شکرخدا گودرزی که قصد داشت ۵ نمایشنامه اجرا شده‌اش (بهرام چوبینه، سیاووش، رستم و اسفندیار، خواجه نظام الملک و سهروردی) را در لرستان با هنرمندان لرستانی نمایشنامه‌خوانی کند، به دلیل مهیا نشدن شرایط لازم برای این کار، در نامه‌ای به مدیرکل هنرهای نمایشی از تئاتر کناره‌گیری کرد.

پایگاه خبری تئاتر: متن نامه‌ی شکرخدا گودرزی که خطاب به قادر آشنا (مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی) به شرح زیر است:

به نام آن که جان را فکرت آموخت!

تا در بر این پاشنه می‌چرخد از تئاتر انصراف می‌دهم!

جناب آقای آشنا مدیرکل محترم هنرهای نمایشی؛

سلام؛

آنچه گذشت! بنده پیشنهاد دادم باتوجه به شرایط کرونایی و رفت و آمدهایی که بنده به استان لرستان دارم ۵ نمایشی را که قبلا در تهران به روی صحنه برده‌ام به صورت نمایشنامه خوانی در شهرهای مختلف استان لرستان با گروه‌های نمایشی شهرستان‌های خرم آباد، ازنا، (الیگودرز و درود) و همچنین بروجرد به صورت ورک‌شاپ نمایشنامه خوانی اجرا کنم. برای هر نمایش ۲۰ جلسه تمرین و اجرا محاسبه شده بود که در مجموع ۱۰۰ جلسه می‌شد. این درخواست با موافقت شما و نشستی که با مدیر امور استان‌ها انجام شد قرار بود اجرایی شود. بعد از تماس‌ها و پیگیری‌های متعدد فرمودند برای هر نمایش مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان اختصاص دهند!

اکنون:

جناب آقای آشنا جهت اطلاع و برخی از مشاوران شما، من سال‌ها در عرصه تئاتر استان‌ها کار کرده‌ام و شناخت نسبی از تئاتر استان‌ها دارم، خصوصا در دوره‌ی آقای خاتمی بنده در چند استان کار می‌کردم. ۴ سال به صورت چرخشی در استان‌های گیلان (در همه‌ی قریب به اتفاق شهرهای استان آموزش داده‌ام)، قزوین، یزد و…

هیچگاه با چنین چیزی مواجه نبودم که برای ۲۰ جلسه یک میلیون و نیم اختصاص دهند! (انگار مشاوران شما هم از سر کوچه خودشان خرید می‌کنند و در دالان ارز ۷۰۰ تومانی مانده‌اند!)

اینکه گفتم بروجرد می‌روم و می‌آیم تا کاری انجام بدهم و تبادل تجربه‌ای صورت پذیرد، دلیل بر این نمی‌شود که با تحقیر یا دست کم گرفتن پیشنهاد؛ کار کنم. یا مثلا چنین استنباط شود حالا که این پیشنهاد را داده‌ام پس با هر شرایطی کار کنم! حاضر بودم مجانی کاری را پیش ببرم ولی‌ شان و جایگاه کاری که می‌خواهد انجام بگیرد به درستی رعایت شود!

فرمودید متاسفانه استان مشارکت نمی‌کند! اینکه استان مشارکت نمی‌کند، بدیهی‌ست، متاسفانه با توجه به مسائل درون استانی برخی مسائل هرچند به ناروا اما وجود دارد که وارد جزئیات آن نمی‌شوم و مابین بسیاری از شهرهای ایران (تبریز و اردبیل، رشت و انزلی) و بسیاری از شهرستان‌ها وجود دارد که آن هم ریشه‌هایی دارد که اینجا جای برشمردن آن نیست، اما در کل بودجه استان محدود است و آن‌ها قادر نخواهند بود برخی فعالیت‌ها را انجام دهند.

موضوع دیگر بودجه شهرستان است، بنده با رئیس ارشاد بروجرد صحبت کردم. کل بودجه ایشان به اندازه حمایت شما از یک اثر متوسط در تهران نیست! خب بدیهی و طبیعی‌ست که قادر نیستند حمایت لازم را انجام دهند. حتی اگر صددرصد قلبا تمایل به انجام کاری داشته باشند.

