بین خودمان باشد حمید جبلی سال‌هاست که دست به قلم دارد. گاهی به ضرورت می‌نویسد که نتیجه‌اش می‌شود فیلمنامه یا نمایشنامه‌ای که جلوی دوربین می‌رود یا روی صحنه تئاتر جان می‌گیرد. گاهی هم برای دانشجویانش نمایشنامه‌هایی کوتاه می‌نویسد. اما خیلی از ما نمی‌دانیم که اینها فقط بخشی از نوشته‌های اوست. بخش خیلی بزرگترش اتفاقا نوشته‌هایی است دلی که آقای هنرمند آنها را فقط به دوستان خیلی نزدیکش نشان می‌دهد.

پایگاه خبری تئاتر: اما همین حمید جبلی که با همه کودکی صادقانه‌اش، کمتر تن به گفتگوی مطبوعاتی می‌دهد و درباره فعالیت‌های خود خبررسانی می‌کند، اخیرا با انتشار کتاب خاطراتش، علاقه‌مندان خود را به خلوت خویش دعوت کرده است.

کتاب خاطرات او با نام «پسربچه شصت ساله» به تازگی از سوی انتشارات «پریان» منتشر شده است ولی اگر هنوز این کتاب را ندیده‌اید، باید بخت‌تان بلند باشد که بتوانید نسخه‌ای از آن را تهیه کنید چراکه چاپ اول این کتاب که اتفاقا بی سر و صدا هم منتشر شد، به پایان رسیده است و حالا ناشر دست به کار آماده‌سازی چاپ دوم آن شده است. اما نکته هیجان‌انگیزتر این است که این کتاب جلد دومی هم دارد و ناشر امیدوار است چاپ دوم و جلد دوم کتاب تا اواسط تیر ماه به بازار بیاید.

حمید جبلی با کتاب «پسربچه شصت ساله» ما را می‌برد به دنیای کودکی‌اش، (البته فراموش نکرده‌ایم که او اصلا بزرگ نمی‌شود) دوره‌ای که خاطرات آن از تولد او آغاز می‌شود و تا پیش از دبستان ادامه پیدا می‌کند.

لازم نیست توضیح بدهیم که این خاطره‌ها چقدر شیرین هستند، خودتان حتما بدرستی حدس می‌زنید ولی آنچه این شیرینی را دلپذیرتر می‌کند، فقط صداقت نویسنده یا نوستالژیک بودن این قصه‌ها نیست بلکه تصویر درستی است که او از دغدغه‌ها و مشکلات یک پسربچه روایت می‌کند و اینجاست که بدبختی‌های کودکانه او که برای بزرگسالان مفرح و خنده‌دار است، برای مخاطب کتاب، قابل درک می‌شود. ما همراه با بزرگترهای داستان به مشکلات کودکانه این پسربچه که هنوز به مدرسه نرفته می‌خندیم ولی پا به پای او جاهایی هم بغض می‌کنیم و اینجاست که باورمان می‌شود حمید جبلی اصلا بزرگ نشده است چراکه او کودکی را از پسِ نگاه بزرگسالانه روایت نمی‌کند، راوی این خاطره‌ها خود یک کودک است.

با خاطره‌های او بار دیگر به دنیای پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها می‌رویم، دنیایی که در شلوغی زندگی امروز فرسنگ‌ها از آن فاصله گرفته‌ایم. دنیایی که در آن هر عروسی پر از سکه‌های ده شاهی است برای بچه‌ها و شوق یک خروس قندی هیچ هم کمتر از یک بازی کامپیوتری نیست و دستشویی‌های داخل حیاط وحشتی وصف ناپذیر دارد.

