پنهان‌کاری، رفتاری است که گاه می‌تواند منجر به فاجعه شود و دوران کرونا شاید بیش از هر زمان دیگری نشان داد گاه پنهان‌کاری‌های ما چگونه سلامت و حتی جان اطرافیان‌مان را به خطر می‌اندازد و این بزنگاه مهمی است که هر یک از ما باید در برابر همنوعان خود بیش از پیش احساس مسئولیت داشته باشیم.

پایگاه خبری تئاتر: درست است که سالن‌های تئاتر بیش از کافه و رستوران و باشگاه ورزشی امنیت دارند، درست است که مخاطبان در تمام مدت حضور خود در این سالن‌ها ماسک بر چهره دارند و با فاصله می‌نشینند، درست است که بعضی از این سالن‌ها تب‌سنجی هم می‌کنند ولی واقعیت این است که کرونای دلتا موذی‌تر از این حرف‌هاست و از هر روزنی برای ورود به بدن ما بهره می‌برد. ضمن اینکه همان امنیت نسبی هم فقط برای مخاطبان تامین می‌شود و وضعیت گروه اجرایی کاملا متفاوت است.

 بحث درباره تعطیلی و فعالیت تئاتر در دوران کرونا قدمتی به اندازه خود این ویروس دارد. از همان یک سال و نیم پیش که تازه با این موجود نفرت‌انگیز آشنا شدیم، اختلاف‌نظر درباره تعطیلی و فعالیت تئاتر مطرح شد که هنوز هم ادامه دارد ولی واقعیت این است که کرونا همچنان ما را غافلگیر می‌کند و گونه دلتای آن نشان داد که همه آن برنامه‌ریزی‌ها درباره تامین امنیت مجموعه‌های تئاتری می‌تواند به هم بریزد همچنانکه در چند وقت اخیر این اتفاق افتاده و این روزها جوانان بسیاری با این ویروس مبارزه می‌کنند؛ آن هم مبارزه‌ای در سکوت چون قرار بر این است که این ابتلاها از رسانه‌ها پنهان بماند.

هیچ کس در تهیه این گزارش به ما کمک نکرد

مخاطب عزیز !گزارشی که پیش رو دارید، کاملا مبتنی بر شنیده‌هاست چون هیچ یک از کسانی که می‌توانستند با در اختیار گذاشتن اطلاعاتی، ما را در نگارش این مطلب یاری دهند، حاضر به همکاری نشدند. ولی آنچه ایسنا را به عنوان یک خبرگزاری رسمی که همواره تلاش دارد اخبارش مستند باشد، به نگارش این مطلب وا می‌دارد، احساس مسئولیت در برابر جان‌های جوانی است که این روزها به خطر افتاده‌اند و به احتمال قریب به یقین خانواده‌های خود را نیز به خطر انداخته‌اند.

پچپچه‌هایی که قرار نیست درز کند

در این مدت کمتر گزارشی درباره ابتلای بازیگران تئاتر به کرونا منتشر شده ولی در گپ و گفت‌های شفاهی و در پچپچه‌هایی که قرار نیست جایی درز کند، این اطلاعات رد و بدل می‌شود و این در حالی است که در پروژه‌های تصویری به دلیل ابعاد گسترده‌تری که دارند، این گونه اتفاق‌ها معمولا پنهان نمی‌مانند.

با این حال چندی پیش گروه اجرایی نمایش «ببو» در خبری رسمی اعلام کردند که اجرای این نمایش به دلیل ابتلای یکی از بازیگران به کرونا متوقف شده است. آنها تنها گروهی بودند که این موضوع را اطلاع‌رسانی کردند اما جامعه تئاتری می‌دانند که این گروه تنها گروهی نبوده که بازیگرش دچار کرونا شده است.

