روزانه بیش از ۳۰ فیلم کوتاه در سطح کشور ساخته می‌شود، زیرا دیگر دغدغه امکانات نداریم، بلکه دغدغه مسئله، پرداخت، فیلمنامه و قصه داریم که امکانات آمده و آن‌ها را لاپوشانی کرده است. از طرفی سوء‌تفاهم فستیوال‌ها و بازی‌های رسانه‌ای باعث می‌شود که ما از مسیر اصلی دور شده و درگیر حواشی شویم.

پایگاه خبری تئاتر: جشنواره‌های مجازی و جایزه گرفتن از این جشنواره‌ها، بلای جان فیلم کوتاه ایران شده است. در گذشته سختی ارسال فیلم‌ها و هزینه‌ای که ارسال هر فیلم برای جشنواره‌ها داشت، باعث می‌شد که هر کسی با چند جایزه نامعلوم توهم اینکه فیلمی خوب ساخته را نداشته باشد. از زمانی که فضای مجازی همه‌گیر شد و جشنواره‌های پولی پا به عرصه حضور گذاشتند، فیلم کوتاه هم تا حد زیادی به بیراهه رفت و رسالت خود را گم کرد. سالانه حدود هزار فیلم کوتاه در ایران ساخته می‌شود و به لطف فضایی که این روزها به وجود آمده، بیشتر آنها از جشنواره‌هایی که حتی معلوم نیست در کجا و چگونه برگزار می‌شوند، کسب جایزه می‌کنند. از طرفی فیلم‌های کوتاه هم به سمت و سوی فیلم‌های تجربی سینمای ایران در حرکتند و با انتخاب موضوعات تلخ و تا حدی سیاه‌نمایی سعی در حضور در جشنواره‌های خارجی را دارند. سینمای کوتاه اگر درست هدایت نشود و نگاه دست‌اندرکاران فیلم کوتاه و جشنواره‌های داخلی تغییر نکند، قطعا در سال‌های آینده حالی بدتر از امروز خواهد داشت. با صمد علیزاده، یکی از فیلمسازان جوان عرصه فیلم کوتاه که فیلمش با عنوان «ناهید» در جشنواره فرایبورگ سوییس لوح سپاس بهترین فیلم بخش رقابت بین‌الملل را از آن خود کرده، در این باره گفتگویی داشتیم که می‌خوانید.

موضوع «ناهید» درباره چیست؟

اگر در مورد قصه بخواهم بگویم، یک خطی قصه این است که ناهید برخلاف رسم خانواده‌شان عکس مادر فوت شده‌شان را روی اعلامیه چاپ می‌کند و با برادرش دچار یکسری چالش می‌شود.

از جشنواره فرایبورگ بگویید؛ گویا چند فیلم دیگر هم از ایران در آن جشنواره حضور داشتند.

بله، شادی کرم رودی با فیلم «هرگز، گاهی، همیشه»، بیژن اعرابی با فیلم «تن‌پوش» و محسن نجفی‌مهری با فیلمی به نام «سقف کاذب» که اخیرا هم در گروه هنروتجربه اکران شده، در این جشنواره حضور داشتند.

شما در جشنواره فرایبورگ چه جایزه‌ای گرفتید و در کل این جشنواره چه ارزشی دارد؟

این سی‌وپنجمین دوره برگزاری جشنواره فرایبورگ بود که جزو پنج جشنواره مهم کشور سوییس محسوب می‌شود و جزو جشنواره‌های اسکار کوآلیفای است. فیلم «ناهید» در این جشنواره جایزه اسپشیال منشن را گرفته که در واقع به معنای لوح سپاس بهترین فیلم رقابت بخش بین‌الملل است. این بخش، در بخش‌های اصلی جشنواره وجود نداشت اما به علت حضور فیلم «ناهید» این بخش را اضافه کردند و این جایزه را به فیلم «ناهید» دادند، ‌زیرا ما در سایت جشنواره بخش special mention را ندیدیم و گویا چنین اتفاقی افتاده است.