ما آدم‌های خاطرات او را خوب می‌شناسیم چراکه نویسنده این خاطرات خود در جایی گفته است تنها از آدم‌هایی می‌نویسد که آنان را بشناسد: «همیشه در محدوده دانسته‌ها و تجربیات خودم نوشته‌ام. هرگز فراتر نمی‌روم، سراغ آدم‌هایی هم که نمی‌شناسم، نمی‌روم یا اینکه مثلا دو تا آدم خارجی وارد داستانم کنم. چون وقتی آنها را نمی‌شناسم، باورکردنی نمی‌شوند. در سینما و تئاتر، علاوه بر دیالوگ، رفتار و لباس و... هم هست ولی البته در ادبیات دیالوگ خیلی مهم است. یعنی نمی‌توانیم دیالوگی را که برای یک پرسوناژ می‌نویسیم، همان را برای ده نفر دیگر هم به کار ببریم و همه مثل هم حرف بزنند. هر یک از ما در روزمره هم به شیوه‌های مختلفی دیالوگ می‌گوییم.»

آدم‌های خاطرات او نه سیاه هستند نه سپید، آنها هم مهربان هستند و هم فحش‌های زیر لبی می‌دهند، هم بامرام و معرفت هستند و هم خطاکار و حتی گاهی ریاکار ولی همه آنها واقعی هستند و پذیرفتنی و دوست داشتنی.

 

جبلی که همچنان بازیگوشی‌های کودکانه خود را دارد، همانطور که عکاسی می‌کند، صداپیشگی می‌کند، نقاشی می‌کشد و مجسه می‌سازد و بازیگری هم می کند، در نوشتن هم به همه جا سرک می‌کشد، گاهی داستان کوتاه می‌نویسد و گاهی فیلمنامه. گاهی نمایشنامه و گاهی هم داستان‌های بلند. اما کمتر پیش آمده که به صرافت چاپ داستان‌هایش بیفتد چون معتقد است وقتی این همه نویسنده خوب در این زمینه داریم، خب چاپ این داستان‌ها به چه کاری می‌آید.  

با این همه انتشارات «پریان» پیش از این دو نمایشنامه او را با نام‌های «دوستان بامحبت» و «عشق روی خر پشته» منتشر کرده است. هر دو نمایشنامه سال‌ها پیش در مجموعه تئاتر شهر اجرا شده‌اند و انتشار آنها با فاصله زمانی نسبتا طولانی اتفاق افتاده است.

جبلی قصد داشت خاطره‌های خود را در قالب سه جلد منتشر کند ولی ناشرش می‌گوید که بعدتر به این نتیجه رسیدند جلد دوم و سوم این خاطرات که مربوط به دوران مدرسه است، در قالب یک جلد و با بیش از 200 صفحه منتشر شود.

جبلی همانطور که در دهه 60 با همکاری در ساخت برنامه‌هایی مانند «محله بهداشت» و «محله برو بیا»، روزهای تلخ دوران جنگ را در کام بچه‌ها و بزرگسالان شیرین کرد، در این روزهای سخت کرونازده هم با انتشار خاطرات خود رنگی از شادی به زندگی مخاطبان این کتاب زده است. کتابی برای بزرگسالانی که در هیاهوی مشکلات نفس گیر روزمره یادشان رفته روزگاری کودکی بودند. با خواندن 87 صفحه و پرداخت 25 هزار تومان، به دنیایی می‌رویم که یادآوری آن برایمان دوست‌داشتنی و آرامش‌بخش است.

در دوره‌ای که شمارگان کتاب به رقم غم‌انگیز 500 و حتی 200 نسخه هم رسیده است، تمام شدن چاپ اول کتاب «پسربچه شصت ساله» با شمارگان 1100 نسخه و  آن هم در مدتی کمتر از یک ماه، اتفاق شادی بخش دیگری است.

پشت جلد این کتاب می خوانیم:

«پیش خودمان باشد، بیشتر این قصه‌ها واقعی است. شاید نتوانسته باشم چنان که باید غم‌ها و شادی‌های آن دوران را بیان کنم اما غصه خراب شدن ماشین قرمز اسباب بازی‌ام از ناراحتی امروزم برای یک ماشین واقعی بیشتر بود و یک ریالی‌هایی که جیبم را قلنبه می‌کرد، شادی‌اش خیلی بیشتر از حساب بانکی امروز بود.»