آنان می‌دانند در همین روزهایی که فاجعه انسانی در حال وقوع است و آمار مبتلایان و قربانیان رکورد می‌زند، در همین ایامی که بیمارستان‌ها جایی برای پذیرش بیماران بدحال ندارند و مردم ناچار هستند برای تهیه دارو در صف‌های طولانی منتظر بمانند و قیمت‌هایی آنچنانی بپردازند، بازیگران جوان چند گروه نمایشی با کرونا دست و پنجه نرم می‌کنند تا جایی که یکی از این اجراها متوقف شده است و یکی دیگر نیز بازیگری دیگر جایگزین کرده. بر اساس همین شنیده‌ها، ۱۱ تن از اعضای یک از همین گروه‌ها این روزها در حال مبارزه با کرونا هستند ولی وقتی به عنوان خبرنگار با آنان تماس می‌گیرید، به شما می‌گویند قرار نیست این موضوع خبری شود و هیچ تمایلی به رسانه‌ای شدن ماجرا ندارند. در چنین وضعیتی دو راه دارید؛ یا از خیر انتشار مطلب بگذرید یا بر اساس دانسته‌های خود مطلبی بنویسید و ریسک تکذیب شدن مطلب‌تان را بپذیرید، تنها با این انگیزه که فکر می‌کنید وظیفه رسانه‌ای به شما حکم می‌کند در حد توان خود درباره وضعیت خطرناکی که ایجاد شده، هشدار بدهید.

ما راه دوم را انتخاب کردیم و کاستی‌های احتمالی این نوشتار را به جان می‌خریم.

کرونای دلتا، امنیت سالن تئاتر را از بین برد

تا قبل از همه‌گیری کرونای دلتا، سالن تئاتر  در مقایسه با یکسری مکان‌ها جای امن‌تری بود. دست‌کم برای مخاطب چنین بود ولی حالا همه چیز تغییر کرده، بازیگر تئاتر که نمی‌تواند با ماسک تمرین یا اجرا کند، کارگردان که نمی‌تواند همیشه جوری میزانسن بدهد که بازیگران دو متر از هم فاصله داشته باشند، گیرم که او از خیر یکسری ایده‌آل‌های خود بگذرد، اتاق گریم را چه می‌توان کرد، گریمور چگونه با دو متر فاصله بازیگر را گریم کند ، فضای کوچک پشت صحنه‌ها و اتاق‌های رختکن با آن تهویه‌های ضعیف چه می‌شود و ... اینها فقط بخش‌های کوچکی از طبیعت کار تئاتر است. واقعیت این است که در این وضعیت نمی‌توان پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کرد. خطر هر لحظه در کمین فعالان تئاتر است. کافی است در این بین یک نفر درگیر شود، طبیعتا دیگران را مبتلا خواهد کرد. در نظر بگیرید که کرونای دلتا با سرعت ابتلای سرسام‌آور خود خانواده‌ها را درگیر می‌کند. می‌شود تصور کرد که این زنجیره چگونه ادامه پیدا خواهد کرد.

چرا گروه‌ها پنهان کاری می‌کنند؟!

در شرایطی که مدیر کل هنرهای نمایشی اولویت واکسیناسیون را با گروه‌هایی دانسته که نمایشی در حال اجرا دارند، این پرسش به طور جدی مطرح است که چرا گروه‌های نمایشی تمایلی ندارند تا ابتلای اعضای خود را به کرونا اعلام کنند تا از این راه، اولویت واکسیناسیون گروه‌ها به عنوان مطالبه‌ای جدی‌تر و ضروری‌تر پیگیری شود.

وقتی به آنان می‌گویید با این پنهان‌کاری، مسئولان امر فکر می‌کنند لابد فعالان تئاتر درگیر کرونا نشده‌اند و هیچ بعید نیست از اولویت واکسیناسیون بیرون بیایید، جالب است که صحبت شما را می‌پذیرند ولی از هر گونه اطلاع‌رسانی برحذرتان می‌دارند.

زنده ماندن تئاتر به قیمت مرگ هنرمندان؟!

اما از آنجاکه این روزها فقط سالن‌های خصوصی فعال هستند، ظاهرا یکی از دلایل پنهان‌کاری می‌تواند به عملکرد این سالن‌ها برگردد و اینکه گروه‌ها را از اطلاع‌رسانی در این زمینه پرهیز داده‌اند. شاید به این دلیل که انتشار هر خبری درباره ابتلا به کرونا ، می‌تواند تهدیدی برای فعالیت یک مجموعه خصوصی باشد و فشار را برای تعطیلی بالا ببرد.

