به بهانه حضور و نمایش فیلم «قهرمان» تازه‌ترین اثر اصغر فرهادی در جشنواره فیلم کن موضوع «جوایز خارجی سینمای ایران و فرهادی؛ از واقعیت تا لابی!» با حضور منتقدان و اهالی سینما در اتاق «کرسی آزاداندیشی سینما» در کلاب هاوس بررسی شد.

پایگاه خبری تئاتر: شامگاه پنجشنبه ۱۷ تیرماه در اتاق «کرسی آزاداندیشی سینما» در کلاب هاوس به مناسبت نمایش فیلم تازه اصغر فرهادی با عنوان «قهرمان» در هفتاد و چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم کن با حضور منتقدان و اهالی سینما به بررسی سینمای فرهادی و موفقیت سینمای ایران در عرصه بین‌الملل پرداخته شد.

امیر قادری، منتقد سینما با حضور در این اتاق در این خصوص بیان داشت: بنده فیلم سینمایی «درباره الی» را در زمان خود فیلم مترقی می‌دانستم. اما این روند درخصوص فیلم بعدی فرهادی یعنی «جدایی نادر از سیمین» تداوم نیافت. اما می‌بینیم اتصال او به یک جریان سیاسی خاص و اظهارنظرهای هدایت شده در مقاطعی خاص درست در آستانه برگزاری برخی جشنواره‌ها به این مسئله که وی با بهره‌گیری از لابی یا جریان‌های قدرت به جوایز رسیده را پررنگ می‌کند. با این وجود وقتی کسی مسیر حضور و بهره‌برداری از جریان‌های سیاسی را در کارنامه هنری‌اش شروع می‌کند، در ادامه قربانی‌اش هم می‌شود. چرا؟ چون کسی که چنین بازی‌ای را شروع می‌کند، خود ادامه نمی‌دهد. وقتی به دلیل حمایت از جریان‌های سیاسی و بدون دیدن ایراداتش به او جایزه دادند، امروز هم همان جریان‌ها به دلیل ایستادن مقابلش امتیازات درست فیلم‌هایش را نادیده می‌گیرند.

قادری ادامه داد: قطعا هر فیلمسازی می‌تواند سیاسی باشد، اما بحث بر سر سوءاستفاده است. بحث این است که آیا فرهادی از این جریانات به عنوان یک فرصت‌طلبی یا لابی‌گری برای کسب جوایز خود بهره می‌برده یا خیر.

در ادامه کورش جاهد، مترجم، پژوهشگر و کارگردان سینما بیان داشت: در اواخر دوره احمدی‌نژاد با اهرم اقتصادی طبقه متوسط به شدت ضعیف شد و فاصله طبقانی بالا گرفت. در همین دوران نوک پیکان انتقاد در آثار سینمایی فرهادی به سمت طبقه متوسط رفت. به این معنی که آدم‌های دو رو و پشت هم‌انداز و نهایتا افراد سهل‌انگاری که مسئولیت کار خود را در فیلم‌های او نمی‌پذیرند. درست برعکس فیلم «هامون» با دغدغه‌های فرهنگی در این فیلم‌ها چیزی ندیدیم و رفت سراغ نگاه سرکوبی به قشر متوسط. آیا این همزمانی صرفا اتفاقی بوده یا می‌توانسته موضوعیت داشته باشد را نمی‌دانم، اما خیلی از سینماگران در آن دوران گفتند نوک پیکان انتقاد باید به سمت خود مردم برود و مردم را متهم کنیم و همین مسئله موجب تضعیف همین طبقه شد.

وی درخصوص سازوکار اهدای جوایز در جشنواره‌های خارجی گفت: باید ارزش‌های سینمایی را از معیارهای اهدای جایزه در اسکار و جشنواره‌ها جدا کرد. آکادمی اسکار برای نمونه اسکورسیزی را برای سال‌ها نادیده گرفت. یا برای نمونه به فیلم «آرگو» جایزه داد. این موضوع دیگر مشخص شده است.

