پایگاه خبری تئاتر: «گزارش» فیلم ویژهای است. هم در کارنامه کارگردانش عباس کیارستمی که به یقین به عنوان تجربه نخستین فیلم بلند در زمان خودش چند گام به جلو بوده و وقتی پس از سالها بار دیگر مرورش میکنیم، نگاه مؤلف و سازندهاش را بیشتر تحسین میکنیم. از ساخت این فیلم 44 سال میگذرد؛ فیلمی به تهیهکنندگی بهمن فرمانآرا که خود دلیل محکمتری برای چرایی ماندگاری فیلم است. به بهانه زادروز خالق این اثر با بهمن فرمانآرا همصحبت شدیم.
اینکه ایده ساخت فیلم «گزارش» چطور با فرمانآرا در میان گذاشته شد؟ روایت جالبی دارد. «من کارهای عباس را دیده بودم، ولی آشنایی شخصی با او نداشتم. روزی که با طرح فیلم «گزارش» پیش من آمد، ساعتی صحبت کردیم و با همان طرحی که نوشته بود، آمادگیام را برای ساخت فیلم اعلام کردم. به عباس گفتم باید فیلمنامه را آماده کنی و تعجب کرد که بدون هیچ معطلی و ادا و اصولی طرح را قبول کردم. رفت فیلمنامه را نوشت و ساخت فیلم را آغاز کردیم و دوستی ما هم شروع شد و تا زمان مرگش ادامه داشت.
اما وقتی به فیلم «گزارش» فکر میکنم نه به این دلیل که تهیهکننده فیلم بودم، به عنوان یک مخاطب میتوانم بگویم این فیلم یکی از بهترین فیلمهای اجتماعی است که عباس ساخته. همان زمان هم گرفتاریهای روابط انسانی و اجتماعی و اداری درهمتنیده بود. خاطرم هست روز اول فیلمبرداری پیش من آمد و گفت: «باید فیلمبرداری رو تعطیل کنیم». ظاهرا دختربچهای که در فیلم بازی میکرد، از همان دقایق اول فیلمبرداری، بدقلقی میکرد. عباس هم که به این مسائل خیلی حساس بود، خواست که فیلمبرداری تعطیل شود و معتقد بود با این بچه نمیتوان ادامه داد. رانندهای در گروه داشتیم که برای امضای برگه حقوقش پیش من آمد و از شرایط فیلمبرداری باخبر بود.
پیشنهاد جالبی داد. خواست که دختر خواهرش که بسیار اجتماعی و خوشمشرب بود را برای تست و بازی به لوکیشن بیاورد. قبول کردیم. به محض اینکه دختر وارد لوکیشن شد و پدر و مادرش را در فیلم به او معرفی کردیم، این دختر چهارساله بهسرعت با اعضای گروه و بازیگران ارتباط گرفت و اصلا همه چیز برای ما شبیه معجزه بود. این دختر آنقدر باهوش بود که در سکانس دعوای پدر و مادر، درحالیکه گریه میکند و تلفن خانه زنگ میزند، تلفن را برمیدارد و جواب میدهد. این دختر بسیار خوب بازی کرد و «گزارش» هم در نتیجه فیلمی شد که در کارنامه خود عباس هم بسیار مهم است».
فرمانآرا در پاسخ به این پرسش که ساخت چنین فیلمی در آن زمان ریسک محسوب میشد و به عنوان تهیهکننده چطور به چنین سینمایی ورود کرد؟ گفت: «زمانی که مدیر شرکت گسترش صنایع سینمای ایران بودم، برنامهای داشتم مبنی بر اینکه سینمای متفاوتی را در ایران گسترش بدهم. فیلم صحرای تاتارها را ساختیم، هدف ما ساخت فیلمهایی بود که اساسا در سینمای تجاری آن زمان جایی نداشتند. به همین جهت چون فیلمهای کوتاه عباس کیارستمی را دیده بودم، شک نداشتم که فیلمساز توانمندی است. اما زمانی که مدیریت شرکت گسترش صنایع سینمای ایران به من سپرده شد، «شازده احتجاب» را ساخته بودم که جایزه جشنواره جهانی فیلم تهران را گرفت و بسیار سروصدا کرد. تهیهکنندهای نبودم که سناریو را نشناسم. با خودم فکر میکردم اسم من در تیتراژ فیلم خواهد آمد، بنابراین باید دقت بیشتری در انتخابهایم داشته باشم. خوشبختانه با عباس کیارستمی راحت بودم و بدون مشکل فیلم ساخته شد. عباس فیلمنامه «گزارش» را نوشت، وقتی به سراغ انتخاب بازیگر رفتیم انتخابهای خوبی داشتیم و عمدتا از دید یک کارگردان به فیلم نگاه میکردم».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «عباس زمانی به شهرت رسید که کاملا یک هنرمند پخته بود. او هم نجاری میکرد، هم کارگردان بود. عکاسی و نقاشی هم از دیگر هنرهایش بود. آدمی با مشخصاتی خاص که چندوجهی بود. اینکه اواخر دوران کارش بازگشتی به فیلمهای گذشتهاش کرد، برایم جالب بود. در فیلمهای «کپی برابر اصل» یا «مثل یک عاشق» به نوعی به سبک فیلم «گزارش» رجعت کرده بود. به همین جهت فکر میکنم راهی که رفت و تمرینی که داشت، فصل جدیدی در کار سینماییاش بود. میدانم شهیدثالث هم قبل از عباس چنین کاری کرده بود، اما عباس بهخاطر چندوجهیبودنش از این موفقیت توانست آثاری خلق کند که با مخاطب خارجی هم ارتباط بسیار خوبی برقرار کند».
کارگردان فیلم «خانهای روی آب» درباره عکسالعملها بعد از ساخت «گزارش» گفت: «همواره در مملکت ما این اشکال وجود داشته که تعداد کمی از افراد وقتی فیلمنامه را میخوانند، در ذهنشان فیلم را میبینند. بارها پیش آمده فیلمنامهای را برای افرادی فرستادم و متوجه آن نشدهاند و بعد از ساخت فیلم برایشان فهم شده است. به نظرم کار استثنائی آن بود که به عنوان تهیهکننده با افراد خاصی کار کردم.
عباس کیارستمی هنرمند بود. متأسفانه فرصت نشد با مهرجویی کار کنم یا با نعمت حقیقی فیلم بسازیم اما همین اندک فیلمی که به عنوان تهیهکننده در کنار کارگردانهای خوبی حضور داشتم، توانستم به بخشی از هدفی که مشخص کرده بودم برسم. خاطرم هست پیش از آنکه فیلم «گزارش» را شروع کنیم در فستیوال بینالمللی فیلم تهران در بخشی از این جشنواره، چند فیلم کوتاه از عباس کیارستمی نمایش داده شد، بعد زمانی که برای اجازه ساخت «گزارش» اقدام کردیم، گفتند کیارستمی تابهحال فیلم نساخته است و اجازه نمیدهیم فیلم بلند بسازد. بعد از آن نامهای به وزیر نوشتم و گفتم که در جشنواره چند فیلم کوتاه از عباس نمایش داده شده است و در نهایت اجازه ساخت «گزارش» صادر شد. با وجود اینکه گفته میشود در این مملکت هنر نزد ایرانیان است و بس، فکر میکنم هیچ آوانسی به هنر و هنرمند داده نمیشود، مگر اینکه مجبور شوند.
منبع: روزنامه شرق
نویسنده: بهناز شیربانی