من قبل از اینکه این تصمیم را اجرایی کنم شما فرمودین مختارید هر کاری بکنم!

بله! مختارم هر کاری را که می‌خواهم انجام بدم. بنابراین، برشمردن دلایلی که مرا وادار به این کار کردند مهم است!

جناب آقای آشنا، اگر من به عنوان فردی که عمر خودم را روی اعتلای «تئاتر ملی» گذاشته‌ام عرض می‌کنم! متاسفانه الان می‌بینم هیچ مبنایی نه برای قدردانی از این عمر رفته صورت گرفته! و نه هیچ اقدامی برای آنچه که در ظاهر توسط حاکمیت ادعای آن را دارد مانند توجه به نمایشنامه نویسان بومی، اعتلای تئاتر ملی، استفاده از متون کهن، رویکرد به شخصیت‌های طراز اول این سرزمین؛ صورت گرفته است!

بنابراین؛ اقدام من در این شرایط، مانند جام زهر خوردن است، ولی به استحصار حضرتعالی عالی و همکاران محترمم می‌رسانم تا در بر این پاشنه می‌چرخد راهی جز کناره‌گیری امثال بنده از تئاتر وجود ندارد!

جناب آقای آشنا!

دوستانی که مورد مشورت شما هستند و چنین مشورت‌هایی را به شما می‌دهند، هر کدام چند اثر چاپ شده دارند؟! از منظر اجرای حرفه‌ای تئاتر، چند اثر از آنها، روی صحنه اجرا شده است و محک بازخورد با مخاطب را تجربه کرده‌اند؟ چقدر تجربه کار با هنرجویان و دانشجویان را به عنوان مدرس تئاتر در پیشینه‌ی خود دارند؟!

جناب آقای آشنا! می‌دانم کنار کشیدن من از تئاتر هیچ ستونی را به لرزه درنمی‌آورد، هیچ سیاستی را دگرگون نمی‌کند! هیچ کسی را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، و به قول قدیمی‌ها هیچ پایی از لحاف بیرون نمی‌ماند، اما حداقلش این است در تاریخ این سرزمین می‌ماند که در دوره‌ی فلان… گودرزی نامی که حدود نیم قرن فعالیت خود را در تئاتر سپری کرد و دارای نشان درجه یک هنری کارگردانی‌ بود، برای اعتراض به وضعیت موجود از صحنه کناره گرفت!

می‌دانم و به راستی بر آن واقفم چنانکه صدها نفر چون من هم از تئاتر کناره بگیرند به آستان کبریایی برخی از مدیران بر که نمی‌خورد، هیچ! برخی از بله قربان‌گویان که تصور درستی از شخصیت هنرمندان نیز ندارند، بسیار هم خوشحال خواهند شد، که چه بهتر، کار نکنند! ما از جوان‌های با استعداد بهره می‌گیریم! مگر کم پیشکسوت داریم این‌ها به «میدان» می‌آیند! مگر تعداد این‌هایی که فکر می‌کنند از دماغ فیل افتاده‌اند چند نفر هستند؟! و در نهایت زیر گوشتان زمزمه می‌کنند: اینهایی که قمپز درمی‌کنند به هیچ هم نمی‌آیند!

برادر گرامی، من برای متقاعد کردن خودم دنبال یک توجیه بودم. دنبال یک حرف حساب، دنبال یک دلیل منطقی، دنبال یک راه اصولی، دنبال یک…

اما ظاهرا مشاوران شما که فکر می‌کنند امثال بنده راه را بر ترقی ایشان بسته‌ایم، همه‌ی راه‌ها را از قبل بسته‌اند و هیچ راهی برای تغییر تصمیم بازنگذاشته‌اند!

من با شناختی که از شما داشتم این پیشنهاد را دادم. ولی دریافتم شانه‌های این مُلک برای نگه داشتن نمایشنامه‌نویسانش بسیار لاغر و لاجون است!

نه بیضایی را تحمل می‌کند، نه یعقوبی را، نه کیانی را، نه…

با عدم تحمل گودرزی که با پیشنهاد حداقلی، برای مدارا آمده بود، نیز جایی نیست!

ارادتمند شما؛ شکرخدا گودرزی.