در ادامه بحث کیوان مهرگان، روزنامه‌نگار و مستندساز در این باره بیان داشت: این بحث برای من حیرت‌آور است. اینکه جوایز فرهادی تحت تاثیر لابی‌های او و شرکت پخش‌کننده فیلم‌هایش است تا زمانی که اسناد مشخصی نباشد، نمی‌تواند مستدل باشد و در نقطه مقابل می‌توان نقیض آن را طرح کرد. از طرفی مقایسه کیارستمی و فرهادی از اساس غلط است. نگاه کیارستمی به جامعه از نگاه شرقی و فلسفی است، اما نگاه فرهادی به طبقه متوسط جامعه‌اش از اساس نگاهی جامعه‌شناختی و آسیب‌شناسانه است، تا نگاهی سرکوب‌گرایانه به طبقه متوسط و جامعه خود؛ یعنی وارد نقد نظام ارزشی طبقه متوسط شد. چرا که طی همین سال‌هاست که این طبقه در جامعه رشد کرده و توانسته بیش از طبقات دیگر نقش‌آفرین باشد. طبیعی است که فیلمساز مطرحی مثل فرهادی بتواند به سراغ آسیب‌شناسی این جریان برود. فرهادی ممکن است گاهی در لب مرز سیاسی حرکت کرده باشد، کما اینکه در فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی هم حضور پیدا می‌کند، اما پس از دریافت اسکار دیگر چنین رفتار سیاسی از او نمی‌بینیم و سعی می‌کند در مناسبات اجتماعی و سیاسی رسمی‌تر و حرفه‌ای‌تر حضور یابد، لذا من موافق این نیستم که فرهادی وارد بازی‌های سیاسی شده باشد.

همچنین سجاد مهرگان، دیگر منتقد حاضر در اتاق با اشاره به این بحث اشاره داشت: به یاد دارم امیر سماواتی از تهیه‌کنندگان و توزیع‌کنندگان بین‌المللی سینمای ایران خاطره‌ای تعریف کرد در سال ۲۰۱۵ که قرار بود «تاکسی» جعفر پناهی در برلیناله نمایش داده شود و من بنا شد واسطه همراهی او برای شرکت در جشنواره باشم. از سمت خانه سینما و وزارت خارجه هیچ مشکلی برای حضور او در جشنواره نبود. گفتند بروند و برگردند. پناهی گفت من اعتماد نمی‌کنم و باید این مسئله مکتوب شود و قرار شد نمایندگانی از طرفین برای این توافق بنشینند، اما میانه جلسه بلند شد به حیاط رفت و با یک نفر تلفنی صحبت کرد و ما دیگر او را ندیدیم.

این منتقد ادامه داد: در عین حال یک لابی آن سال در جشنواره برلین شکل گرفته بود که دقیقا به هیات داوران این جمله را گفته بودند که جعفر پناهی در ایران در زندان است و ۵ روز از زندان مرخصی گرفته و بیرون آمده و این فیلم را ساخته است! و همین اتفاق برای آن‌ها به حدی جذاب بود که برای این فیلم آن تقدیر را برگزار کردند. لذا یکی از پردرآمدترین کارها در دنیا مخالفت با جمهوری اسلامی است. بحث انتقاد نیست اما مخالفتی که برایش باج می‌گیری، پول می‌گیری، جایزه می‌گیری، مخالفت شرافتمندانه‌ای نیست. کسانی که یک بار به این جشنواره‌ها رفته باشند، می‌دانند این لابی‌ها همواره وجود دارد و جزو تکنیک و قواعد این ماجراست. مثلا برای «طعم گیلاس» هم آقای ولایتی اعتقاد دارد که ما لابی کرده‌ایم.

مهرگان در ادامه افزود: ما از ابتدای انقلاب تا امروز ۴۲ هزار حضور بین‌المللی داریم و ۴ هزار جایزه بین‌المللی گرفته‌ایم. این آمار تا سال ۱۳۹۷ است. به طور میانگین ما هر روز ۱۰ فیلم در جشنواره‌های جهانی داشته‌ایم، اما تا امروز چقدر سهم از مارکت بین‌المللی توانسته‌ایم بگیریم؟ این عدد حتی در میان کشورهای صاحب سینما نیز عدد بالایی محسوب می‌شود، اما سهم ما از مارکت چیزی نزدیک به صفر درصد است. تنها فیلمی که از ایران رفته و توانسته عدد موفقی در فروش کسب کند فیلم «جدایی نادر از سیمین» است که حدود ۲۲ میلیون دلار فروش داشته است و عدد بالایی هم محسوب نمی‌شود. این سوال اصلی است؛ به نظرم در این صورت می‌توانیم بفهمیم چقدر از این جایزه‌ها سیاسی است و چقدر برای ارزش‌های سینمای ماست.