شرایط سالن‌های خصوصی قابل درک است. اجاره‌های بالا، هزینه‌های جاری و پرداخت دستمزد کارکنان  و ... این سالن‌ها را در وضعیت دشواری قرار می‌دهد ولی مساله اینجاست که وقتی پای جان افراد در بین است، آیا همچنان باید منافع مادی خود را ارجح بدانیم.

می‌دانیم که با خیز پنجم کرونا و قرمز شدن وضعیت تهران، مجموعه‌های دولتی نمایشی تعطیل شدند و سالن‌های خصوصی با مسئولیت خودشان به فعالیت خود ادامه دادند. طبیعی است هر خبری که درباره ابتلای بازیگران به کرونا منتشر شود، مسئولیت را متوجه این سالن‌ها خواهد کرد چراکه گروه اجرایی که عموما هم گروه‌هایی جوان هستند به دلیل پرداخت اجاره سالن و از آنجا که می‌خواهند نوبت اجرای خود را از دست ندهند، ناچار هستند در این وضعیت به اجرای خود ادامه بدهند. این گروه‌ها ذیل مجوز اجرای خود تعهد داده‌اند که پروتکل‌های بهداشتی را رعایت خواهند کرد و حالا هر خبری مبنی بر ابتلای آنان به کرونا، شاید حتی مجوز اجرا را با مشکل مواجه کند. البته که ما در این زمینه اطلاعات مستندی نداریم و این فقط یک فرضیه است.

حفظ منافع فردی با شعارهایی خوش آب و رنگ

در این مدت بسیاری از ما از عملکرد مسئولان در کنترل کرونا و روند کند واکسیناسیون شاکی هستیم و فریاد انتقادمان به آسمان است. بحثی در ناکارآمدی مدیریت این وضعیت نیست که آشکارتر از این‌هاست ولی مساله اینجاست که وقتی پای تصمیم‌گیری و منافع مادی و شخصی در بین باشد، ما هم همان رفتاری را می‌کنیم که خودمان نسبت به آن نقد داریم. این وضعیت از فاجعه‌ای خبر می‌دهد که اگر هولناک‌تر از کرونا نباشد، کمتر از آن هم نیست اینکه هیچ یک از ما در برابر جان یکدیگر احساس مسئولیت نمی‌کنیم و  ارزشمندترین هدیه خداوندی را که همان نعمت زندگی است، به ارزان‌ترین بهایی به حراج گذاشته‌ایم. کرونا یک بلای جهانی است ولی ما به عنوان کسانی که هر یک مسئولیتی داریم، می‌توانیم دامنه نفوذ این بلا را کاهش دهیم.

آنچه این وضعیت را باز هم غم‌انگیزتر می‌کند، برخی شعارهای خوش آب و رنگ است که از سوی بعضی سالن‌داران مطرح می‌شود، شعارهایی با این مضمون که ما تئاتر را زنده نگه داشته‌ایم! که عموما هم حسی از قهرمانی در خود پنهان دارد، اما زنده نگه داشتن تئاتر به چه قیمتی؟! به بهای قربانی کردن هموطنان خویش؟! اگر یک نفر در جریان همین زنده نگه داشتن تئاتر، به دلیل ابتلا به کرونا از دنیا رفت، چگونه با وجدان خود مواجه می‌شوید؟!  تئاتر بدون آدمیان چه اهمیتی دارد؟ مگر نه این است که تئاتر برای زیست بهتر انسان‌ها خلق شده، وقتی همان انسان‌ها به واسطه تئاتر در خطر بیماری و مرگ قرار بگیرند، آن تئاتر به چه کار می‌آید؟

و نکته غم انگیزتر اینکه به نظر می‌رسد شعار ما تئاتر را زنده نگه داشته‌ایم، سرپوشی است برای پوشاندن منفعت طلبی‌های مادی که البته جای مطرح کردنش در این نوشتار نیست و از آن می‌گذریم چراکه هدف از نگارش این مطلب، چیز دیگری است؛ هشدار درباره وضعیتی که زنجیره مرگ را طولانی‌تر می‌کند.

