم دارند، از بالاترین حرمت و جایگاه برخوردارند و ارزش های اخلاقی و انسانی مستتر در این بنیانها نه تنها مورد بی احترامی قرار نگرفتهاند، بلکه مورد تاکید و تایید هم قرار دارند، منتهی به زبان و بیانی هنری و پوشیده گو، نه آشکارا و متظاهرانه و ریاکارانه.
نگاهی به نمایشنامههای«تکیه ملت»، «همسایهی آقا» و «مشرو طه بانو» که معاونت هنری وقت و بسیاری دیگر آن را بهترین نمایش سال لقب دادند، گواهی براین مدعاست.
و اما آنچه سبب شده مسیر اتهام دیگر به نگارنده هموار شود و او را ملقب به سکولار بودن کند، همین عدم تظاهر ریاکارانه است. اتهامی که اندکی تأمل را نیز بر میانگیزد. مخصوصا چون این اتهام از سوی پایگاه اطلاع رسانی {...} و روزنامهی محترم {...} مطرح میشود. بنده و مدعی اینجانب و بسیاری دیگر میدانیم که این واحد رسانهای با هزینه و اعتبار حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی اداره میشوند و به نوعی جزء موسسات عمومی حساب میشوند، موسساتی که به دلیل نقش رسانهای و فراگیر خود طبعاً در آموزش عمومی هم دخالت و تاثیر دارند، تاثیری که انتظار میرود اخلاق مدارانه و مهمتر از آن دین گرایانه و مذهب محور باشد و با هر حرکت خود میوهای از شاخههای شجره ی طیبهی ایمان را به مخاطب و خوانندهی خود هدیه کنند، نه اینکه ندیده و نشناخته و بر اساس قضاوتهای عجولانه و غیر منصفانه هنرمندی را که به هر دلیلی نمیپسندند، با اتهام سکولار بودن، بی دین و لامذهب معرفی کنند که بی گمان ظلمی آشکار و بزرگ است. ظلمی که تلخکامیاش را تنها پناه بردن به خدا و واگذاردن ظالمین و شیاطین بدو تسلی میبخشد.
«وقُل رب اعوذبک من هَمَزات الشیاطین» «واعوذبک رب ان یحضُرون»
«و بگو پروردگارا از وسوسههای شیاطین به تو پناه آوردم و پناه بر تو پروردگارا از اینکه آنان نزد من حاضر شوند.» «سوره ی مبارکهی مومنون. آیات 89 و 88»
و اما جای دریغ آنگاه بیشتر میشود که می بینیم در تعریف سکولاریسم چنین آمده؛ «موسسات عمومی و به ویژه آموزش عمومی و موسسات خاص سیاسی که به درجات مختلف تحت کنترل دولت و حاکمیت هستند، باید از سیطرهی مستقیم یا غیر مستقیم دین رها شوند و به عبارتی باید سکولار باشند، نه دینی.» نگارنده بنابر این تعریف و نحوهی برخورد و قضاوت غیر عادلانهای که با او شده، از خود مدعی و بالا دستیهایش و خوانندگان محترم، انتظار قضاوت دینی، انسانی و اخلاقی را دارم که بگویند کدام طرف بر مبانی و مبادی دین حرکت میکند؟ آنکه بی مهابا تهمت میزند و ناعادلانه قضاوت میکند، یا آنکه دعوت به قضاوت براساس اخلاق دینی میکند؟
و اما در پایان این مطلب که قرار نبود این قدر به درازا بکشد، یادآور میشوم طبق ادعای تنظیم کنندهی مدعی خبر پایگاه اطلاع رسانی {...}، اگر نگارنده به داشتن آثار ضعیف و مبتذل مشهور است، چگونه است که این مبتذل نویسِ ضعیف سه دوره در سالهای99،98،87 جایزهی بهترین نمایشنامهی برگزیدهی جشنواره بینالمللی فجر را به خود اختصاص میدهد، در جشنوارهی ایران زمین وجشنوارههای دانشجویی مورد تقدیر قرار میگیرد و جایزهی بهترین نمایشنامه نویس رادیویی را در جشنواره تولیدات صدا و سیمای جمهموری اسلامی ایران در اردیبهشت 1384 از دست جناب آقای ضرغامی ریاست وقت و فعلی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران دریافت میدارد. جا دارد مراتب تاسف خود را از خبر {...} با عنوان «مبتذل نویس سکولار نویسندهی سریال امام خمینی(ره)» اینگونه اعلام کنم که ای کاش یا دداشتهای نگارنده را هم که برای مردم تحت ستم و بی گناه باریکهی غزه و تقبیح و محکوم کردن اعمال رژیم جعلی و سفاک صهیونیست نوشته شده مرور میکردید و بعد قضاوت میکردید. نوشتههایی که مورد توجه دوستانی که مدعی حفظ دین و پاسدار ارزشها نیستند هم قرار گرفت اما شما هرگز آنها را ندیدید یا نخواستید که ببینید.