وی افزود: من نمی‌گویم این جوایز برای سینمای ما اعتبارآور نیست؛ چرا هست، اما می‌گویم اگر سینمای ما موردپسند جشنواره‌هاست چرا آن را نمی‌خرند؟ تنها سینماگری از ما که توانست جشنواره‌ها را مغلوب خود کند و سینمای خود را جا بیاندازد، کیارستمی بود. در سایر موارد انگیزه از سینما به موضوعات اجتماعی و سیاسی تقلیل پیدا کرد.

در ادامه محمدرضا لطفی، نویسنده و کارگردان سینما بیان داشت: ما مدعی یک سینمای بین‌المللی هستیم، در حالی که حتی به کشورهای همسایه هم نتوانسته‌ایم محصولات‌مان را صادر کنیم. ما یک سینمای بومی هستیم و نتوانسته‌ایم به مارکت سینما در جهان ورود کنیم. متاسفانه تنها بخش حضور در جشنواره‌های خارجی‌مان پررزنگ است و عملا در حوزه‌های دیگر ورود نکرده‌ایم. لابی در همه جشنواره‌ها وجود دارد، در کنار آن سلیقه هم مهم است. اساسا نگاه به سینما سلیقه‌ای است و این سلیقه در تمام جشنواره‌ها و گریدها وجود دارد گاهی این سلیقه سیاسی است و گاهی مسائل دیگر.

همچنین هادی علی‌پناه، تهیه‌کننده و فعال پخش فیلم کوتاه بیان داشت: سوالات اساسی که راه سخت‌تری پیش روی ما می‌گذارد، همین است که نگاه کنیم ما چقدر سهم از بازار جهان داریم، چقدر سهم از کورس‌های دانشگاهی داریم، چند کتاب درباره فیلمسازان ما تولید شده یا از آن‌ها به عنوان فیلمسازان دارای صاحب سبک یاد می‌شود؟ در همه این موارد ما به استثناء می‌رسیم. تنها فیلمساز ما که درباره او تدریس می‌شود کیارستمی است. راه میانبر این میان چیست؟ جشنواره است؛ چون سریع‌ترین راه برای رسیدن به رسانه و ایجاد شک‌های خبری است. در همین مسیر هم به جای ساخت فیلم صاحب سبک، اغلب فیلمی ساختیم که ‌ای جهان اولی بیا و جهان سوم را از منظر من نگاه کن! انبوهی از فیلمسازان جایزه بگیر را در گریدهای مختلف داریم که اتفاقا با ساختن این فیلم‌ها مطرح می‌شوند.

در ادامه الهه نوبخت، از پخش‌کننده‌های عرصه بین‌الملل سینمای ایران با حضور در این اتاق اظهار داشت: بله ما با سازوکار تولید حرفه‌ای در کشور برای رسیدن و نزدیک شدن به بازار و مارکت بین‌المللی فاصله داریم. یک مسیر از همین حضور در جشنواره‌های A جهانی برای تمرکز خبری و خرید فیلم توسط مشتریان بین‌المللی می‌گذرد. یکی دیگر ورود به حوزه سریال‌سازی بین‌المللی است که یک شبه رخ نمی‌دهد. بلکه پروسه تولیدی دارد که مخاطب و نبض آن را باید در نظر بگیریم، اما با همه اینها چه کسی گفته سهم ما از سینمای بین‌الملل صفر است؟ برای فیلم‌هایی که در جشنواره‌های گرید A بوده‌اند محال است اتفاق خوبی در فروش و مارکت رخ نداده باشد. چه تعداد از تهیه‌کنندگان شناخته شده ما دغدغه نزدیک شدن به مخاطب بین‌الملل و تولید کار مشترک را دارند. نه اینکه مقداری ارز را خارج کنیم و در گرجستان فیلم بسازیم و بگوییم کار بین‌الملل ساخته‌ایم. ما اساسا تهیه‌کننده و پخش‌کننده محدودی برای فعالیت در عرصه بین‌الملل داریم. طبیعتا وقتی گلوگاه‌های ارتباطی ما محدود است، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم اتفاق بزرگی رقم بزنیم. فقط فستیوال‌های A هستند که موجب جذب پخش‌کننده و اتفاق رسانه‌ای و معرفی به جهان می‌شوند.