در حال حاضر خیلی از فیلمسازها می‌گویند به فلان جشنواره رفتیم، بعد می‌بینیم اصلا چنین جشنواره‌ای وجود ندارد، مثلا صد فیلم بوده که این فیلم‌ها صرفا دیده شده‌اند و یک سری داور مجازی داشته و هیچ‌ جایزه‌ای هم به فیلم ها تعلق نگرفته است.

بله یکسری جشنواره‌ها واقعا به این صورت هستند، ولی جشنواره فرایبورگ سوییس سی‌وپنجمین دوره برگزاری‌اش را پشت سر گذاشت و جشنواره قدیمی محسوب می‌شود، ضمن اینکه این جشنواره جزو جشنواره‌های اسکارکوآلیفای است و جشنواره خیلی معتبری است. «ناهید» اولین اکرانش را در این جشنواره داشت و‌ این جایزه را هم دریافت کرد. طی صحبت‌هایی که داشتیم بابت این اتفاق راه برای «ناهید» در عرصه بین‌الملل بازتر می‌شود.

قبلا شاید فیلمسازهای فیلم کوتاه به دلیل اینکه این جشنواره‌ها نبودند و فضای مجازی هم این اندازه گسترده نبود، کمتر دیده می‌شدند اما امروز این آثار بیشتر دیده می‌شود. به همین دلیل فیلمسازهای فیلم کوتاه به این سمت رفتند که از سلبریتی‌ها استفاده کنند و هزینه بیشتری هم بکنند درحالیکه قبلا می‌شد با هزینه کمتری فیلم کوتاه ساخت. به نظر شما این روند چقدر به نفع فیلم‌ کوتاه است؟

من شخصا با این موافق نیستم که حتما از سلبریتی استفاده شود، چون مدیوم فیلم کوتاه یک‌ مدیوم مستقل و تجربه‌گرایی است و من خودم شخصا ترجیح می‌دهم که آدم‌هایی در پروژه‌های کوتاه کار کنند که مثل خود فیلمساز کمتر دیده شده‌اند و می‌خواهند تجربه کنند. در مورد موضوع استفاده از سلبریتی‌ها و بازیگران معروف برای تبلیغات و بهتر دیده شدن، نمی‌گویم کارشان درست نیست، اما ترجیح من این است که با آدم‌هایی تجربه کنم که در واقع اول راه هستند و شاید یکسری استعداد دارند اما موقعیتش پیش نیامده که دیده شوند.

زمانی که سلبریتی‌ها ورود می‌کنند به دنیای فیلم کوتاه یا مثلا از دوربین‌های گران‌قیمت استفاده می‌شود، فیلم‌سازی سخت می‌شود و از آنجا که ما حمایتی هم از این افراد نداریم، این موضوع عرصه را برای فیلمسازهای جوان و تازه‌کار تنگ می‌کند.

مسئله‌ای که من با بچه‌های فیلمساز فیلم‌ کوتاه دارم، این است که یک قشری هستند که صرفا می‌خواهند فیلم بسازند، من معتقدم اصلا کار درستی نیست که فردی می‌خواهد به هر قیمتی فقط فیلم بسازد و متاسفانه این افراد خیلی هم زیاد هستند و خودم هم متاسفانه یا خوشبختانه در یک سری از این پروژه‌ها هستم. وقتی پایه اصلی کار ما فیلنامه و قصه است و هیچ پرداختی روی آن نشده و برای فیلمنامه هیچ تلاشی نمی‌شود بلکه فقط با ذوق زیاد می‌خواهند بروند سر صحنه، متاسفانه با یکسری مشکلات مواجه می‌شوند و یکسری انتظارات بیهوده از طرف آنها ایجاد می‌شود. فیلمساز می‌خواهد یک فیلمی بسازد که با دوربین سونی آلفا هم می‌تواند بسازد ولی به علت یکسری دیده شدن‌ها و یکسری کلاس گذاشتن‌ها و به خصوص فضای مجازی این توهم را بیشتر کرده که موجب شده برای اینکه دوربین حرفه‌ای یا تجهیزات اضافی بیاورند، خرج‌های اضافی می‌کنند و اینها به ماهیت فیلم کوتاه لطمه می‌زند.

