پایگاه خبری تئاتر: «تئاتر عروسکی فقط برای بچهها نیست» این جملهای بود که اکثر کارگردانان و عوامل برگزاری جشنواره نمایشهای عروسکی تهران- مبارک بر آن تاکید داشتند. اما خب کارناول افتتاحیه جشنواره با آن همه شادی و شور و کودکی در عین حال که به بهتر دیده شدن جشنواره کمک فراوانی کرده بود، این تصور را در عوام مردم بیشتر تقویت کرد که همه نمایشهای حاضر در جشنواره مخصوص کودکان و نوجوانان هستند. هرچند در پایین جدول نمایشها مشخص شده بود که هر نمایش برای کدام گروه سنی (ویژه مخاطب کودک، ویژه بزرگسال، ویژه عموم) در نظر گرفته شده است.
به هر حال این یک هفته جشنواره عروسکی خیلی واضع و شفاف نشان داد چه قدر عروسک و تئاتر عروسکی میتواند گسترده باشد و چه قدر قابلیتهای زیادی دارد که با آن سطحی برخورد شود یا خیلی عمیق و جاندار.
مخاطبان جشنواره پانزدهم طی یک هفته به جز 40 نمایش صحنهای (از 5 شهر ایران و 10 کشور دنیا) که در 11 سالن نمایش اجرا شدند، فرصت دیدن 14 نمایش فضای باز را در 3 فضای مختلف داشتند. جشنواره پانزدهم غیررقابتی برگزار شد اما مثل هر جشنواره دیگری «ترین»هایی هم داشت. این ترینها البته از میان نمایشهایی که نگارنده این متن دیده است (آهای تو دیگه کی هستی، حکایت حاکمی که دیگر حاکم نیست، آن دورها، سولوی دماغ، شیری که نوشتن نمیدانست، ملاقات بانوی سالخورده، مضرات رام نکردن زن سرکش، جیانگ ژی، تولد غمانگیز پسرک آهنی، اپرای لیلی و مجنون، آوا/ آدا، سوسک میشود، دستهای رقصان، آنتیگونه و دخیها) انتخاب شدهاند.
نمایش «آوا/ آدا» کاری از گروه سینمای دستی (manual cinema) را میتوانیم مهمترین، موفقترین و سینماییترین نمایش جشنواره پانزدهم بدانیم. اثری که نه فقط تئاتر بود و نه فقط سینما. بلکه میتوانستید شمایی از هر دو را در کنار هم ببینید. این اثر دو اجرا در روزهای آخر جشنواره داشت و یک کارگاه محدود برای کارگردانان تئاتر.
«ملاقات بانوی سالخورده» کاری از هادی حجازی فر با زمان 100 دقیقه، طولانیترین اثر نمایشی حاضر در جشنواره بود و یکی از سنگینترین دکورها را هم داشت. به علاوه این که اجرای این نمایش به صورت عروسکی اولین بار بود که رخ میداد و پیش از این حمید سمندریان دو بار آن را اجرا کرده بود.
«تولد غمانگیز پسرک آهنی» کاری از رامین سیاردشتی در زمینه تبدیل طرح به درام و درگیر کردن مخاطبان با روایت یکی از موفقترین نمایشها بود.
«دستهای رقصان» کاری از کشور اسپانیا در تعامل با مخاطبان خوب عمل کرد. این تئاتر را میتوانیم شعبدهبازانهترین و یکی از خندهدارترین نمایشهای حاضر در جشنواره بدانیم. خندهای که البته با جان بخشی قوی به بادکنکها اتفاق افتاد.
«اپرای لیلی و مجنون» کاری از بهروز غریبپور پراجراترین نمایش جشنواره امسال بود که 6 اجرا در تالار حافظ داشت. این نمایش که به زبان آذری اجرا شد در روزهای آخر با توضیحات فارسی غریب پور، پیش از اجرا همراه شد. غریب پور پیش از آغاز اجرای سوم به روی صحنه رفت و درباره نمایش توضیحاتی داد. او تاکید کرد که متن اصلی نمایش نه فارسی است و نه ترکی، بلکه عربی است و این متن را به خاطر قوت و شکوهش انتخاب کرده است. این توضیحات را هم به خاطر اعتراضی که مخاطبان در شبهای پیش داشتند، میدهد.
«آنتیگونه» کاری از کشور هلند که 75 دقیقه بود در کنار «دخی ها» دو نمایشی هستند که میتوانیم عنوان کِشدارترین نمایشهای جشنواره را بهشان بدهیم. هلندیها البته با گنجاندن حرکات سریع در نمایش، سعی داشتند خواب را از سر مخاطبان بپرانند ولی تقاضا برای پایان زودتر، همچنان در تماشاگران بود. البته نمایش دخیها میتواند لقب بیعروسکترین نمایش را هم از آن خودش کند اگر تعریف کارگردان از عروسک را زیاد جدی نگیریم!
از میان تمام میهمانان خارجی جشنواره، چینیها که دو نمایش «هینینگ» و «جیانگ ژی» را روی صحنه داشتند، پرتعدادترین میهمانان جشنواره بودند. از مخاطبان نمایشهایشان عکس گرفتند، در سالن نمایش با فلش عکاسی کردند و پیش از همه میهمانان اجازه ورود به سالنهای نمایش را پیدا کردند تا حدی که مخاطبان به اعتراض فریاد زدند: «آی ام چینی!» خلاصه که میتوانیم لقب رویاعصابترین میهمانان جشنواره را با افتخار به چینیها تقدیم کنیم.
«مضرات رام نکردن زن سرکش» هم با همه فانتزی و حرکات متنوع و دیالوگهای بحثبرانگیزش میتواند در وهله اول لقب کنجکاوی برانگیزترین اسم نمایش جشنواره را از آن خود کند. تا جایی که مخاطبانی از اقشار مختلف بلیط نمایش را خریده و به دیدنش آمده بودند و سالن هیچ جای خالی نداشت به صورتی که بقیه مجبور شدند تا سه ردیف داخل صحنه بنشینند.
در آخر اجازه بدهید 2 «ترین» هم برای عوامل حاضر در جشنواره در نظر بگیریم؛ اول، مترجمهای گروهها که همهشان مترجم انگلیسی-فارسی بودند (حتی برای گروههای آلمان، اسپانیا و چین) بی شک به عنوان خود مهمبینترین عوامل حاضر در جشنواره شناخته میشوند تا جایی که خبرنگاران را برای صحبت با عوامل (حتی وقتی خبرنگار خودش به زبان مسلط است) با مشکل رو به رو میکردند و برخورد چندان شایستهای با آنها نداشتند. دوم، هم روابط عمومی جشنواره بودند که عنوان کمرنگترین حضور را از ان خودشان کردند...