وی درخصوص موفقیت‌های اصغر فرهادی در عرصه بین‌الملل گفت: اصغر فرهادی کارگردان باهوشی است و در زمانه‌ای که می‌دانست دنیا به دنبال چه تصویر و فهمی از جامعه ایران است، این تصویر را از طبقه متوسط جامعه نمایش داد و از این حیث موفق است. جایزه اسکار اما یک جریان است که اتفاقا جریان مالی سنگینی هم دارد. بعید می‌دانم به این زودی کسی غیر از فرهادی با همراهی کمپانی فرانسوی و پخش‌کننده آمریکایی و نخل طلا بتواند مجدد این موفقیت را تکرار کند. در نهایت این خود فیلم است که باید حرف اصلی را بزند.

سپس امیر قادری در پاسخ به این صحبت‌ها بیان داشت: مشکلی درباره مسائل حرفه‌ای پخش نداریم. طبیعی است که یک کمپانی پولدار بهتر می‌تواند برای نقش اول فیلم خود تبلیغ کند، اما در عین حال ماجراهای سیاسی پنهانی وجود دارد که یک فیلم می‌تواند به دلیل اینکه کارگردانش این صحبت‌ها را می‌کند، این تصویر را نشان می‌دهد، خود را در یک موقعیت اجتماعی قرار می‌دهد، آن جایزه را دریافت می‌کند. اگر اسم این جایزه بهترین فیلم نبود، من مشکلی نداشتم. یک بیزنسی بود به طور مثال می‌گفت من اگر فیلمی درباره رنگین پوست‌ها یا... باشد به آن جایزه می‌دهم، هیچ اشکالی نداشت، ولی وقتی این ماجرا را به عنوان یک فیلم برتر انتخاب می‌کنیم، برای من سینمادوست مشکل دارد. به طور مثال فیلم «تاکسی» جعفر پناهی را به هیچ وجه نمی‌توان دفاع کرد. این زمانی بدتر می‌شود که مردم وجه المصاحله قرار می‌گیرند و آن‌ها خود را به عنوان نماینده مردم جا می‌زنند.

در انتها کیوان مهرگان خاطرنشان کرد: از دیدگاه من بهترین راه برای اینکه امثال جعفر پناهی و رسول اف با فیلم‌های ضعیف جوایز بزرگی نگیرند دقیقا این است که اجازه دهید تحت چارچوب کشور آزادانه فیلم بسازند. بعد ببینید آیا فیلمسازی می‌تواند با اهانت به جمهوری اسلامی جایزه‌ای بگیرد؟ طبیعتا خیر. حجم سیاهی در بعضی فیلم‌های کوتاه ما به قدری شدت دارد که آدم حیرت می‌کند که این فیلمسازان برای رسیدن به اهداف خود در راستای منزلت یافتن در جشنواره‌ها جهان خود را چنین سیاه می‌بیند. راه آنکه ما این نوع کسب جایزه را از بین ببریم، تاختن بر این مناسبات نیست که همواره وجود دارد، راهش آن است که فیلمسازان در چهارچوب قوانین اجازه فیلم ساختن داشته باشند و این فرصت برابر فیلسازی برای همه جوانان فراهم باشد.

اتاق «کرسی آزاداندیشی سینما» پنجشنبه شب‌های هر هفته ساعت ۲۲ در اپلیکیشن کلاب هاوس به بررسی مسائل و چالش‌های مهم سینمای ایران می‌پردازد.