وقتی ما از فیلم کوتاه حرف می‌زنیم یک حس تجربه‌گرایی دارد و الان سینمای کوتاه به خصوص در ایران به یک شکل مستقلی رسیده و یک مدیوم خاص خودش را دارد و از آن دیدگاهی که قبلا وجود داشت، مبنی بر اینکه فیلم کوتاه بسازیم تا تمرین شود و بعد برویم فیلم بلند بسازیم، جدا شده و تبدیل به یک جایگاه مستقل شده و خیلی فیلم‌های حرفه‌ای در این عرصه تولید می‌شود، ولی وقتی ریشه اصلی یک فیلم که فیلمنامه است ضعف داشته باشد، پرورش دادن این نوع ریشه در نهایت به بار درستی نمی‌رسد و متاسفانه خیلی از فیلمسازهای ما دچار این مشکل هستند.

عباس کیارستمی یک جایی گفته بود شما هر دقیقه می‌توانید یک فیلم بسازید، یعنی هر چیزی که می‌بینید می‌توانید از آن فیلم بگیرید و با آن تکه فیلم‌ها، یک فیلم مستقل بسازید. فیلم کوتاه از این هدف دور شده و به جایی رسیده که لازم است فیلمساز حتما حرفه‌ای باشد. آیا رسالت فیلم کوتاه دقیقا این است یا چیزی‌ست که در گذشته بوده؟

یک بحثی با یکی از دوستان داشتیم که معتقد بود سینمای کیارستمی سینمای بسیار ساده‌ای است و هیچ خلاقیتی در آن نیست، اما نظر من این بود که رسیدن به آن سادگی یکسری پیچیدگی‌هایی می‌خواهد که کار هر کسی نیست. ما نمی‌توانیم کیارستمی بشویم و به آن سادگی فیلم‌هایمان را روایت کنیم و باید به یک پیچیدگی دست پیدا کنیم تا به آن سادگی برسیم. متاسفانه فیلمسازهای کوتاه بیشتر درگیر حاشیه ماهیت فیلم کوتاه می‌شوند و درگیر موضوع اصلی نمی‌شوند. تکنولوژی، رسانه و... باعث شده ما از آن نقطه ثقل قضیه به هر نحوی دور شویم، یکسری از فیلمسازها با سلبریتی‌ها کار می‌کنند، یکسری دیگر تجهیزات اضافی می‌آورند و این اتفاقات باعث می‌شود که سرمایه‌گذار پیدا نشود.

یکی از دغدغه‌های فیلمسازهای کوتاه بحث نبود سرمایه‌گذار برای کار است و از این موضوع خیلی هم گله‌مند هستند، در حالی که می‌شود سرمایه‌گذار پیدا کرد، ولی وقتی هزینه یک فیلم کوتاه ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون تومان می‌شود، با در نظر گرفتن اینکه جوایز نقدی جشنواره‌های داخلی ۵-۶ میلیون تومان است و در واقع سرمایه‌گذار متوجه می‌شود که هیچ بازگشت مالی از سوی آن فیلم نخواهد داشت، این تصمیم سختی می‌شود که مثلا ۲۰۰ میلیون تومان هزینه فیلم کوتاه کند، ولی وقتی قدری واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم به این نکته می رسیم که وقتی من می‌توانم فیلمم را با سونی آلفا یا بلک مجیک یا دوربین‌هایی از این دست جلو ببرم، چه نیازی است که دوربین مینی الکسا بیاورم؟ این درگیر حاشیه‌ شدن و تلاش برای به چشم آمدن، ماهیت اصلی را از بین برده است.