آیین تقوی ما نیز دانیم / لیکن چه چاره با بخت گمراه
حافظ چه نالی گر وصل خواهی/ خون بایدت خورد در گاه و بیگاه
«والسلم علی من اتبع هدی»
جوابیه خبر دوم:
بسمه تعالی
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِكَ الْخَیْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»
«بگو بار خدایا دارنده ی پادشاهی (فرمانروایی)، دهی پادشاهی را به هر که خواهی و بستانیش از هرکه خواهی و عزیز گردانی هرکه را خواهی و خوار کنی هرکه را خواهی، به دست تو است خیر، همانا تویی بر همه چیز توانا »
«سوره ی مبارکه آل عمران– آیه 26 ترجمه ی استاد محمد کاظم معزی»
پیرو خبر تکمیلی پایگاه اطلاع رسانی {...} درباره سریال زندگی امام خمینی(ره) به فیلمنامه نویسی اینجانب، در تاریخ سه شنبه 4 شهریور 93، این جوابیه را نوشته و برای آن پایگاه اطلاع رسانی محترم ارسال میگردد. امید است که طبق قوانین حرفهای و شرعی و عرفی در صفحات اصلی و فرهنگی آن پایگاه خبری به مانند درج خبر مربوطه درج و منتشر گردد، انشاالله.
نخست اینکه نگارندهی این سطور که از قضای روزگار نویسندهی فیلم نامهی زندگی امام خمینی(ره) شده به برادران دینی و ایمانی و انقلابی خود حق میدهد که نسبت به فیلمنامهی زندگی پربار بنیانگذار انقلاب اسلامی نگران باشند و حساسیت به خرج دهند، چرا که معتقدم این احساس از این منظر نشان دهندهی میزان تعهد این برادران و خواهران نسبت به امام(ره) و انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بوده و بسیار با اهمیت است و مسئولیت سنگین و بسیار حساس نگارش فیلمنامه و انشاالله ساخت سریال امام خمینی (ره) را یادآوری و همواره در اولویت قرار میدهد و امری است که از نخستین روزهای تحقیق و نگارش فیلم نامه مد نظر بوده و تا آخرین روزهای ساخت آن در صدر اولویت های نویسنده و سازندگان قرار خواهد گرفت، انشا الله.
اما بعد، انتظار اینجانب از همین برادران دینی این بود که بعد از شنیدن خبر نگارش فیلم نامهی سریال امام خمینی(ره) توسط مدیر محترم اداره ی تولیدات الف ویژهی معاونت سیما، جناب آقای تاجبخش فناییان، اندکی و تنها اندکی تامل میکردند و طی تماسی کوتاه با ایشان که از ابتدا در جریان امر بوده اند، از چگونگی و کیفیت آنچه تا کنون نوشته شده و مهمتر از این، نحوه و چرایی انتخاب اینجانب به عنوان نویسندهی چنین سریال با اهمیتی، اطلاعاتی کسب میکردند و بعد با انصاف و عدالت در خبرگزاریها و روزنامههای خود اظهار رای و نظر میفرمودند.
اما همین کمترین حق و خواسته نه تنها رعایت نشد که این برادران دینی با تندترین الفاظ همچون مبتذل نویس، سکولار، بی دین، ناسزاگو، شبه روشن فکر و آنچه الحق در خور نگارنده نبود و نیست، با شتاب و عجله شروع به تنظیم خبر پرداختند و مجموعهای را که قرار است مهمترین و ارزشمندترین مجموعهی تلویزیونی در رابطه با زندگی مهمترین مرد تاریخ ساز ایران معاصر باشد، با جنجال و هیاهو و تهمت و افتراهایی غیر منصفانه به استقبال رفتند.
استقبالی که نه انصاف را در حق نویسنده و تهیه کننده و سازمان محترم صدا و سیما رعایت کرد و نه مهمتر از اینها، شأن والای بنیان گذار انقلاب اسلامی، حضرت امام راحل، در آن لحاظ شد.
