پایگاه خبری تئاتر: شاید شما هم در انتخابات دورههای پیش برای دیدن برنامههای انتخاباتی کاندیداها، تلوزیون را روشن کرده باشید و اگر تلاش کنید میتوانید کلید واژهها، شعارها و تصاویری از آنها را که هرکدام برای موجسازی در فضای انتخابات استفاده کردند به خاطر بیاورید. مستندهای انتخاباتی یکی از راههایی است که در همه جای جهان در ایام انتخابات رونق بیشتری مییابد و نامزدها برای تبلیغ خود یا نقد عملکرد رقیب از آن استفاده میکنند. در خارج از ایران، مستند آمریکایی primary که در سال 1960 به تهیهکنندگی رابرت درو تولید شد به وقایع انتخابات درونحزبی دموکرات برای انتخاب نامزد نهایی خود جهت شرکت در انتخابات ریاستجمهوری میپردازد. در این مستند که رقابت بین جان افکندی و روبرت هامفری را به تصویر میکشد برای اولین بار فیلمبردارها با دوربین و تجهیزات صوتی قابل حمل کاندیداها را دنبال میکنند تا تصاویر نزدیکتر و صمیمانهتری را از آنها به تصویر بکشند. این سبک از فیلمبرداری که برای اولین بار انجام میشد یک موفقیت برای سازندگان فیلم و استاندارد گزارشگرهای تصویری آینده محسوب میشد و میشود آن را شروع سبکی از فیلمسازی دانست که اکنون بعد از حدود 60 سال به پای ثابت انتخاباتهای سراسر دنیا تبدیل شده است و کاندیداها و جریانات حامی آنها سعی میکنند از آن حداکثر استفاده را برای رسیدن به پیروزی ببرند. البته که جای این نوع فیلمسازی درتبلیغاتهای انتخاباتی ایران نیز خالی نبوده است و این رویه از هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در سال 1376 به جزء جدا نشدنی تبلیغات کاندیداها تبدیل شده است. اگر چه تا قبل از آن برخی فیلمها و مستندها گوشههایی از زندگی خصوصی و کاری تعدادی از سیاستمداران ازجمله شهید محمدعلی رجایی و اکبر هاشمیرفسنجانی را به تصویر کشیده بودند اما پخش مستندهای انتخاباتی از سیاستمداران، ایدهای بود که از سال 1376 به عرصه اجرا رسید و توانست توجه ویژه مخاطبان را هم جلب کند. در ایام انتخابات 1400 هم بازار اینگونه فیلمسازیها نیز مثل دورههای قبل داغ بود و کاندیداهای مختلف فیلمهای تبلیغاتی خود را با کیفیتهای مختلف به تصویر کشیدند که برخی از آنها سوژه طنز در فضای مجازی و حقیقی هم شد. مستندهایی که گاه بدون شناخت از مخاطب یا انتخابات ساخته و باعث کاهش آرای نامزدهای هم میشوند. به همین بهانه در ادامه با بررسی چند نمونه از مهمترین مستندهای انتخاباتی ایرانی و خارجی به ژانرهای گوناگون این سبک از فیلمسازی میپردازیم.
رئیسجمهور تاجر
«فارنهایت یازده، نه» یک مستند از مایکل مور کارگردان دموکرات آمریکایی است که در سال ۲۰۰۴ منتشر و موفق شد از جشنواره کن جایزه نخل طلایی بخش رقابتی را دریافت کند. این مستند همچنین با 200 میلیون دلار فروش پرفروشترین مستند جهان معرفی شد.