آیا واقعا فیلم کوتاه ما پیشرفت داشته یا این توهمی‌ست که فضای مجازی موجب آن شده است؟

به نظر من آنچنان که باید پیشرفت نکرده و دلیلش هم این است که اگر از بُعد تولیدی نگاه کنیم یک زمانی بود که تجهیزات و امکانات آنچنانی نداشتیم، به‌خصوص در زمان نگاتیو؛ آن زمان فیلمساز می‌دانست که مثلا دو یا سه حلقه فیلم دارد که هزینه‌اش هم سنگین است و باید یک چیزی بسازد که ارزش این هزینه را داشته باشد. به همین دلیل تلاش می‌کردند که بهترین فیلمنامه را بنویسند و بهترین گروه را بیاورند و شاید صد بار تمرین می‌کردند و دو بارش را ضبط می‌کردند که آن هزینه برایشان سنگین نشود، اما الان شرایط اینگونه نیست، هر کسی در خانه‌اش یک دوربین یا هندی‌کم دارد و حتی با موبایل هم می‌توانند ادعای فیلمسازی کنند. متاسفانه یکسری از امکانات که به دست همه رسیده مانع شده که آدم‌ها در مسیر درست حرکت کنند. در گذشته محدودیت‌ها بیشتر بود اما به همان نسبت تمرکز و خلاقیت هم بیشتر بود، اما الان دیگر این گونه نیست. فکر می‌کنم روزانه بیش از ۳۰ فیلم کوتاه در سطح کشور ساخته می‌شود، زیرا دیگر دغدغه امکانات نداریم، بلکه دغدغه مسئله، پرداخت، فیلمنامه و قصه داریم ولی متاسفانه امکانات آمده و آن‌ها را لاپوشانی کرده و ما با یکسری تصاویر بصری جذاب و رنگ‌آمیزی که در فیلم‌ها می‌شود، گول می‌خوریم. من در سال‌های اخیر فیلم کوتاهی ندیدم که بخواهم بگویم به یادم خواهد ماند. نمی‌گویم فیلم خوب ساخته نشده اما شاید در ۱۰ سال اخیر پنج فیلم کوتاه خوب دیده‌ام که در ذهنم مانده است و این در قیاس با ۳۰۰ تا ۴۰۰ فیلم کوتاهی که در طول سال ساخته می‌شود، رقم بسیار ناچیزی است. وقتی از این منظر مقایسه می‌کنیم می‌بینیم که چندان هم در مسیر درستی قدم نگذاشته‌ایم. از طرفی سوء‌تفاهم فستیوال‌ها و بازی‌های رسانه‌ای باعث می‌شود که ما از مسیر اصلی دور شده و درگیر حواشی شویم.

وضعیت امروز انجمن سینمای جوانان ایران را چطور ارزیابی می‌کنید؟ در سال‌های قبل دفاتر انجمن در شهرستان‌ها خیلی فعال بودند و فیلم‌های خوبی هم تولید می‌کردند اما الان مدتی است که غیرفعال و مفعل شده‌اند.

من چندان در جریان امور انجمن سینمای جوان نیستم که بخواهم درباره‌اش صحبت کنم. نه در این انجمن دوره دیده‌ام و نه از روند کارهایشان باخبر هستم، ‌فقط می‌دانم که انجمن جشنواره فیلم کوتاه تهران را برگزار می‌کند که معتبرترین و مهم‌ترین جشنواره فیلم کوتاه در ایران است ولی آنچنان که باید درباره انجمن سینمای جوان اطلاعات ندارم.

بحث فیلمنامه را مطرح کردید، در گذشته سینمای بلند وام‌دار فیلم‌های کوتاه و مستند بود، اما امروز می‌بینیم تولیدات فیلم کوتاه هم مثل فیلم بلند به تکرار افتاده است و چندین و چند فیلم کوتاه با یک موضوع ساخته می‌شود. نظر شما در این باره چیست؟

چیزی که در فضای حاکم بر فیلم کوتاه وجود دارد، این است که متاسفانه فیلمسازان ما درگیر یکسری فضاها از فیلم بلند می‌شوند و آن را در فیلم کوتاه پیاده می‌کنند که اصلا در این فضا نمی‌گنجد. مثلا در جشنواره سال گذشته فیلم کوتاه تهران بالغ بر ۶۰ درصد از فیلم‌ها این‌گونه بودند. می‌دیدیم که فیلمساز چندین سکانس از فیلمش را از فیلم‌های بلند مختلف برداشته است و خواسته در ۲۰ دقیقه فیلمش را جمع کند که در نهایت هم نتوانسته این کار را انجام دهد، بنابراین یا وام‌دار سینمای بلند می‌شویم و می‌خواهیم قصه یک فیلم بلند را در فیلم کوتاه جا دهیم که اتفاق نمی‌افتد و یا از طرفی درگیر ایده می‌شویم و صرفا ایده را مطرح می‌کنیم، بدون هیچ پرداخت و روایتی. مثلا فیلمساز یک ایده ۵ دقیقه‌ای را به اندازه ۱۵ دقیقه کش می‌دهد و موجب می‌شود مخاطب از ایده اصلی فیلمنامه خسته شود. باید فیلمسازان کوتاه مدیوم فیلم کوتاه را بشناسند؛ این مسئله اصلی فیلم کوتاه است.