در این میان البته هستند کسانی که از منافع خود چشم پوشی کرده‌اند، کسانی همانند مسئولان یکی از صفحات تئاتری در اینستاگرام که عمده درآمدشان از طریق تبلیغات نمایش‌های روی صحنه است ولی آنان برخلاف بعضی از سالن داران، از منافع خود گذشتند و اعلام کردند به دلیل افزایش چشمگیر آمار مبتلایان به کرونا و جان باختن تعداد زیادی از هموطنان‌مان، تبلیغ هیچ نمایشی را در صفحه خود منتشر نخواهند کرد. هرچند همین مطلب از سوی بعضی، به عنوان اشتیاقی برای تعطیلی تئاتر قلمداد شده است، ولی کدام وجدان بیداری است که بتواند چشم خود را بر فجایع تلخ هر روزه کشورمان ببند و همچنان  خودخواهانه منافع فردی خویش را ترجیح بدهد.

همچنانکه پیش از این هم گروه اجرایی نمایش «لاموزیکا» اعلام کردند با وجود استقبال تماشاگران و علیرغم اینکه این نمایش دو بازیگر دارد و در فضای کافه اجرا می‌شود و می‌توان  پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کرد،  اما ترجیح می‌دهند در وضعیتی که کرونای دلتا بی‌رحمانه یکه‌تازی می‌کند، از اجرای این نمایش بگذرند و آن را به روزهایی بهتر موکول کنند.

فراموش نکنیم که در این مدت رییس شورای نظارت و ارزشیابی مرکز هنرهای نمایشی در صفحه شخصی خود از ابتلای چند عضو این شورا به کرونا و نیز بستری شدن بعضی از آنان خبر داده بود. ممکن است این اعضا در جایی به جز تئاتر گرفتار کرونا شده باشند ولی ابتلای جمعی آنان و حضورشان در پروژه‌های گوناگون همه می‌تواند دلیلی برای تداوم زنجیره ابتلا باشد.

ما هم از قضاوت تاریخ در امان نیستیم!

کسی منکر کم‌کاری‌ها و روند بیمارگونه واکسیناسیون نیست، کیست که نداند هزار و یک مشکل در کنترل همه‌گیری کرونا داشته‌ایم ، درست است که بخش دولتی از خود سلب مسئولیت کرده، در حالیکه پیش از خیز پنجم کرونا می‌توانست با ایجاد فضاهایی مانند شکل‌گیری اجراهای آنلاین یا اجرای نمایش در فضای باز یا ساخت و تولید پادکست‌های نمایشی و ... راه‌هایی برای پر کردن جای خالی تئاتر و اشتغال هنرمندان آن فراهم کند، درست است که این روزها بعضی کارها همچنان به روال قبل ادامه دارند، اما در روزگاری که هیچ کس خود را در قبال جان افراد مسئول نمی‌داند، ما هم باید به رنگ جماعت دربیاییم؟! آیا خطاهای فاحش دیگران باید سبب شود ما نیز راه به بیراهه ببریم؟! چند جان عزیز دیگر باید قربانی شود که کمی در برابر یکدیگر احساس مسئولیت کنیم؟! هنوز جامعه تئاتری در سوگ آیدین الفت بود که علی سلیمانی به فاصله کمتر از یک هفته، همکاران خود را داغدار کرد، اینها نمونه‌های کوچکی است از فاجعه بزرگتری که در حال وقوع است و این همان بزنگاه مهمی است که باید تصمیم‌گیری کنیم، پنهان کاری برای حفظ منافع فردی یا احساس مسئولیت در برابر جان هموطنان‌مان؟! اگر قائل به این هستیم که فردا تاریخ، عملکرد مسئولان ما را در دوران کرونا داوری خواهد کرد، این داوری، گریبان ما را هم خواهد گرفت! ما حلقه‌ای به این زنجیره مرگبار اضافه نکنیم!


منبع: خبرگزاری ایسنا
نویسنده: ندا آل طیب