مایکل مور در این مستند که در بحبوحه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا پخش شد با مطرح کردن ادعاهایی مثل عدم رایگیری از سیاهپوستان در ایالت فلوریدا که برادر بوش آن زمان متصدی فرمانداری بود جورج بوش را متهم به تقلب در انتخابات سال ۲۰۰۰ میکند و در ادامه با محور قرار دادن حادثه ۱۱ سپتامبر به اتفاقات و شبهات حول این حادثه میپردازد و وقوع آن را منافع شرکتهای تجاری و نظامی وابسته به بوش عنوان میکند. مور همچنین ۱۱ سپتامبر را حادثهای برنامهریزی شده و بهانهای برای حمله به افغانستان و عراق معرفی میکند و با آوردن شواهدی مثل تصاویر بوش با خانواده آمریکانشین بن لادن و خارج شدن اعضای این خانواده از آمریکا بدون هیچ بازجویی تنها چند روز بعد از حادثه و همچنین عدم شروع بلافاصله تحقیقات در مورد حادثه با وجود سه هزار کشته سعی در اثبات ادعای خود دارد. کارگردان در پایان فیلم با نشان دادن صحبتهای سربازان مستقر در عراق و خانوادههای آنها و همچنین با به تصویر کشیدن عدم تمایل نمایندگان کنگره برای اعزام فرزندان خودشان به جنگ، جنگ خاورمیانه را جنگی بدون منفعت برای مردم معرفی میکند و دلیل داوطلب شدن سربازان در این جنگ را نیز فقری عنوان میکند که سیاستهای دولت بوش به مردم آمریکا تحمیل کرده است. مور همچنین در سال 2018 مستند دیگری با عنوان «فارنهایت نه، یازده» ساخت و با همان لحن طنزگونه خود به نقد سبک مدیریتی ترامپ و همحزبیهای جمهوریخواه او پرداخت.
انقلاب نارنجی
«انقلاب نارنجی» عنوان مستندی از استیو یورک، کارگردان آمریکایی است که به وقایع انتخابات ریاستجمهوری سال 2004 اوکراین میپردازد. استیو یورک در این مستند روند باطل شدن نتایج و برگزاری انتخابات مجدد که منجر به پیروزی ویکتور یوشچنکو غربگرا شد را بررسی میکند. استیو یورک فیلمش را با متهم کردن کوچما، رئیسجمهور متمایل به روسیه به قتل یک خبرنگار در فضایی احساسی شروع میکند و برای اثبات ادعای خود به مصاحبه با همکار و همسر مقتول و یک صوت ضبط شده اکتفا میکند. کارگردان در تمام طول فیلم تنها با طرفداران یوشچنکو مصاحبه میکند که دولت حاکم را رژیم ظالم خطاب میکنند. یورک در نشان دادن حامیان کاندیدای رقیب یعنی یاناکویچ، معاون کوچما تنها از تصاویر چند جوان مست در فیلم استفاده میکند که این موضوع میتواند نشانگر موضع جانبدارانه سازنده فیلم باشد. استیو یورک در ادامه ادعاهای انقلابیون در مورد تقلب در انتخابات را با پرداختن به مواردی مثل آرای سوخته شده با اسید، دیر اعلام شدن نتایج و عدم بررسی مجدد صندوقهای شبههدار مطرح میکند. کارگردان پس از تشریح ماجرای مسمومیت یوشنکو که طرفدارانش آن را سوءقصد نافرجام از طرف کوچما قلمداد میکردند تجمعات زمستانی چند روزه نارجیپوشان در اعتراض به تقلب احتمالی را به تصویر میکشد و در ادامه به بررسی روند دادگاه که منجر به رای انتخابات مجدد شد میپردازد و نهایتا با نشان دادن خوشحالی طرفداران یوشچنکو غربگرا پس از پیروزی در انتخابات مستند را در فضایی پیروزمندانه به پایان میرساند.
تصویری از یک منجی
دیویس گاگنهایم نام کارگردان مستند انتخاباتی سال 2012 اوباماست که سابقه دریافت جایزه اسکار را هم داشته است. گاگنهایم این مستند 17 دقیقهای را با نشان دادن یک وضعیت اقتصادی بحرانی در سال 2008 شروع میکند و از بحران اقتصادی بهعنوان باری نام برد که از زمان روزولت تا به حال روی دوش هیچ رئیسجمهوری سنگینی نکرده است. مستند بعد از مرور مواردی مثل بحرانهای مالی شرکتهای خودروسازی و هزینه گزاف نظام سلامت با نشان دادن تصاویر مختلف که اوباما را درحال فکر کردن نشان میدهد او را بهعنوان فردی معرفی کرد که تصمیمات بزرگی گرفته است. تا جایی که جنرال موتورز را از ورشکستگی عبور داده است، به جنگ عراق پایان داده است، بنلادن را از بین برده و در مدت دو سال، 5/3 میلیون شغل در آمریکا ایجاد کرده است. کارگردان بدون اشاره به وعدههای محقق نشده اوباما مثل تعطیلی زندان گوانتانامو و همچنین بدون صحبت از جنگهایی که آمریکا همچنان درگیر آن است مستند را با این عبارات به پایان میرساند؛ بیایید به این موضوع نیز فکر کنیم که تا کجا پیش رفتهایم. باید از کاری که پیش رو داریم، خوشحال باشیم!