باید بدانیم چه قصه‌ای می‌تواند در مدیوم فیلم کوتاه جا بگیرد و چه قصه‌ای مناسب مدیوم فیلم بلند است. اگر این‌ها را اشتباه کنیم، مسیر فیلم‌مان به سمت درستی نمی‌رود.

چه کنیم فضا باز شود تا عده‌ای بیایند که ایده‌های خوب داشته باشند و فیلم‌های خوب بسازند و نرویم به آن سمتی که حتما باید فیلم‌های کوتاهی ساخته شود که در جشنواره‌های خارجی جایزه بگیرد؟

اگر جشنواره‌ها فضایی ایجاد کنند که فیلم‌های تجربی بیشتر دیده شوند، چه از نظر تکینیک و چه از نظر روایتی و بیشتر به آنها بها بدهند، یکسری تحولات ایجاد می‌شود. در سینمای فیلم کوتاه تبدیل شده‌ایم به یک اصغر فرهادی که همه بی‌دلیل دوربینشان را روی دست کرده‌اند، همه داد و بیداد راه‌ انداخته‌اند، یک مدت درگیر سینمای فرهادی شدیم‌، یک مدتی درگیر سینمای شهرام مکری شدیم، مدتی درگیر سینمای هومن سیدی شدیم و ... متاسفانه این‌ها یک نوع تکرار است و تکرار بدی است.

شاید ۲۰ سال قبل فیلم‌های کوتاهی داشتیم که به عنوان کار تجربی کار می‌کردند، نه اینکه اکسپریمنتال باشد بلکه فیلمساز یک روایت کلاسیک را با یک سبک و دیدگاه و جهان‌بینی شخصی خودش روایت می‌کرد،‌ ولی متاسفانه الان به سلیقه‌ای رو آورده‌ایم که مسبب آن داوری‌های جشنواره‌هاست، زیرا ما مثلا سینمای فرهادی را دیده‌ایم و پسندیده‌ایم، حالا دوست داریم هر فیلم کوتاهی هم می‌بینیم در همان قالب باشد. بنابراین یکسری از فیلمسازها این قبیل فیلم‌ها را می‌سازند و یک جنس از داورها هم این دست فیلم‌ها را می‌پسندند و به آنها جایزه می‌دهند. وقتی کسی که با یک جهان‌بینی شخصی وارد شده نادیده می‌گیریم، دیگر انتظار اینکه تحولی هرچند کوچک در سینمای کوتاه داشته باشیم و یا یک ژانر جدیدی را تجربه کنیم، نداریم.

متاسفانه حتی ژانرهای موجود را هم در سینمای فیلم کوتاه‌مان نداریم؛ همه فیلم‌ها یا ملودرام است یا درام، ما فیلم کمدی یا فیلمی در ژانر وحشت در عرصه فیلم کوتاهمان نداریم، اگر هم مواردی بوده خوب از آب درنیامده است،‌ زیرا آنقدر کار نشده و آزمون و خطا صورت نگرفته که آن جراتی که باید پیدا نمی‌شود که فیلمساز برود و چیز جدیدی را تجربه کند بلکه صرفا درگیر یکسری مسائل جشنواره‌ای می‌شود و تنها به این فکر است که فیلمش در جشنواره‌های مختلف پذیرفته می‌شود و جایزه می‌گیرد یا نه و در نتیجه دیگر درگیر این نیست که جهان‌بینی خودش را داشته باشد و به دنبالش برود و کشف شهودش کند.


منبع: خبرگزاری ایلنا