بنده در این نوشته هیچ قصد ندارم نقدهای غیر منصفانه و تندی که به لحاظ کیفی به آثار نمایشیام روا داشته شده را پاسخ بدهم. نویسندگان بخش فرهنگی هنری آن پایگاه اطلاع رسانی محترم، لابد حق دارند آثار من و هر هنرمند دیگری را بی ارزش و پوچ و مبتذل ارزیابی کنند و او را به لحاظ کیفیت اثرش، هم سنگ خاک و خاکستر کنند. این حق آنهاست و خواهد بود اما آیا این هم حق آنهاست که نسبتهایی چون بی دین، سکولار، شبه روشنفکر و وطن فروش به نمایشنامه نویس به قول خودشان، نام آشنای کشورشان، بدهند و مستندات خود را هم برای دادن این نسبتها، تنها بر اساس قرائت و تأویل شخصی خود از آثار نمایشی او قرار دهند؟! کیست که در این زمینه دستی بر آتش داشته باشد و نداند که آثار هنری و نمایشی تأویل پذیرند و این تأویلها و برداشتهای شخصی نمیتواند مبنای قضاوت و اعتبار سنجی و اعتقادات قلبی و درونی نویسندهی این آثار قرار بگیرد؟
کدام مصاحبه، کدام یادداشت یا کدام حرکت و رفتار اجتماعی و فرهنگی از اینجانب در راستای اثبات این نسبتها که به بنده میدهید، دیدهاید با شنیدهاید که به خود حق میدهید چنین بنویسید؟! «چنین فردی که جز شهادتین شبه روشنفکری چیز دیگری در کارنامه ندارد.» یا «نویسنده از هیچ فرصتی برای نق زدن و ناسزا گفتن دریغ نمیکند.» یا «دریغ از هنر، نویسنده بیانیه صادر میکند و بازیگران ژست فلاکت به خود میگیرند، برگردان تصویری گزارشهای احمد شهید» یا «معمولا در آثارش قشر متدین را به واسطهی اعتقادات به زعم او خرافیشان، نقد میکند.» و قس علی هذا...
این باعث تاسف من نیست، بلکه باعث تاسف نمایشنامه نویسی متأخر ایران است که شما برادران دینی نمایش نامههای یکی از نویسندههای نام آشنایش را به قول خودتان «ورق پارههای یک نمایشنامه نویش شبه روشنفکر» بنامید. آیا اگر ورق پاره نویس شبه روشنفکر بودم، هیچ گاه از سوی سازمان محترم صدا و سیما و مسئولین امر به عنوان نویسندهی سریال با اهمیت امام خمینی (ره) انتخاب میشدم؟
آن انتخاب عجیب و غریب که شما را نگران کرده، به همین علت است که نگارنده نه تنها یک ورق پاره نویس شبه روشنفکر مبتذل و سکولار نیست، بلکه اساسا چنین فردی با این خصوصیات، اعتقادی به نوشتن یک سریال مذهبی، انقلابی و سیاسی ندارد و اصلا مگر سازمان صدا و سیما که از مراکز تحت امر رهبری نظام اسلامی است، آبروی خود را از سر راه آورده که نگارش یکی از مهمترین مجموعههای خود را به دست فردی با این همه خصوصیات ناپسند و ناصواب بسپارد؟!
الحمدلله که مدیران مربوطهی سازمان صدا و سیما عاقل و مدبر و با ایمانند و کارنامهی هنری و فرهنگی و اجتماعی نویسنده هم عیان و آشکار.
چانچه میزان ارادت و علاقهی نگارنده به عالیترین و والاترین نمایش مذهبی عالم اسلام که در دنیا نظیر ندارد، یعنی شبیه خوانی و تعزیه و استفاده از این هنر مقدس و دینی در آثارش، بر منتقدین منصف و تماشاگران علاقمند پوشیده نبوده و نیست و ای کاش شرایط اقتصادی و دشوار کنونی تئاتر ما اجازه میداد تا دو نمایش نامهای را که چند سال پیش به مناسبت شهادت امیر مؤمنان علی(ع) و واقعهی کربلا به نامهای «امیر غریب» و «مرگ دیگر» نوشتهام، به طرزی شایسته به اجرا در بیاورم تا از این به بعد در قضاوتهای خود لااقل به اندازه ی یک جو عدل و انصاف را رعایت کنید. اما این زمان را میگذارم تا وقت دیگرو آن وقت شاید جهانی باشد که ادارهاش از اختیار من و شما خارج است و احقاق حق الناس در آنجا چون نگینی میدرخشد.
اگر آنچه بر اساس تاویلات و برداشتهای کاملا شخصی از آثار من، به بنده نسبت داده اید، درست نباشد، آنگاه حق الناس را با تهمت به بندهای از بندگان خدا زیر پا نهادهاید و تهمت عملی است که رسول اکرم، حضرت محمد(ص)، در باره ی آن میفرماید: «من ذکر امرا بما لیس فیه لیعیبه، حبسه الله فی نار جهنم، حتی یاتی بنفاذ ما قال»
«هرکه به عیب جویی،کسی را به صفتی که در او نیست یاد کند، خدا او را در آتش جهنم محبوس دارد، تا گفته ی خویش را مجری دارد.»
«نهج الفصاحه– ترجمهی ابوالقاسم پاینده»