از شهرداری تا پاستور
احمدینژاد به واسطه حضورش در شهرداری تهران و استانداری اردبیل سابقه اجرایی داشت که باعث میشد تا تصاویر زیادی از حضور او در بین مردم وجود داشته باشد و خب این دست سازندگان مستند تبلیغاتی را نیز بازتر میکرد.
فیلم تبلیغاتی احمدینژاد در انتخابات سال 84 با نشان دادن خانه او و سوالهای دانشجویان در مورد اموالش شروع میشود تا وجهه مردمی بهتری را از احمدینژاد نمایان کند. در ادامه فیلم حضور احمدینژاد در کلاس دانشگاه بهعنوان استاد به تصویر کشیده میشود تا وجهه دانشگاهی و تخصصی نیز به او داده شود. مستند تبلیغاتی احمدینژاد یک برگ برنده نسبت به مستندهای تبلیغاتی اغلب کاندیداها دارد و آن حضور مکرر احمدینژاد بین مردم و حل مشکل جزئی اشخاص است و این امر مردم را بیشتر تهییج میکرد که او را بهعنوان یک رئیسجمهور مردمدار انتخاب کنند. الگویی که بعد از انتخاب احمدینژاد بهعنوان رئیسجمهور سعی شد توسط خیلی از کاندیداها تقلید شود اما این کپیبرداری بعد از احمدینژاد تا الان هیچوقت به اندازه اصلش موثر واقع نشده است و این ویژگی شخصی احمدینژاد باعث شده تا خیلی از ایراداتی که در محافل تخصصی به دولت او وارد میشود در بین بسیاری از مردم سختتر شنونده داشته باشد و مورد قبول واقع شود.
خرج اعتبار بزرگان
مستند انتخاباتی روحانی در سال 92 سعی در نشان دادن حمایت هاشمی و خاتمی از روحانی دارد. تقریبا بعد از هر گزارهای که در این مستند راجعبه آن صحبت میشود کارگردان برشی از صحبتها و تمجیدهای مرحوم هاشمی از حسن روحانی را نیز نشان میدهد و نقطه اوج این ایجاد چسبندگی جایی است که روحانی در میان انبوهی از جوانان با هیجان میگوید با مشورت با بزرگان کشور همچون هاشمی و خاتمی در این راه قدم گذاشتهام. کارگردان با مطرح کردن برخی شعارهای روحانی مثل بازگرداندن ارزش ریال و گذرنامه ایرانی به جایگاهی مورد احترام پاسخ معضلات را در آشتی با دنیا معرفی میکند. برشهای پایانی فیلم نیز با نشان دادن صحبتهای اکبر ترکان، وزیر دفاع دولت سازندگی در مورد دوگانه نظامیگری و دیپلماسی و جمله معروف من سرهنگ نیستم، حقوقدانم روحانی تلاش دارد روحانی را بهعنوان نماینده دیپلماسی در این دوگانه تعریف شده معرفی کند. مستند تبلیغاتی روحانی در انتخابات 96 را میتوان اقتباسی از روش تبلیغاتی اوباما در سال 2012 قلمداد کرد. مستندی که همچون نمونه آمریکایی خودش سعی در سیاه نشان دادن آنچه تا کانون بوده است دارد و روحانی در دولت دوم خود با تکمیل برنامههای خود قرار است به آن پایان دهد. در تکههایی از همین مستند وقتی روحانی در جمع دانشجویان از لغو قطعنامههای شورای امنیت برای اولین بار سخن میگوید میتوان فهمید که آن کارها و برنامههای ناتمام حلال مشکلات داخل کشور که روحانی از آن صحبت به میان میآورد آن چیزی است که در خارج از مرزها توسط دیپلماتهای دولت پیگیری میشود.
منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: شایان احمدی و علی مزروعی